بازدید 24506
مرور روزنامه‌های شنبه، بیستم اردیبهشت ماه

توصیه به روحانی برای برخورد با مخالفین به شیوه احمدی‌نژاد!

پس از یک هفته پر از تنش و اعتراض بر سر مسائل کم‌اهمیت سیاسی، روزنامه‌های اصلاح‌طلب به رئیس‌جمهور توصیه می‌کنند به برخورد سخت‌تر با مخالفین و منتقدین روی بیاورد. این در حالی است که روزنامه‌های اصولگرا، تنش‌های ایجاد شده را میدان فریب دانسته و خواستار هشیاری هواداران خود شده‌اند. چند نسخه جدید از دلواپسی و آینده بازار ارز، دیگر مطالب مهم روزنامه‌های شنبه هستند. راه دستگیری خاوری نیز قدری هموار شده است.
کد خبر: ۳۹۹۳۰۲
تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۱ 10 May 2014
توصیه به روحانی برای برخورد با مخالفین به شیوه احمدی‌نژاد!

پس از یک هفته پر از تنش و اعتراض بر سر مسائل کم‌اهمیت سیاسی، روزنامه‌های اصلاح‌طلب به رئیس‌جمهور توصیه می‌کنند به برخورد سخت‌تر با مخالفین و منتقدین روی بیاورد. این در حالی است که روزنامه‌های اصولگرا، تنش‌های ایجاد شده را میدان فریب دانسته و خواستار هشیاری هواداران خود شده‌اند. چند نسخه جدید از دلواپسی و آینده بازار ارز، دیگر مطالب مهم روزنامه‌های شنبه هستند. راه دستگیری خاوری نیز قدری هموار شده است.

توصیه به روحانی برای برخورد با مخالفین به شیوه احمدی‌نژاد!

اعتماد مدعی شده ‌که دولت با مثلث بداخلاقی، تخریب و نقد بدون شناسنامه رو‌به‌روست. به نوشته این روزنامه: مخالفان دولت در هشت ماه گذشته مثلث بداخلاقی، تخریب و نقد بی‌شناسنامه را تشکیل داده‌اند. برای ترسیم هر کدام از اضلاع این مثلث آنچنان میان خودشان تقسیم کار کرده‌اند که مثلثشان زوایایی گسترده داشته باشد. مهمانی همسر رئیس جمهور می‌شود دستاویز تخریب‌های گسترده و اتهامات گوناگون. بدون هیچ شناسنامه یی مشغول انتقاد از یک مهمانی ساده می‌شوند که در دولت سابق به کرات دیده بودند و برایشان مهم نبود. برای رئیس جمهور فیلمی می‌سازند که به نام تقویت در راستای تخریب دولت است. در کار فرهنگی آنقدر چراغ روشن به رئیس جمهور اتهام زدند که صدای اصولگرایان هم در آمد. برای فشار به دولت همایش برگزار می‌کنند. برای بیان دلواپسی‌‌هایشان اقدامات دولت را تخریب می‌کنند و حالا آنچنان در مورد مذاکرات هسته یی نگران هستند که زوایای مثلثشان برای بداخلاقی علیه دولت طویل‌تر می‌شود. رئیس جمهور از انتقادهای بدون شناسنامه‌شان گلایه کرد و آن‌ها این بار به سراغ بداخلاقی رفتند. هر بار به سراغ یکی از اضلاع مثلثی که برای دولت تدارک دیده‌اند، می‌روند و همین مثلث است که صدای همگان را درآورده است. جامعه این روز‌ها در میان مثلثی که مخالفان برای دولت تدارک دیده است سرگردان است. کسی نمی‌داند این حجم مخالفت، تخریب، نقد بدون شناسنامه و بد اخلاقی یکباره از کجای جامعه بیرون آمده است که این گونه دلواپس عملکرد دولت هستند.

همین پیش فرض در دیگر روزنامه‌های اصلاح‌طلب ‌یا حامی دولت نیز حاکم است و به نگارش نسخه‌هایی برای دولت منجر شده است.

مصطفی داننده در مطلبی با تیتر «آقای روحانی؛ کمی هم احمدی‌نژاد باشید!» برای روزنامه ابتکار از جمله نوشته است: رئیس جمهور روحانی یک تفاوت بزرگ با سه رئیس جمهور قبل از خود دارد. روحانی در ۲۴ سال گذشته سه دولت با سه مشی سیاسی متفاوت را تجربه کرده است. او سیاست ورزی هاشمی رفسنجانی، آرام بودن خاتمی و بی‌پروا بودن احمدی‌نژاد را از نزدیک دیده است و حتی در دولت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و خاتمی مسئولیت دبیری شورای عالی امنیت ملی را برعهده داشته است. همین تجربه باعث شده ‌تا «شیخ دیپلمات» برای اداره مملکت، سه تجربه متفاوت داشته باشد. روحانی به علت نزدیکی سیاسی به هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی، سعی کرده است در سال اول دولت خود، از شیوه اسلاف روحانی خود استفاده کند. او تلاش کرده است با آرامش خاتمی و سیاست ورزی هاشمی با مشکلات کشور برخورد کند. نحوه سخن گفتن، شیوه برخورد با مخالفان و تلاش برای وحدت بیشتر بین قوا، نمونه بارز این استراتژی سیاسی روحانی است.

آخرین نمونه این سیاست روحانی، سخنان او در گفت‌وگو‌ تلویزیونی با مردم بود که گفت صلاح نمی‌بیند، پاسخ منتقدان خود را بدهد. روحانی در این اندیشه است که با آرامش داخلی می‌تواند، به مسائل سیاست خارجی بپردازد و به همین علت در مقابل سخنان تمام منتقدان، سکوت کرده است و لبخند می‌زند.

نویسنده در پایان نوشته است: زمان تغییر فرا رسیده است. روحانی سعی داشت تا انتخابات مجلس دهم، کج دار و مریز با مخالفان سر کند اما رفتار این افراد باعث شده است تا به این فکر کنیم که باید با منتقدان همچنان که هستند برخورد کرد. افکار عمومی، هدف اصلی منتقدان است و آن‌ها به این می‌اندیشند، که اذهان عمومی را بر ضد روحانی کنند و به نظر می‌رسد با سکوت نیز نمی‌شود با آنان برخورد کرد. روحانی باید کمی هم احمدی‌نژاد باشد.

داود محمدی سردبیر روزنامه شرق نیز در سرمقاله این روزنامه با تیتر «بازگشت نقّاد» نوشته: «در شرایط کنونی باید ایستادگی و مقابله کرد و بت آزادی را شکست»؛ این بخشی از سخنان آیت‌الله مصباح‌یزدی است که پنجشنبه گذشته در همایش «راهکارهای اجرای اصل هشتم قانون اساسی (امر به معروف و نهی از منکر)» بیان شد. هرچند، آیت‌الله مصباح‌یزدی به اعلام اینگونه مواضع، شهره است اما با توجه به تحرکات اخیر تندرو‌ها باید سخنان او را فرا‌تر از «توصیه» دانست.

نویسنده با مرور صحنه سیاسی کشور در هفته‌های اخیر نوشته: نقش مریدان و حامیان آیت‌الله مصباح‌یزدی در رخدادهای اخیر، پررنگ و محوری است. از برگزاری همایش بدون مجوز «دلواپسیم» گرفته تا تجمع غیرقانونی مقابل وزارت کشور. حالا هم؛ دور از انتظار نیست، پس از همایش «راهکارهای اجرای اصل هشتم قانون اساسی (امر به معروف و نهی از منکر)» که با فراخوان آیت‌الله مصباح‌یزدی به «ایستادگی» برای «شکستن بت آزادی» همراه بود، اقدامات «همایشی» و «تجمعی» ـ بدون احساس نیاز به رعایت ضوابط قانونی ـ ‌افزایش چشمگیری یابد. همزمانی چنین پدیده‌ای با «لغو» همایش‌های «مجوزدار» حاملان دیگرگرایش‌های سیاسی مانند لغو سخنرانی سیدحسن خمینی، هم‌اندیشی اصلاح‌طلبان استان فارس، ‌نشست‌های هادی خانیکی و احسان شریعتی و چندین مراسم دانشجویی و نیز هفت‌خوان دریافت «مجوز تجمع» برای حامیان دولت، وضعیت تازه‌ای را رقم می‌زند.

رواج همایش‌ها و تجمع‌های غیرقانونی مخالفان، آرامش سیاسی و دیپلماسی را از جامعه و فرصت رقابت عادلانه و در شرایط برابر را از فعالان سیاسی، سلب خواهد کرد. ۴ ـ اهمیت ممانعت از قانون‌گریزی و دفاع از مجوزهای قانونی برای هر دولتی، غیرقابل انکار است و آن‌گاه که رئیس‌جمهوری «حقوقدان» سکاندار قوه‌مجریه باشد، مطالبات و انتظارات مردم، فزون‌تر می‌شود. گاهی، تن ‌دادن برخی مسئولان دولتی به فشار تندرو‌ها برای لغو مراسم «مجوزدار» که از حوزه‌های فرعی‌تر مانند موسیقی آغاز شد، کار را به جایی رسانده که اینک، در حوزه سیاست هم حتی چهره‌هایی مانند سیدحسن خمینی، از فرصت بیان دیدگاه‌های خویش محروم می‌شوند و تشکل‌ها و نهادهای حامی دولت، با لحاظ تجارب موجود، ترجیح می‌دهند تا از خیر راه‌اندازی هر مراسم مجوزداری نیز بگذرند زیرا اندک‌اندک به این باور می‌رسند که حتی طی مراحل قانونی هم تضمینی برای برگزاری نشست نیست و نهایتا با مختصر فشار تندرو‌ها، مراسم مجوزدار، طعم تلخ «لغو» را خواهد چشید. از آن‌سو، مشاهده جولان غیرقانونی منتقدان کم‌شمار اما پرسروصدا در خیابان‌ها و همایش‌ها، موجب خواهد شد تا امیدبستگان به «تغییر»، سرخورده شوند. زیرا «اعتدال» هر معنایی که داشته باشد، قطعا، مترادف با نرمش مقابل قانون‌گریزان و عدم حمایت از قانونمداران نیست.

آیا ایران به محاکمه خاوری نزدیک شده است؟

روزنامه اعتماد قول رئیس پلیس اینترپل کانادا برای دستگیری خاوری پس از ۹۵۰ روز را مهم دانسته و نوشته است: ۹۵۰ روز از فرار محمودرضا خاوری به کانادا گذشت. حالا تازه رئیس پلیس اینترپل کانادا قول داده تا موضوع خاوری را پیگیری کند؛ آن هم درست در شرایطی که معلوم نیست خاوری هنوز در کانادا است یا خیر؛ چه آنکه دو سال پیش قاضی سراج، مسوول رسیدگی به پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی گفته بود: «کشور کانادا قرار بود خاوری را به ایران تحویل بدهد، اما خاوری متوجه موضوع شد و فرار کرد». در‌‌ همان خبرهایی تایید نشده از قول فرزند خاوری نیز منتشر شد که حکایت از خروج او از کانادا و عزیمتش به امریکا داشت.

پلیس اینترپل ایران این خبر‌ها را تکذیب کرده است. با گذشت بیش از دو سال از باز شدن پرونده فساد سه هزار میلیاردی و فرار برخی مته‌مان و از جمله محمود رضا خاوری به خارج از کشور، دستگیری یکی از مته‌مان در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس امید‌ها برای بازگرداندن مته‌مان مشهورتری چون خاوری و مهرگان امیرخسروی را افزایش داده است.

سرهنگ مسعود رضوانی، دبیرکل اینترپل کشور روز پنجشنبه با اشاره به خبر دستگیری یکی از مته‌مان پرونده سه هزار میلیاردی گفت که این فرد قصد داشته به کانادا سفر کند. کانادا کشوری است که نامش ماه هاست با پرونده فساد سه هزار میلیاردی پیوند خورده است،‌‌ همان طور که نام محمودرضا خاوری را نیز از این کشور جداناشدنی می‌کند. مدیرکل اینترپل کشور با اشاره به قول مساعد پلیس اینترپل کانادا برای پیگیری وضعیت خاوری گفته است: «مدارک استرداد آقای خاوری و پیگیری‌ها برای دستگیری‌اش آمده و مشغول پیگیری این موضوع هستیم تا نتایج مورد نظرمان حاصل شود». با وجود تمام اخباری که قبلادرباره احتمال خروج خاوری از کانادا منتشر شده بود، رضوانی درباره محل استقرار خاوری می‌گوید: «بر اساس آخرین اطلاعات ما خاوری در کشور کاناداست».

دلایلی جدید برای دلواپسی

در حالی که در روزهای اخیر دلواپسی به کلیدواژه مورد استفاده مخالفان و منتقدان دولت تبدیل شده، هواداران دولت تلاش کرده‌اند آن را به حوزه‌های مطلوب خود گسترش دهند.

غلامحسین دوانی، پژوهشگر اقتصادی در روزنامه شهروند در بخش‌هایی از مطلبی با تیتر «دلواپس شاخص فلاکت باشیم!» نوشته: در جهان پیشرفته کنونی برای محاسبه توانمندی اقتصادی کشور‌ها، از شاخص‌های متنوع و متعددی استفاده می‌شود اما مهم‌ترین شاخص جاری، محاسبه بهای تولید ناخالص داخلی برمبنای قیمت قدرت خرید (purchase power parity) است که از دیدگاه اقتصاد توسعه، این شاخص صرفاً برای مقایسه تراز حساب‌های ملی جهانی کاربرد دارد، زیرا رشد اقتصادی چنانچه با توسعه اقتصادی همخوانی نداشته باشد، آن رشد نمی‌تواند شاخص توانمندی اقتصاد محسوب شود. کما این‌که براساس همین شاخص، نیجریه جزو اقتصادهای بر‌تر تلقی شود اما کیست که نداند این کشور جزو عقب‌مانده‌ترین اقتصادهای جهان است که به لطف فروش ذخایر نفتی، رقم تولید ناخالص داخلی آن فزاینده شده است. از مهم‌ترین شاخص‌های اقتصاد توسعه که بیانگر حفاظت سرمایه انسانی است، شاخص فلاکت است که باید موجب دلواپسی دلسوزان کشور قرار گیرد.

در‌سال ۲۰۱۳ به ‌رغم افزایش عددی تولید ناخالص داخلی ایران و دارا بودن رتبه ۱۹ اقتصاد جهانی (به لطف خام‌فروشی نفت و فرآورده‌های نفتی و پتروشیمی و موادمعدنی) شاخص فلاکت ایران (از منظر فلاکت اقتصاد نیروی انسانی) در رتبه دوم جهان قرار گرفته، حال آن‌که این آمار‌ها هم، چندان موجب دلواپسی آنانی نشده که امروز مرتبا از دلواپسی می‌گویند!

از دیگر شاخص‌های توسعه‌نگر، تولید سرانه نیروی کار، نسبت هزینه درمان و بهداشت به تولید ناخالص داخلی، ‌ درصد هزینه تحقیق و توسعه به تولید ناخالص داخلی، سرانه تولید ناخالص داخلی است که در چند‌سال گذشته در ایران به‌رغم افزایش بی‌نظیر بهای هر بشکه نفت، این شاخص‌ها وضع نگران‌کننده‌ای را داشته به‌طوری که کشور عقب‌مانده‌ای مثل عربستان که فاقد نیروی انسانی کارآمد و منابع طبیعی (به استثنای نفت) است رتبه اقتصادی تولید ناخالص داخلی آن طی سال‌های ۲۰۱۱، ۲۰۳۰ و ۲۰۵۰ به ترتیب رتبه بیستم، هفدهم و هجدهم برآورد شده است.

صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران هم در آغاز مطلبی با تیتر «دلواپس سهم گاز ایران در پارس‌جنوبی» برای روزنامه شرق نوشته: من هم «دلواپسی» جدی دارم. نگرانی و دلواپسی من پیرامون کاهش سهم برداشت ایران از حوزه مشترک گاز «پارس‌جنوبی» است. این حوزه یکی از غنی‌ترین ذخایر گازی در منطقه خلیج‌فارس است که حدود ۲۵سال پیش کشف شده و میان ما و قطر مشترک است. قطری‌ها از‌‌ همان ابتدا به‌سرعت دست ‌به ‌کار شدند. ثروت به‌ دست ‌آمده از پارس‌جنوبی، چهره قطر را ظرف دو دهه گذشته زیر و رو کرده است. ما تا پایان جنگ کار جدی نمی‌توانستیم انجام دهیم و نخستین اقداماتمان در دوران اصلاحات آغاز شد که منجر به به ‌وجود آمدن «عسلویه» شد اما قطری‌ها از ما خیلی جلو‌تر افتادند. مجموعه‌ای از دلایل سیاسی سبب می‌شد تا شرکت‌های مهم غربی که تخصص بالایی در تکنولوژی پیچیده و پرهزینه حفاری و استخراج در کف دریا دارند، خیلی اشتیاقی به کارکردن با ما نداشته باشند اما به‌هرحال ژاپنی‌ها، کره‌ای‌ها و تاحدودی فرانسوی‌ها در دوران اصلاحات، حضور جدی پیدا کردند. اما با بروز مشکلات هسته‌ای با غرب از اواخر دوران آقای خاتمی و به‌تدریج جدی‌شدن تحریم‌ها در دولت احمدی‌نژاد، تمامی شرکت‌های غربی از پارس‌جنوبی و عسلویه رفتند. با رفتن آن‌ها فعالیت‌های پارس‌جنوبی برعهده چینی‌ها، ترک‌ها، شرکت‌های مالزیایی و شرکت‌های ایرانی قرار گرفت.

از این مرحله به بعد بود که فاصله میان ما و قطر به‌طور منظم افزایش پیدا کرد. سرعت پایین پیشرفت فاز‌ها و پروژه‌های ما در منطقه پارس‌جنوبی و متقابلا پیشرفت سریع قطری‌ها باعث شد فاصله میان برداشت ما و آن‌ها از حوزه مشترکمان به‌ طور متناوب، بیشتر و بیشتر شود. سال گذشته برداشت ایران تقریبا اندکی بیش از ۵۰میلیاردمترمکعب بود در حالی‌که قطری‌ها سه‌برابر ما برداشت کردند. ارزش صدمیلیاردمترمکعبی که قطری‌ها بیش از ما ـ فقط در سال گذشته ـ برداشت کردند با احتساب دلار سه‌هزارتومان و قیمت ۴۰۰دلار برای هر هزارمترمکعب گاز، بالغ بر ۴۰میلیارددلار می‌شود یعنی ما سال گذشته به‌تنهایی ۱۲۰میلیاردتومان ثروتی را که می‌توانستیم در پارس‌جنوبی از آن ملت ایران کنیم، تقدیم قطری‌ها کردیم!

انگیزه طرح دلار ۲۶۵۰تومانی توسط سخنگوی دولت

روزنامه ابتکار در گزارشی با تیتر «تعیین نرخ ارز؛ تحت تأثیر دلواپسان یا محاصره اقتصادی؟!» انگیزه مقامات دولتی از وعده در مورد آینده قیمت ارز را زیر سؤال برده و نوشته است: نرخ ارز در هفته‌های گذشته سیر صعودی به خود گرفت و این امر با توجه به نزدیکی مذاکرات ژنو و موفقیت دولت در مهار افزایش نرخ تورم و بازگرداندن امنیت به اقتصاد کشور، فرصت مناسبی را فراهم آورد تا امکان انتقاد متکی بر مستندات واقعی در حوزه اقتصاد فراهم آید. در این مسیر نمایندگان مجلس به خصوص برخی از اعضای کمیسیون اقتصادی در اظهارات خود، دولت را به دلیل عدم ورود به بازار ارز و کنترل افزایش قیمت‌ها خطاکار دانسته و مقصر نهایی تورم ناشی از این نوسانات را بانک مرکزی و دولت معرفی کردند.

شاید استمرار همین انتقادات در کنار مسائل حاشیه‌ای سیاست و اقتصاد کشور، همه سخنانی که در قالب همایش دلواپسیم مطرح شد، باعث شد تا پنجشنبه هفته گذشته، سخنگوی دولت با اعلام اینکه دولت در راستای یکسان‌سازی نرخ ارز حرکت می‌کند شیب کاهش قیمت دلار را تا نرخ مبادله‌ای ۲۶۵۰‌تومان پیش‌بینی کند. تحلیل واقع‌بینانه اقتصاد ایران و آنچه کشور در مناسبات خارجی با آن مواجه است و تأثیر تحریم‌ها بر تولید، تجارت و اقتصاد کلان نشان می‌دهد این سخن آن‌گونه که باید و شاید ربطی به واقعیت ندارد و صرفا تحت تأثیر فشارهای سیاسی و غیرسیاسی بیان شده است. دولت یازدهم همواره از بازار آزاد حمایت و بر اقتصاد روبه‌رشد متکی بر مردم تأکید داشته و می‌داند تکرار سیاست‌های دستوری دولت پیشین در بازار، حاصلی جز لطمات شدید اقتصادی نداشته و نتایجی کاملا معکوس دارد.

در این راستا با توجه به نزدیکی مذاکرات ژنو و تاثیرات مستقیم سرنوشت این مذاکرات بر بازار و اقتصاد کشور از یک طرف و تصمیماتی که در اقتصاد کلان کشور، اعم از کاهش نرخ سود سپرده‌های بانکی، چند برابر کردن نرخ خوراک پتروشیمی‌ها و استمرار سیاست‌های ضد و نقیض اقتصادی که از قوانین مصوب مجلس یا تصمیمات دولت پیشین بر جای مانده، از طرف دیگر، افزایش نرخ ارز و سکه در بازار کاملا موجه است و تحلیلگران اقتصادی و اقتصاددانان مطرح کشور نسبت به این مسئله از مدت‌ها پیش هشدار داده بودند اما آنچه قابل توجه است انتقادات مطرح شده از طرف کسانی است که به صورت غیرمستقیم می‌توان آنان را مسببین اصلی افزایش نرخ ارز معرفی کرد. صرف‌نظر از مسائل سیاسی داخلی که تأثیر قابل توجهی بر افزایش نرخ ارز دارد بسیاری از منتقدان و به خصوص نمایندگان مجلس به خوبی می‌دانند که دولت برای تامین ارز با چه دشواری‌هایی روبه‌روست. تحریم بانک مرکزی، ناتوانی از وارد کردن ارز حاصل از فروش نفت و بسیاری از مشکلات دیگر، توان اثرگذاری بر بازار ارز را از دولت گرفته و درصد قابل توجهی از انتقادات مطرح شده با آگاهی از همه دشواری‌های موجود است. با این وجود افزایش نرخ‌ها در این بازار آنچنان که در اظهارات منتقدان دیده می‌شود، شدید نیست و دولت به هیچ‌وجه نباید از مواضع خود در مسیر اصلاح ساختار کلان اقتصاد کشور با اتکا به سیاست‌هایی همچون اصل‌۴۴ قانون‌اساسی و کاهش تدریجی دخالت‌های دولت در اقتصاد، کوتاه آید.

در همین حال روزنامه دنیای اقتصاد از «فروکش التهابات ارزی» خبر داده و نوشته است: دلار روز پجشنبه هم روی ۳۲۹۰ تومان ثابت ماند. در این روز فاصله قیمت خرید و فروش به ۱۰ تومان کاهش یافت که نشانه تمایل صرافان به ثبات در این سطح از تعادل قیمتی است.

بعد از چند هفته نوسان و بالا و پایین شدن قیمت، بازار آزاد ارز روی آرامش و ثبات به خود دید و صرافان مجبور نبودند مدام قیمت‌ها را روی تابلو‌ها دستکاری کنند. شروع روند باثبات بازار از روز سه‌شنبه هفته گذشته آغاز شد که مطابق با پیش‌بینی‌های فعالان بازار بود. هر چند دلالان تا جایی که می‌توانستند تلاش کردند بازار یا به ثبات نرسد یا این اتفاق دیر‌تر رخ دهد.

اما صرافان و فعالان بازار علاقه‌ای به ادامه روند بی‌ثبات و پرنوسان بازار نداشتند. نکته قابل‌تامل در این خصوص کاهش فاصله خرید و فروش در روز پنجشنبه نسبت به روز چهارشنبه است. روز چهارشنبه صرافان «فردوسی» دلار را ۳۲۹۰ تومان می‌فروختند، اما آن را ۳۲۶۵ تا ۳۲۷۵ تومان می‌خریدند که نشان می‌داد به قیمت ۳۲۹۰ تومان برای هر دلار هم زیاد باور ندارند و منتظر کاهش بیشتر در روزهای بعدی هستند. اما روز پنجشنبه با اینکه قیمت فروش دلار روی‌‌ همان قیمت ۳۲۹۰ ثابت ماند آن‌ها قیمت خرید را ۱۰ تومان افزایش دادند و در این روز دلار را به قیمت ۳۲۷۵ تا ۳۲۸۰ تومان خریدند. این موضوع می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که فعالان بازار به تعادل نرخ دلار در این قیمت امیدوار‌تر از روزهای قبل شده‌اند.

توصیه کیهان به اصولگرایان: از میدان فریب بیرون بیایید

کیهان در یادداشت روز خود، برخی از تنش‌های سیاس
ی اخیر در کشور را یک طرح فریب دانسته است. حسین شمسیان در مقدمه این یادداشت نوشته: حتما دیده یا شنیده‌اید که وقتی یک گروه سارق حرفه‌ای، قصد انجام سرقت مهم و بزرگی دارند، ترفندهای مختلفی به کار می‌برند تا هرچه بیشتر موفقیتشان را تضمین کند. یکی از این ترفند‌ها، صحنه‌سازی و ایجاد حوادث صوری و ساختگی است. حوادثی که باعث می‌شود حواس مردم و نگهبانان محل مورد نظر به سوی آن حادثه ساختگی پرت شده و سارقان با بهره‌گیری از این غفلت، به راحتی مقصود خود را عملی کنند. در این روش معمولا فرد یا افرادی از باند سارقان در قالب مردم عادی و حتی در هیات مامور محافظ به قصد کمک کردن و حل مشکل یا برقراری نظم و... در بین مردم عادی و در محل حضور دارند و اتفاقا همان‌ها هستند که هدایت جریان و افکار عمومی را بر عهده می‌گیرند و با زرنگی صحنه را برای حلقه اصلی ماجرا آماده می‌کنند.

نویسنده سپس با اشاره به کاربرد این فرمول در صحنه سیاسی نوشته: چند نمونه دم دستی و آشکار از این حوادث عبارتند از:

۱ ـ سخنان سخیف وزیر اسبق اطلاعات و دستیار کنونی رئیس‌جمهور در تقدیس شیر و خورشید و آرزوی بازگرداندن آنکه در تقابل صریح و بی‌چون و چرا با فرمایشات امام راحل عظیم‌الشأن بود.

۲ ـ اظهارات عجیب رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره مسائل فرهنگی و مباح دانستن برخی منکرات عینی، به بهانه پرداختن به امور به اصطلاح ریشه‌ای و مبنایی!

۳ ـ برپایی جشنی در روز میلاد حضرت زهرا (س) در کاخ سعدآباد و نقل روایات گوناگون از اشرافیت یا سادگی مبالغه‌آمیز آن.

۴ ـ واکنش‌های تعجب‌آور نسبت به تولید و پخش یک فیلم مستند و دعوت از مسئولان قضایی برای برخورد با سازندگان آن، از سوی کسانی که حتی فیلم را ندیده بودند!

شمسیان سپس با طرح این پرسش که «آیا همه کسانی که رفتارهای این چنینی را در پیش گرفته‌اند عامل مستقیم دشمن‌اند؟» نوشته: قطعاً چنین نیست و نمی‌توان به همه آن‌ها چنین نسبتی داد. می‌توان گفت که برخی عامدانه سخنان خلاف اصول و مبانی نظام اسلامی و حتی احکام شرع می‌زنند تا خشم و خروش مردم مومن انقلابی را برانگیزند! امام راحل (ره) در این خصوص هشیارانه اندرز داده‌اند: «اهانت به بعض احکام اسلام... من باب اتفاق نیست، نقشه است، توطئه است. نقشه برای اینکه شما را از راه مستقیمی که دارید منحرف کنند و به امور دیگر غیر از این امر مهم منحرف کنند. ملت ایران باید با هوشیاری این توطئه را خنثی کنند.» اما برخی هم نسبت به نتیجه سخن و رفتارشان بی‌اطلاعند و نمی‌توانند چند گام جلو‌تر، تأثیر آن را ببینند! اما آنچه مهم است پژواک و انعکاس این رفتار و گفتار در مقطع خاص جامعه است. این‌‌ همان هدف مهم دشمن است.

رهبر معظم انقلاب سال‌ها قبل فرمودند: «گاه دشمن حرف خود را با ده واسطه از دهان یک فرد موجه می‌زند». این‌‌ همان وضع امروز ما در بسیاری از اظهار نظر‌ها و اقدامات است. اما ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود. بیان یک سخن در جمعی محدود یا انجام یک کار در گوشه‌ای متروک انعکاس اجتماعی ندارد و گردانندگان و صحنه‌پردازان را به هدفشان نمی‌رساند! پس باید حلقه دوم وارد کارزار شود و موضوع را با سر و صدا و جار و جنجال رسانه‌ای تبدیل به موضوع اول کشور کند! اینجاست که دشمن به زنجیره‌ای از رسانه‌های همسو و غوغاسالار نیاز دارد!

اگر فیلم مستندی ساخته شده، باید تمام نظام متهم به توطئه علیه رئیس‌جمهور شود! اگر از وزیری سؤال می‌شود، باید ده‌ها یادداشت و گزارش خبری با ذکر تعداد، جزئیات، جناح و سابقه نمایندگان سوال‌کننده نگاشته شود تا موضوع کاملا سیاسی و حاکی از کینه و غرض جلوه کند! اگر کسی حرفی زد باید دهان او را با بی‌سواد و بی‌شناسنامه خواندن بست و آن کلمات را هزاران بار در روزنامه‌ها تکرار کرد و لاجرم در همه این موارد ـ و دیگر موارد مشابه ـ گروهی که خود را مظلوم و مورد حمله قلمداد می‌کند به دفاع از خود می‌پردازد و جنگ مغلوبه می‌شود!... و این‌‌ همان لحظه مطلوب و مورد انتظار غارتگران و دزدان است!

نویسنده در پایان به مرحله توصیه رسیده و نوشته است: اما اکنون چه باید کرد!؟ آیا باید منفعل بود و نسبت به هر حرف سخیف و ضد دین و یا هر حرکت خلاف اصول و مبانی نظام چشم‌ها را بست و دم برنیاورد!؟ آیا باید با جوش و خروش، کشور را به صحنه نبرد و تقابل دائمی تبدیل کرد و هر روز، پیگیر و درگیر بحران‌های ساخته و پرداخته شیاطین داخلی و خارجی و رسانه‌های زنجیره‌ای آن‌ها شد!؟ و آیا راه میانه‌ای هم وجود دارد؟ آیا نمی‌توان از ظرفیت‌های تجربی و خسارت‌هایی که پیش از این همین روش به کشور و انقلاب وارد کرده، بهره گرفت و بازی شعبده‌بازان را با هوشیاری خنثی کرد و ناکامشان گذاشت؟ فراموش نکنیم عمده واکنش‌ها، بر حق و از روی غیرت دینی و انقلابی است، درست مثل ضرورت کمک به مصدومان واقعی‌‌ همان تصادف ساختگی! اما اولویت‌بندی و دید باز داشتن، اقتضا می‌کند که برای حفظ ارزشی عظیم‌تر و گوهری قیمتی‌تر، قربانی شدن آن چند نفر را با چشم اشکبار شاهد باشیم و آن نقد جان را برای حفاظت از آن گوهر پس‌انداز کنیم! به بیان دیگر هیچ اقدام پلشت و آسیب‌رسان را بی‌پاسخ نگذاریم، اما مراقب باشیم که اینگونه اقدامات و حاشیه‌سازی‌ها نگاه‌مان را از مسائل اصلی منحرف نکند.




تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها