بازدید 64906
روایت فضای سیاسی کشور بیست و نهم روز سال سی و پنجم انقلاب

مشایی گله‌ای از رهبر انقلاب ندارد!

خدایا، این وضع کی تمام خواهد شد و دین و مذهب و مردم و کشور کی جدی گرفته خواهد شد؟ مثل اینکه این‌ها یادشان رفته است که وظایفشان چیست و اصلا در کجای تاریخ و میان کدام ملت قرار دارند؟ نویسنده صبر رهبری را تمرین دمکراسی و حکومت قانون در این کشور می‌داند، و آن را می‌ستاید؛ اما شاید لحظه‌ای برسد که بازگشت از آن ناممکن شود!
کد خبر: ۳۰۸۱۷۶
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۹۱ - ۰۷:۰۰ 12 March 2013
سرانجام محمدرضا باهنر هم کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده شد، تا جبهه پیروان هم مطرح‌ترین چهره سیاسی خود را وارد فضای انتخاباتی کند و در این میان، سر راست سنتی در انتخابات آینده بی کلاه نماند.

محمد رضا باهنر اصولا به نظر نمی‌رسد، سودای ریاست جمهوری در سر داشته باشد. او چهره‌ای سیاسی است که مهارتش در چانه‌زنی و لابی‌گری است. تجربه نشان می‌دهد که باهنر بیش از آن که بخواهد خود را وارد درگیری‌های اصلی جریان قدرت در کشور کند، عموما از منافذ موجود در فضای سیاسی کشور استفاده می‌کند و تأثیر خود را نهایتا بر جریان‌های اصلی می‌گذارد. در این برهه نیز که راست سنتی به کلی از چانه‌زنی‌های انتخاب کاندیدای اصولگرایان کنار گذاشته شده است، باهنر می‌کوشد سهم جبهه پیروان را از جریان اصولگرایی بگیرد؛ کاری که با توجه به چند پاره شدن اصولگرایان در آغاز فعالیت‌های غیر رسمی انتخاباتی اصولگرایان، چندان هم دور از ذهن نیست!

سرانجام ائتلاف ۱+۲، جبهه پایداری و... به نحوی باید جبهه پیروان، هیأت‌های مؤتلفه جامعه روحانیت به عنوان نمادهای راست سنتی را وارد بازی انتخاباتی خود کنند.

اما دادگاه مرتضوی و متهمان جنایت کهریزک هم به مراحل حساس خود می‌رسد و مرتضوی و همکاران می‌کوشند از دادگاه و اخبار پس از آن، به عنوان تریبونی برای فضا‌سازی رسانه‌ای خود استفاده کنند. در دادگاه دوم حیدری از قضات معلق شده پرونده کهریزک، نقش ژان وال ژان را بازی کرد و همه گناهان را بر گردن گرفت. مرتضوی هم در غیاب عبدالحسین روح‌الامینی که از شکات اصلی این پرونده است، وی را به بی‌مسئولیتی در قبال پسرش متهم کرد و‌ تلویحی گفت که وی باید به محض آگاهی از بازداشت پسرش به مقامات اطلاع می‌داد تا در صورت اظهار پشیمانی او را آزاد کنند! البته وی نگفت که افرادی که پدرانشان به مقامات دسترسی ندارند، چگونه باید اطلاع می‌دادند تا فرزندانشان به کهریزک برده نشوند یا از کهریزک برگردانده شوند.

در ساعات گذشته، انتشار فیلمی که در آن چهره‌هایی منتسب به جبهه پایداری نشان داده می‌شود که در ایجاد آشوب در مراسم بیست و دوم بهمن سال جاری در حرم حضرت معصومه در قم، نقش داشته‌اند، بحران جدیدی را برای این جبهه درست کرده است. هرچند این فیلم نمی‌تواند دلیلی بر نقش مستقیم جبهه پایداری در غائله قم باشد، ‌به هر حال، در دوره‌ای که همه اتفاقات ثبت و ضبط می‌شود و حافظه‌های کوتاه مدت مردم و رسانه‌ها بالا رفته، طرفداران، ‌پیشینه جریانات سیاسی و نقش‌های آن در حوادث را فراموش نمی‌کنند.

جدا از این حادثه، جبهه پایداری همچنان مشغول راه اندازی کمپین دعوت از کاندیدای مورد نظر خود در سراسر کشور است و هر چند روز، به صورت متوسط خبری را منتشر می‌کنند که در یک شهر، عده‌ای از کاندیدای مورد نظر آنان برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دعوت کرده‌اند. این جریان همچنان به سایر جریانات اصولگرایی هم چون ائتلاف۱+۲، جبهه پیروان، جمعیت ایثارگران و رهپویان و... انتقاد وارد می‌کنند.

