بازدید 3988
۱

ادیبستان «تابناک»؛ شماره نهم

«تابناک» در راستای اعتلای فرهنگ و ادبیات ایران به صورت هفتگی بخشی را به این مهم اختصاص داده است. در همین چارچوب در «ادیبستان»، بسته ادبی تابناک با مجموعه‌ای از شعر، حکایت، مباحث ادبی و فرهنگی و... میزبان مخاطبین هستیم.
کد خبر: ۱۱۷۸۰۳۴
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۰:۵۷ 06 June 2023

غزلی از کمال خجندی

به مجلسی که به مستان ز لب شراب دهی
دلم ز رشک بسوزی مرا کباب دهی

سؤال بوس چه سود از توام که معلوم است
مرا ز جنبش آن لب که نی جواب دهی

شب فراق در آن آستان دو چشم مرا
چه جای خواب اگر نیز جای خواب دهی

به حسرت قدش از گریه ام چمن شد غرق
تو سرو را دگر ای باغبان چه آب دهی

کشد دلم چو کبوتر فغان ز سختی دام
چو باز طره مشکین ز ناز تاب دهی

به چشم و غمزه مفرما که مست را بزنید
به یک دو مست چه نسبت که احتساب دهی

کمال شحنه عشق از دل تو دانش خواست
چگونه باج نفس از دل خراب دهی

تعداد بازدید : 22

 

حکایت

حکایت شده که روزی شیخ بهایی مشغول ساختن دیوار مسجدی بود. روزی پیرزنی که از آنجا می گذشت خطاب به او گفت:   این دیواری که ساخته ای کج است!

شیخ از بالای دیوار پایین آمد و نگاه دقیقی به دیوار انداخت و گفت: حق با شماست مادر چه خوب شد که  گفتی . این را گفت و دو مشت محکم به دیوار کوبید و دوباره نگاه دقیقی به دیوار انداخت و خطاب به پیرزن گفت: مادرجان نگاه کن ببین دیوار صاف شده؟

پیرزن نگاهی به دیوار انداخت و لبخند رضایتی بر لبش نشست و گفت: بله الآن درست شد. پیرزن به راهش ادامه داد و رفت. یکی از شاگردان شیخ که شاهد ماجرا بود با تعجب و کمی اعتراض پرسید:

چرا شما که استاد معماری هستید به همین سادگی به هرکسی اجازه می دهید به کارها ایراد بگیرند؟ شیخ جواب داد تو فکر می کنی دیواری که یک متر ضخامت سه متر ارتفاع و پانزده متر طول دارد اگر کج باشد با دو مشت کوبیدن صاف می شود؟ اگر من با پیرزن مخالفت می کردم و این دو مشت را نمی زدم او در همه ی شهر جار می زد که شیخ دارد اموال بیت المال را به هدر میدهد.

 

تکرار

یکی از آرایه های لفظی است.
تکرار بر چند نوع است:

واج آرایی: این روش مبتنی بر تکرار واک در یک جمله یا بیت است. مانند: سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند. (که در این مصراع واج آرایی صامت چ وجود دارد.) یا: یاد باد آن که ز ما وقت سحر یاد نکرد. (واج آرایی مصوت آ)

تکریر: تکریر یا تکرار آن است که در بیت دو کلمه پشت سر هم تکرار شود. مثال:
فراز آوریدند چون کوه کوه …
بزرگان لشکر همه تن به تن…

 

کمال خجندی

کمال الدین مسعود از عرفا و شعرای مشهور است که در خجند متولد شد و بسال ۷۹۳ ه ق درگذشت وی در اوائل عهد شباب از خجند مهاجرت کرد و در تبریز اقامت گزید.

ظهورش در زمان سلطان حسین جلایری بود و او کمال را در دربار خود پذیرفت و اسباب آسایش او را فراهم ساخت. و صومعه ای نیز برای او برپا کرد .وی هم دوره حافظ شیرازی بود و در قرن هشتم می زیسته است. وفات او را سالهای ۷۹۳ و ۸۰۳ و ۸۰۴ ه ق نوشته اند.  کمال وقتی غزل زیرین را ساخت نزد حافظ فرستاد:

یار گفت از غیر ما پوشان نظر گفتم بچشم  وآنگهی دزدیده در ما می نگر گفتم بچشم

گفت اگر یابی نشان پای ما بر خاک راه  برفشان آنجا بدامنها گهر گفتم بچشم

و الی آخر.....

حافظ چون این غزل بخواند بر آن تحسین ها کرد و پسندید.

بدیهی است که اشعار کمال لفظاً و معناً کوس برابری با اشعار حافظ نتواند زد چنانکه خواجه خود میفرماید:

چون غزلهای تر و دلکش حافظ شنود
گر کمالیش بود شعر نگوید به خجند

معهذا بمناسبت تشابه لفظی و سبک غزلسرایی بعضی از ابیات کمال وارد دیوان حافظ شده و کمال نیز بقدری اشعار شیخ اجل سعدی و خواجه حافظ را تضمین کرده که تفکیک اشعار آنها بسیار دشوار گردیده است

 

حکایتی از کیمیای سعادت

گفته اند که زمانی، شبلی بیمار شد. خلیفه وقت، طبیبی ترسا برای معالجه او فرستاد. طبیب از شبلی پرسید: دلت چه می خواهد؟ شبلی گفت: آنکه تو مسلمان شوی. طبیب گفت: اگر من مسلمان شدم تو خوب می شوی و از بستر بیماری برمی خیزی؟ گفت: آری. پس طبیب مسلمان شد و شبلی از بستر برخاست؛ در حالی که اثری از بیماری در او نبود. هر دو نزد خلیفه رفتند و داستان را بازگفتند.

خلیفه گفت: پنداشتم که طبیب پیش بیمار فرستاده ام؛ در حالی که بیمار، پیش طبیب فرستاده بودم.

 

 

آرایه معما

در واقع معما شعر کوتاهی است که شاعر در آن اسم کسی یا چیزی را پنهان کرده است و خواننده پس از تامل بسیار می‌تواند آن نام را بیابد؛ گوینده‌ی شعر به کمک شگردهای مختلف از قبیل تصحیف و قلب، خواننده را به کشف اسم هدایت می‌کند. مثلا در شعر زیر اسم بلقیس به‌ صورت معما آمده است:

گر بخواهی نام آن زیبا رخ سیمین بدن
رو تو قلب قلب را بر قلب قلب قلب زن

مقلوب کلمه قلب را که بلق است وقتی بر مقلوب حرف وسط کلمه‌ی قلب یعنی لام که به حساب ابجد "سی" و مقلوب آن "یس" است بپیوندند "بلقیس" می‌شود.

معمایی با نام علی:
تیری و کمانی و یکی نقشه شانه
بـنگار و به پسوند به سوفار یکی تیر
نام بت من باز شناسی به تمامی
آن بت که به خوبیش قرین نیست به کشمیر

که در آن مقصود از تیر شکل لام وسط کلمه‌ی علی و کمان شکل عین اول کلمه و نقش شانه شکل مدور "ی" آخر کلمه است و سوفار تیر مقصود سر کلمه است.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب ها
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲
انتشار یافته: ۱
جالب بود.
سایر اخبار
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی