بازدید 11762

محاکمه مرد افغانستانی به جرم آزار دختر کند ذهن

پسر افغانستانی که به اتهام ربودن و آزار دختر کند ذهن دستگیر شده در دادگاه کیفری محاکمه شد.‌
کد خبر: ۹۵۲۵۱۷
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۴ 18 January 2020

پسر افغانستانی که به اتهام ربودن و آزار دختر کند ذهن دستگیر شده در دادگاه کیفری محاکمه شد.‌

به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه ایران، رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل با شکایت مادربزرگ این دختر آغاز شد. وی مدعی بود که چند روزی است نوه‌اش رزیتا ناپدید شده و از سرنوشتش خبری ندارد. او به مأموران گفت: چند سال قبل پدر و مادر رزیتا از هم جدا شدند و هر یک دوباره ازدواج کردند. چون هیچ‌کدام این بچه را نمی‌خواستند من هم سرپرستی نوه‌ام را برعهده گرفتم. چند روز پیش به همراه رزیتا به پارک نزدیک خانه‌مان رفته بودیم و در یک لحظه متوجه شدم که او کنارم نیست. هرچه تلاش کردم او را نیافتم و حالا هم از پلیس می‌خواهم که نوه‌ام را پیدا کنند.

پس از اظهارات این مادربزرگ مأموران در تحقیقات متوجه شدند که نوه جوان این زن به لحاظ روحی و روانی مشکلاتی دارد و پس از آن خط تلفن همراه رزیتا را مورد بررسی قرار دادند که مشخص شد با فردی به‌نام حمید ارتباط دارد. همین موضوع سرنخ این پرونده شد و مأموران بلافاصله مظنون پرونده را بازداشت کردند تا علت ارتباط با این دختر جوان روشن شود.

حمید در بازجویی‌های اولیه عنوان کرد: من زمانی که رزیتا را دیدم او گم شده بود. با او قرار گذاشتم و یک شب هم پیش من ماند و صبح روز بعد او را به نزدیکی خانه مادربزرگش بردم و پس از آن هم دیگر هیچ خبری از او ندارم.

رزیتا چگونه پیدا شد؟

خانواده رزیتا 3 روز پس از آنکه اثری از او نیافتند با انتشار عکسش از مردم خواستند تا در یافتن او به خانواده‌اش کمک کنند. تا اینکه مردی میانسال در تماس با مأموران مدعی شد که رزیتا را دیده است و در حال حاضر هم در خانه یکی از همسایگانش زندگی می‌کند. با این گزارش مأموران به نشانی عنوان شده رفتند و رزیتا را پیدا کردند و او درباره وضعیتش در چند روزی که گم شده بود اینگونه به مأموران توضیح داد: چند روز پیش از آنکه با مادربزرگم به پارک بروم با پسری که اهل افغانستان بود آشنا شدم و آن روزی که در پارک بودم با من تماس گرفت و قرار گذاشت. او گفت عاشقم شده و قصد دارد با من ازدواج کند. حرفش را باور کردم و با او رفتم اما من را به خانه‌اش که اتاقی سرایداری در یکی از کارخانه‌های حومه شهر بود، برد. پس از آنکه به آنجا رفتیم گردنبند طلا و تلفن همراهم را گرفت و گفت می‌خواهد با پول آن خانه‌ای اجاره کند تا زودتر با هم ازدواج کنیم. فردای آن روز از من خواست تا با او به مشهد بروم اما من قبول نکردم و گفتم نمی‌توانم مادربزرگم را تنها بگذارم. همین مسأله باعث عصبانیت حمید شد و من را به شدت کتک زد و پول نقد داخل کیفم را گرفت و من را از خانه‌اش بیرون انداخت. پس از آن می‌ترسیدم که به خانه مادربزرگم برگردم و چند ساعتی خسته و گرسنه در خیابان پرسه ‌زدم که پسرجوانی که نانوا بود من را پیدا کرد و به من غذا و جای خوابیدن داد و قصد داشت تا من را به خانه مادربزرگم ببرد که از ترس روبه‌رو شدن با خانواده‌ام از پیش او فرار کردم. ساعاتی بعد هم با 2 پسرجوان آشنا شدم و اتفاقی که برایم افتاده بود را برایشان تعریف کردم و آنها هم به من کمک کردند و می‌خواستند من را به مادربزرگم برسانند که پلیس پیدایم کرد.

در دادگاه چه گذشت؟

پس‌از تحویل رزیتا به خانواده‌اش، مادربزرگ او شکایتی را علیه مرد افغانستانی مطرح کرد و مرد افغان یکبار دیگر دستگیر شد. وی وقتی در مقابل مستندات قرار گرفت به جرمش اعتراف کرد و گفت: به‌دلیل فقر شدیدی که در افغانستان داشتم به ایران آمدم اما اقامتم در ایران غیرقانونی بود. به‌همین‌خاطر نمی‌خواستم در تهران بمانم چون احتمال بازداشت شدنم بیشتر بود. می‌خواستم به مشهد بروم. پس‌ از آشنایی با رزیتا تصمیم داشتم با او ازدواج کنم اما متوجه شدم این دختر به‌لحاظ روحی و روانی مشکلاتی دارد. با این حال به او گفتم باید در مشهد زندگی کنیم اما قبول نکرد و گفت که نمی‌تواند از مادربزرگش جدا شود. به‌همین‌خاطر بحثمان شد و او قهر کرد و رفت. من فکر نمی‌کردم نتواند به خانه برگردد وگرنه خودم کاری برای او می‌کردم.

پرونده با توجه به مطرح‌شدن تعرض به دختر جوان به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و قضات تحقیقات خود را در این باب آغاز کردند. این در حالی بود که پزشکی قانونی هم آثار شکنجه و ضرب و جرح روی بدن رزیتا را تأیید کرد و با تکمیل پرونده حمید پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه رزیتا و مادربزرگش شکایت خود را دوباره مطرح کردند و مادربزرگ رزیتا گفت: ما از سه پسر دیگری که به نوه‌ام پناه دادند شکایتی نداریم.

در ادامه هم رزیتا گفت: مرد افغانستانی به شدت من را کتک زد و آزارم داد به‌طوری که بعد از 3 روز که به پزشکی قانونی رفتم هنوز آثار کبودی و زخم‌های عمیق روی بدنم وجود داشت.

بعد از گفته‌های این دختر، متهم در جایگاه قرار گرفت و به دفاع از خودش پرداخت. وی گفت: وقتی بار اول دستگیر شدم از اینکه پلیس متوجه حضور غیرقانونی‌ام در ایران بشود ترسیده بودم و تلاش کردم تا توضیح کاملی درباره ماجرا ندهم وگرنه قصد بدی نداشتم.

قضات شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران با توجه به مدارک موجود در پرونده برای صدور رأی وارد شور شدند.‌

سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۰
تا كي بايد شاهد حضور مليونها افغاني كه اكثرا مجرد و غير مجاز هستند در كشور باشيم؟ چرا از ورود اين افراد جلوگيري نميشود؟ چرا براي بازگشتشان اقدامي قاطع و مستمر انجام نميشود؟
متاسفانه وجود تعداد زياد اتباع افغاني كه اكثرا غير مجاز هستند مشكلات مختلف اجتماعي اقتصادي و حتي امنيتي براي ايران درست كرده و مسئولين هم سالهاست نسبت به آن بي توجه هستند.
در هيچ كشور دنيا اين تعداد زياد اتباع غير مجاز براحتي كار و زندگي نميكنند. اين افراد درصورت ارتكاب جرائم ميتوانند بسادگي محل سكونت خود را تغيير دهند و مشكلات مختلفي براي مردم و پليس بوجود بياورند.
وجود چند مليون افغاني در كشور مشكلات زيادي درست كرده و فقط بنفع تعدادي كارفرماست كه ميخواهند حق بيمه پرداخت نكنند و دستمزد كمتري بپردازند
اگر چند مليون افغاني از ايران اخراج ميشدند خيلي از مشكلات، ازجمله اجتماعي و اشتغال حل ميشد. عده اي ميگن ايرانيها كار نميكنن، ولي اينطور نيست،واين حرفهاي صاحبان مشاغلي هست كه ميخوان بدون بيمه و ماليات و ... با كمترين هزينه كارشان انجام شود.
مليونها افغاني غير مجاز در ايران زندگي ميكنند ولي متاسفانه تا كسي مياد در مورد مشكلات ايجاد شده توسط اونها صحبت كنه يه تعدادي صحبت از نژاد پرستي و اين حرفها ميكنند، در صورتيكه اين نژاد پرستي نيست و حساب و كتاب تعداد و چگونگي حضور اتباع خارجي در يك كشوره كه در همه جاي دنيا وجود داره.
چند وقت پیش در یکی از سایتها آمده بود، دو نفر افغانی که زنی را به قتل رسانده بودند مورد بخشش قاضی واقع شدند و هرکدام به 2 سال و نیم زندان محکوم شدند. این یکی که تکلیفش معلومه. البته اگه ایرانی بود به اشد مجازات محکوم می شد.
عجب جامعه هولی داریم. همه میخوان به دختر جوان کمک کنند!!!؟
افعانهای غیر مجاز اخراج شوند
یک عده افراد سود جوء این اتباع را سازماندهی میکنند مثلاٌ در شهرداری چرا باید از اتباع بیگانه استفاده شود خصوصاٌ در بخش خصوصی که با شهرداری فعالیت دارند گجای قوانین شهرداری ایراد دارد که بخش خصوصی از آن سوء استفاده میکند .وچرا نیروهای پلیس این افراد را زیر نظر نمیگیرد و در پاسگاههای شهری ،چرا قسمتی برای اتباع بیگانه ندارم که اتباع بیگانه بصورت قاچاق وارد کشور میشوند آنان را دستگیر وبا هماهنگی با سفارتخانه هایشان ایشان را به کشور خودشان بازگرددند و کدام نقطعه مرزی ما ایراد دارد که این اتباع از آنجا وارد کشور میشوند وچرا نفاط عبوری این اتباع مسدود نمیگردد.برای زیارت به کشور عراق با مجوز رسمی سفر میکند برای زیازات در قسمتهای مختلف از مسافر پاسپوذت ومجوز رسمی میخواهد . در انگلستان شما حق نداردید برای گشت وگذر چهار تا خیابان بالاتر و پائین تر بروید بدلیل اینکه پلیس از تردد افراد ممانعت مینماید .باید قوانین شهری برای این گونه افراد و تردد شان سخت تر باشد.همانطوریکه از تردد این اتباع به شمال کشور ممنوعیت وجود دارد دارد میبایست در دیگز شهرها نیز این ممانعت ایجاد گردد .خیلی هم جالب است در مواقعه که این اتباع از کشور خارج میشوند جانشینشان وارد میشود وکار خود را به او می سپارند .
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هفدهم رمضان
آخرین اخبار