انتقاد این جبهه از جریانات اصولگرایی در سه نقطه است:

نخست این که آنان بر این باورند این جریانات‌ که در انتخابات مجلس که رقیب جدی برای اصولگرایان وجود نداشت، مدعی وحدت بودند، اما اینک که خطر اصلاح‌طلبان و جریان دولت شنیده می‌شود آنان روی به تکثر آورده‌اند. نقطه دوم انتقاد آنان در چینش افراد به عنوان کاندیداهای اصولگرایان است؛ افرادی که آنان مدعی‌اند این افتراق را تشدید می‌کند و نقطه سوم هم این ‌که جبهه پایداری مدعی است در مرحله نخست به دنبال فرد اصلح است، نه فردی که لزوما در نظر‌سنجی‌ها نفر اول باشد. بر پایه این ادعا، باید فرد اصلح را کمک کرد که مورد اقبال هم واقع شود.

این یک انتقاد اساسی به جریان اصولگرایی است که هنوز به جای اینکه افراد صاحب صلاحیت و کسانی را که توانایی اداره کشور را دارند، شناسایی کنند و آنان را به مردم بشناسانند، به دنبال فردی هستند که رأی داشته باشد؛ این یعنی یک جریان شاخص کشور به دنبال شخص روان باشد و بعد‌ها‌‌ همان شخص مورد نظر آنان نتواند کشور را اداره کند و هشت سال هم مردم و هم سیاسیون را به دنبال خود بکشانند.

اکنون کشور در برهه‌ای است که باید شرایط چهار سال آینده را پیش بینی ‌و فردی که توان مدیریت چهار سال آینده را دارد به مردم معرفی کرد. نباید همچنان دور باطل گذشته را ادامه داد. اتفاقی که در سال ۸۸ افتاد، هنوز برای اصولگریان تجربه نشده است. در آن سال نیز اصولگرایان به جای شخصی که صلاحیت و توانایی اداره امور کشور را داشت به دنبال کسی رفتند که رأی آوری داشت. نتیجه‌اش اما شرایط امروز کشور است؛ فاعتبروا یا اولی الابصار!

اما جریان اصولگرای دولتی نیز چندین روز است ‌بر ‌مشایی متمرکز شده است. پس از رد و بدل شدن تعریف‌های رئیس جمهور از مسئول دفتر سابق و مسئول دفتر سابق از رئیس جمهور، اکنون دیگر دوستان هم وارد شده‌اند و از فضائل اخلاقی و روحی مشایی سخن می‌گویند. در آخرین این نمونه‌ها ظاهرا استاندار سابق مازندران به تعریف از مسئول دفتر سابق رئیس پرداخته و تا آنجا در ذکر فضائل وی جلو رفته که گفته است، مهندس مشایی تا کنون از حکم رهبر انقلاب به رئیس جمهور مبنی بر لغو کردن حکم معاونت اولی مشایی در سال ۸۸، تا کنون گله‌ای نکرده است.

وی در این باره گفته است:

آقای مشایی در جلسات عدیده‌ای که من با ایشان داشته‌ام یک بار پیش ما گلایه نکرد که چرا رهبر بزرگوار انقلاب آن نامه را نوشتند و از معاون اولی کنار رفته‌اند!

اما امروز محسن رضایی در زنجان سخنان جالبی ‌بر زبان راند؛ سخنانی که باید در چند ماه آینده توجه بیشتری به آن شود. ماجرا‌ از این قرار است که هر زمان مسأله مهمی در کشور پیش می‌آید، مانند بررسی بودجه یا سخت شدن شرایط زندگی مردم، جریاناتی حاشیه‌ای در کشور، خود جوش درست می‌شود که آن مسائل اصلی را به مسأله‌ای فرعی تبدیل می‌کند. اکنون نزدیک یک هفته است ‌پیام رئیس جمهور برای در گذشت چاوز و مسائل پس آن به مسأله اصلی کشور تبدیل شده است. محسن رضایی هم در این باره گفته ‌که نباید فریب این جریانات را خورد.

وی در این باره گفت:

به هیچ عنوان فریب حاشیه‎سازی‎های اخیر در مجلس و همچنین فوت رییس‌جمهور ونزوئلا را نمی‌‏‌خورم و ابراز عقیده کرد: اهمیت به مسائلی همچون فوت شخصی که تأثیری بر ملت ایران نداشته است، در شأن جمهوری اسلامی ایران نیست و مسئولان باید به جای این حاشیه‎‌ها به رفع معضلاتی همچون گرانی، بیکاری و رشد پرشتاب ملت‌هایی همچون ترکیه، عربستان و کره‎ جنوبی بپردازد.

اما در حالی که محسن رضایی گفته است، نباید فریب این جریانات را خورد، رسول جعفریان در مطلبی از این جریانات به خدا شکوه کرد و البته هشداری هم در این باره داد. وی ضمن انتقاد از پیام جریانات مرتبط با رئیس جمهور ایران و چاوز و همچنین اعطای پیام نشان ملی فرهنگ به مسئول دفتر سابق رئیس جمهور نوشت:

خدایا، این وضع کی تمام خواهد شد و دین و مذهب و مردم و کشور کی جدی گرفته خواهد شد؟ مثل اینکه این‌ها یادشان رفته است که وظایفشان چیست و اصلا در کجای تاریخ و میان کدام ملت قرار دارند؟ نویسنده صبر رهبری را تمرین دمکراسی و حکومت قانون در این کشور می‌داند، و آن را می‌ستاید، اما شاید لحظه‌ای برسد که بازگشت از آن ناممکن شود!
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل