بازدید 24998

انتقام وحشتناک از پیرمرد ثروتمند به خاطر رفتار شیطانی

چندی قبل مردی با حضور در دادسرای امور جنایی تهران از سناریوی مرموزی پرده برداشت و از ناپدید شدن برادر خود و برداشت میلیونی از حسابش خبر داد.
کد خبر: ۹۴۲۹۲۶
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۸ - ۰۸:۳۰ 10 December 2019

چندی قبل مردی با حضور در دادسرای امور جنایی تهران از سناریوی مرموزی پرده برداشت و از ناپدید شدن برادر خود و برداشت میلیونی از حسابش خبر داد.

به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه خراسان، این مرد به بازپرس پرونده گفت: از سال‌ها قبل من و برادرم یک حساب بانکی مشترک باز کردیم و هر وقت می‌خواستیم پول برداشت کنیم به همدیگر اطلاع می‌دادیم، اما چند روزی است که خبری از برادرم نیست و ۱۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان از حسابمان پول برداشت شده است.

بدین ترتیب، پرونده مرموز ناپدید شدن مرد ۷۰ ساله به دستور بازپرس جنایی در اختیار ماموران اداره ۱۱ پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و تحقیقات پلیسی برای رسیدن به یک سرنخ کلید زده شد.

تحقیقات پلیسی ادامه داشت تا این که پس از یک هفته برادر مرد گم شده با حضور در دادسرای امور جنایی تهران ادعا کرد که برادرم با دست و پای بسته در نزدیکی میدان انقلاب پیدا شده است و نمی‌دانم چه کسانی و با چه انگیزه‌ای اقدام به ربودن وی کرده اند.

مرد ۷۰ ساله که منصور نام دارد، پس از بهبودی به ماموران پلیس آگاهی تهران گفت: یک ماه و نیم قبل در حالی که کیسه زباله‌ای در دست داشتم از خانه خارج شدم تا زباله‌ها را داخل سطل زباله سر خیابان بیندازم که ناگهان چند مرد به سراغم آمدند و در ابتدا مرا به باد کتک گرفتند. وی افزود: حالم بد شده بود و هرچه از آن‌ها پرسیدم چرا مرا می‌زنید جوابی ندادند، سپس یک لیوان آب به من دادند که پس از خوردن آن بیهوش شدم و دیگر متوجه هیچ چیزی نشدم. وقتی به هوش آمدم، خودم را در یک خانه که فکر می‌کنم بیرون از تهران بود به حالت دست و پا بسته دیدم، نمی‌توانستم کاری کنم و فقط منتظر بودم یک نفر به کمکم بیاید.

این مرد ادامه داد: صورت هیچ کسی را نمی‌دیدم و چند روزی به همین حالت بودم. پس از چند روز کارت بانکی ام را گرفتند و با تهدید و کتک رمز آن را به دست آوردند. هرچه التماس شان می‌کردم بی فایده بود تا این که یک روز چند برگ کاغذ جلوی من گذاشتند و با تهدید و شکنجه به اجبار زیر آن را امضا کردم و انگشت زدم.

پیرمرد تنها گفت: نمی‌دانستم آن‌ها چه کاری می‌خواهند با این کاغذ‌های امضا شده انجام دهند و پس از چند روز مرا در حالی که دست و پاهایم بسته بود در خیابان انقلاب رها کردند. سپس چند رهگذر با دیدن من که روی زمین افتاده بودم به کمکم آمدند و از آن‌ها خواستم با برادرم تماس بگیرند که او خیلی زود به کمکم آمد.

پیرمرد تنها به کارآگاهان گفت: بعد از رهایی از دست مردان شکنجه گر وقتی به خانه ام رفتم متوجه شدم خانه ام به فروش رفته و جایی برای زندگی ندارم.

کارآگاهان در ادامه تجسس‌ها پی بردند صاحب جدید خانه پیرمرد یک مرد نمایشگاه دار است که وقتی مقابل ماموران قرار گرفت، گفت: چندی قبل یک نفر پیشنهاد معامله یک خانه با خودرو را به من داد و من که در کار فروش خودرو‌های لوکس هستم وسوسه شدم و چند خودرو گران قیمت را که یکی از آن‌ها خودرو لکسوس بود به فروشنده خانه دادم، او نیز خانه را تحویل من داد و همه مدارکش نیز کامل و امضا شده بود.

تیم پلیسی در ادامه به سراغ مرد جوانی رفتند که این معامله را فراهم کرده بود و مشخص شد خودرو‌های لوکس نیز در قبال پرداخت دلار به فروش رفته است.

پیرمرد تنها در تحقیقات پلیسی ادعا کرد: وقتی در اسارت مردان ناشناس بودم، جوانی را دیدم که قبلا هم در منطقه زندگی ام دیده بودم و او از من خواست زیر کاغذ‌هایی را که پیش رویم بود، امضا کنم. همین سرنخ کافی بود تا تیمی از ماموران برای ردیابی نخستین سرنخ وارد عمل شوند و با همکاری پیرمرد خیلی زود پسر ۳۵ ساله که جوانی متاهل و آرام در محل زندگی شان است، شناسایی شد.

پسر جوان که امید نام دارد به ماموران گفت: پیرمرد ۷۰ ساله با ما در یک محل زندگی می‌کرد و او را می‌شناختم و رابطه خوبی با هم داشتیم تا این که فهمید من به زبان انگلیسی علاقه دارم و، چون خودش مسلط به زبان انگلیسی بود پیشنهاد داد به خانه‌اش بروم تا به من در یادگیری زبان انگلیسی کمک کند. این متهم ادعا کرد: وقتی به خانه این پیرمرد رفتم او با یک لیوان آب میوه از من پذیرایی کرد که بعد از خوردن آن بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم با او درگیر شدم و پرسیدم چه اتفاقی برای من افتاده است که این پیرمرد گفت که مرا در زمان بیهوشی مورد تجاوز قرار داده است. عصبانی بودم و با او درگیر شدم که پیرمرد هوسران با پرداخت ۵۰ میلیون تومان خواست ساکت باشم و درباره این اتفاق حرفی نزنم. من بعد از گرفتن این پول میلیونی یک خودرو خریدم و با آن در کار باربری بین شهری مشغول شدم. در این میان با چند کشاورز دوست شدم و یک روز که حال خوبی نداشتم با دو تن از آن‌ها شروع به صحبت کردم. آن‌ها وقتی فهمیدند که از سوی پیرمرد هدف تجاوز قرار گرفته ام پیشنهاد دادند از او انتقام بگیرم.

امید در اعترافاتش گفت: پس از صحبت با دو کشاورز جوان که با هم دوست بودیم چهار نقشه برای به قتل رساندن و انتقام گرفتن کشیدم. در ابتدا تصمیم گرفتم با خودرو او را زیر بگیرم که پشیمان شدم، سپس تصمیم به قتل با ضربات چاقو گرفتم که ترسیدم. در نقشه بعدی می‌خواستم مرد تنها را ابتدا بیهوش کنم و بعد به قتل برسانم که نقشه ام را تغییر دادم و تصمیم گرفتم با صحنه سازی مرگ او را خفگی با گاز منواکسید کربن نشان دهم، اما از قتل پشیمان شدم و نقشه دیگری را طراحی کردم.

وی افزود: در این نقشه تصمیم گرفتم اموال و سرمایه پیرمرد تنها را بالا بکشم. از دو جوان کشاورز نیز کمک خواستم و این سناریو را به اجرا رساندم و همه این اتفاقات به خاطر رفتار پلید پیرمرد بود، اگر او کاری با من نداشت همه سر زندگی خودشان بودند و هیچ اتفاقی برای کسی نمی‌افتاد.

بنا به این گزارش، تجسس‌های پلیسی برای دستگیری دو همدست مرد انتقام جو ادامه دارد.

سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۳
در انتظار بررسی: ۶
انتشار یافته: ۱۴
تابناک چه داستانایی مینویسی. خخخ
به نظرم کاملا حق با پسر جوان بوده و هنوز هم انتقام کامل نگرفته
پیر مرد خنگ خب میرفتی یه زن میگرفتی با این وضعی که داشتی زن میتونستی گیر بیاری ..چرا همجنس گرایی کردی حقت بوده ..شانس اوردی نکشتنت...اون پسر همبایستی به قانون مراجعه میکرد نه خودش بشه مرجع قانون
باید فکری بحال مردان تنها یا زنان تنها کرد هوس یا میل جنسی شوخی بردار نیست.
دمش گرم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۲۳ - ۱۳۹۸/۰۹/۱۹
فکرش اینه که اگه با متجاوزان به سرعت و سریع برخورد بشه از این غلطها نمی کنن چرا مردم می ترسن همدیگرو به قتل برسونن چون می دونن که بالاخره میگرن حسابشونو می رسن ولی متجاوزان خیلی وقتها مجازات نمیشن
لطفا در کنار جستجو برای دستگیری همدستان این جوان، ادعای اورا هم بررسی کنید. شاید بنده خدا راست میگه. که در این صورت دیگه قضیه فرق میکنه!!!
هنوز هیچی ثابت نشده ملت همه فتوا میدن.
بابا طرف هفتاد سالشه. دیگه نیرویی نداره بخواد تجاوز کنه. همش داستانه
گزارش نویس یجوری نوشته انگار پلیس به پیرمرده دیگه کاری نداشته. اگر کار پیرمرد اثبات بشه بدون شک اعدام در انتظارشه

اگر اون جوان همان روز میرفت شکایت میکرد قابل اثبات بود و این ادمی که تو پیری هم از مرض و گناه بزرگ خودش دست بردار نیست تحویل طناب دار میشد
واله امثال این پیرمرد باید ترسید خیلی راحت می تونه بچه ها را گول بزند برای رسیدن به اهداف شوم خودش
بیشتر شبیه به داستان‌هایی ست که توی اینترنت میبینیم. کلید اسرار این قسمت پیرمرد و جوان.
با سلام
این بیشتر به فیلمنامه جوکر شبیه میباشد مناسب فیلمهای هالیوددی میباشد.
اصلا سر و ته قضیه مشخص نیست . هیچ بخش به بخش دیگه ربط نداره. بالاخره داستان انتقام بوده یا یک گروه حرفه ای کلاه بردار این کار ور کردند. 4 تا کشاورز چطور این همه کار پیچیده رو انجام دادن
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هفدهم رمضان