بازدید 7778
دکتر سیدمحمد دبیرسیاقی

یادی از واپسین عضو نسل طلایی فرهنگ نویسی

محمد تاج احمدی *
کد خبر: ۸۵۲۶۵۸
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۶ 18 November 2018

دکتر محمد دبیرسیاقی ۴اسفند ۱۲۹۸ خورشیدی در محله گلبینه قزوین به دنیا آمد. نسب پدری‌اش به سیدسیاق، دبیر و خوش‌نویس شهیر دوران فتحعلی‌شاه می‌رسید و از جانب مادری، نواده میرزا ابوالقاسم ملاباشی، روحانی مشروطه‌خواه املشی‌تبار، محسوب می‌شد. جد اعلای خاندان دبیرسیاقی، فتح‌الله قزوینی بود. این خاندان، از جمله عشایر شیعه لبنانی بودند که در دوران صفوی و به دعوت شاه‌عباس صفوی، به پایتخت (قزوین) آمدند. فرزندان و نوادگان میرزا فتح‌الله علاوه بر تحصیلات حوزوی، در مناصب دیوانی نیز به‌عنوان دبیر و مستوفی مشغول به خدمت بودند. پدربزگ دبیرسیاقی خوشنویس و رجل خوشنام قزوینی اوایل دوران قاجار بود. از میان فرزندان او سیدحسن دبیرسیاقی ملقب به دبیرالممالک (عموی محمد دبیرسیاقی) از رجال نامدار قزوین بود که در سال‌های ۱۲۸۸ تا ۱۳۱۸ عهده‌دار مناصب حکومتی و دولتی در قزوین، گیلان، زنجان، اصفهان و ثلاث بود.

محمد دبیرسیاقی تحصیلات پایه را در قزوین گذراند. او از مشهورترین فارغ‌التحصیلان مدرسه امید (نخستین مدرسه نوین قزوین) بود و از سال 1317 درهمان مدرسه معلم درس حساب بود. در سال ۱۳۱۸ دانشجوی دانشگاه تهران شد و شش ‌سال بعد، با مدرک دکترای ادبیات، فارغ‌التحصیل گردید. یکسال بعد عضو انجمن‌ ایران‌شناسی شد و بعدتر به استخدام وزارت دارایی درآمد.

هرچند اگر زمانه اوضاع بسامانی داشت، امثال او به جای کارمندی، می‌بایست وقت خود را به تحقیق و تتبع می‌گذراندند، اما مصاحبه‌ای با دکتر پرویز ناتل خانلری که در یغما منتشر شد، بخوبی نشان می‌داد که درآن زمان بلند آوازگانی چون محمد قزوینی، علی اکبردهخدا، محمد تقی بهار و سیدحسن تقی‌زاده با آن همه سابقه سیاسی و فرهنگی به دفعات گرفتار بحران‌های معیشتی می‌شدند و همین مسأله نیز باعث انجام کارهایی خلاف طبع ایشان می‌گردید.

محمد دبیرسیاقی، هرگز نسبت به فرهنگ، تاریخ و تحفظ دغدغه‌های علمی خود بی‌تفاوت نبود و در تمام طول دوران حیات خود، هرگز همکاری با نهادها و مجموعه‌های علمی و فرهنگی را متوقف نکرد. تدریس در دانشگاه‌های تهران، قزوین، پکن و قاهره ازجمله سوابق آموزشی مهم ایشان محسوب می‌شد.

دکتر دبیرسیاقی را به لحاظ تسلط بر نسخ تاریخی و متون ادبی کلاسیک ایرانی باید در تراز نام‌های بزرگی چون محمد قزوینی و مجتبی مینوی قرار داد. ایشان و مرحوم ایرج افشار، در جرگه آخرین بازماندگان نسلی بودند که آراستن کلام به زیور طبع را در محضر چهره‌هایی چون علامه دهخدا، تقی‌زاده، محمد قزوینی، بهار، بدیع‌الزمان فروزانفر، سعید نفیسی و... آموختند. تصحیح صدها اثر از متون مهم ادبی و تاریخی، نگارش دهها کتاب و مقاله مهم و پرارجاع، محصول حسن‌ بهره‌گیری این مصحح و پژوهشگر بزرگ از محضر این چهره‌ها است.

اما شاید، مهم‌ترین دلیل شهرت دبیرسیاقی حضور وی به‌عنوان یکی از اعضای اصلی گروهی بود که تحت راهبری دکتر محمد معین مسئولیت تدوین، تکمیل و انتشار فیش‌های باقی‌مانده از «لغتنامه دهخدا» را به توصیه شخص ایشان برعهده داشتند.

دبیرسیاقی که پیش از همکاری با دکتر معین در «مؤسسه لغتنامه» حدود ۹سال بین سال‌های ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۴ با علامه دهخدا در تدوین و گردآوری فیش‌های حروف «ظ»، «ض»، «ل» و «پ» و پس از آن ۱۱سال با دکتر معین در انتشار بقیه مدخل‌ها همکاری داشت. پس از فوت دکتر معین، مسئولیت تکمیل لغتنامه نیز به عهده دکتر جعفر شهیدی و پس از آن برعهده مرحوم دبیرسیاقی قرار گرفت.اما آنچه کمتر درمورد کتر دبیرسیاقی مطرح می‌شود، تلاش‌های قابل توجه و شایسته احترام ایشان برای نگارش فرهنگنامه‌های به‌روزتر پس از تجربه همکاری در پروژه سترگ لغتنامه دهخدا بود.فرهنگنامه‌های چراغ هدایت، آنندراج، غیاث‌اللغات، لغت فرس، ملخص‌اللغات، نام‌ها و صفت‌ها و پسوندهای فرهنگ لغات الترک، از فرهنگنامه‌های تصحیح شده توسط ایشان است.

دکتر دبیرسیاقی همچنین با همکاری جعفر شهیدی و حسن احمدی گیوی، لغتنامه فارسی را تألیف نمود و برای نگارش مدخل‌های دانشنامه ایرانیکا با مرحوم احسان یارشاطر همکاری کرد.

بنده[نگارنده] در گفت‌و‌گویی که چند سال پیش با مرحوم دبیرسیاقی داشتم، متوجه نگاهی جالب در رویکرد ایشان به انتشار کتب مرجع و نقش آن در شکل‌دهی به مناسبات اجتماعی و سیاسی جامعه شدم، که به گفته خود مرحوم دبیرسیاقی، مهم‌ترین درسی بود که از علامه دهخدا آموخته بود.

دکتر دبیرسیاقی، عمیقاً اعتقاد داشت که بخش قابل‌توجهی از کنش‌های هیجانی و احساسات‌زده‌ مردم و حتی گروه‌های نخبه و روشنفکر و اثرگذار جامعه ناشی از فقدان شناخت دقیق و عمیق آنها، از ظرایف و اقتضائات فرهنگی و تاریخی‌ است که نقش مهمی در شکل‌دهی به الگوهای ناخودآگاه جمعی و بازتولید هویت اجتماعی دارد. درواقع «ارزیابی شتابزده» و «تحلیل‌های فاقد تعمق و دوراندیشی» که عمدتاً باعث سطحی‌نگری و سبب‌ساز هدایت جامعه به کج‌راهه‌ها می‌شود، هیچ معلولی مهمتر از فقدان شناخت عمیق و دقیق پارادایم‌های معناساز و عناصر اثرگذار در شکل‌دهی به هویت فرهنگی و بومی ما را ندارد و این مهم میسر نخواهد شد، مگر بواسطه مطالعه دقیق متون تصحیح‌شده و مرجع تاریخ خرد و کلان تاریخی. این رویکرد باعث شده چهر‌ه‌هایی نظیر مرحوم ایرج افشار، احسان یارشاطر شاخه‌ای نوین و تراز در رشته «ایران‌شناسی» ایجاد کنند که اتکای اصلی آن به متون تاریخی و کهنی‌ بود که با الگوهای مدرن و بدیع تصحیح شده‌اند.اما دومین نکته درس‌آموزی که در منش و مرام دکتر دبیرسیاقی مشهود بود، علاقه به سرزمین زادگاهش قزوین و اهمیت به تاریخ بومی آن بود. او درشرایطی که این امکان را داشت که همچون برخی دیگر از همشهریان خود، زندگی در پایتخت و بهره‌مندی از مواهب آن را به‌ مثابه «فرصتی در دسترس» تلقی کرده و از آن بهره‌مند گردد یا از آن فراتر برای ادامه فعالیت خود از کشور خارج شود، اما هرگز پیوند خود با سرزمین آبا و اجدادی خود قزوین را قطع نکرد و علاوه بر اقامت دائمی در این شهر بخش مهمی از توان و تخصص خود را مصروف بازشناسی و بازخوانی تاریخ و هویت بومی قزوین نماید.

فرهنگ‌پژوهان و مورخان بخوبی می‌دانند که گذاشتن عمر و وقت برسر تحقیق و پژوهش روی تاریخ بومی (آن هم در مقیاسی وسیع و عمیق) جز با عشقی وافر و علاقه‌ای بی‌دریغ میسر نخواهد بود.

اغراق نیست اگر بگوییم با مرگ دبیرسیاقی، ایران واپسین بازمانده سال‌های شکوفایی فرهنگنامه‌نویسی و ایران‌شناسی سندمحور را از دست داد. چهره‌هایی نظیر دکتر دبیرسیاقی، دکتر یارشاطر و ایرج افشار بواسطه تسلط شگفت‌انگیزشان بر گستره وسیع موضوعی اسناد، کتب و نسخ خطی تاریخ پربار ایران، در طول دوران فعالیت حرفه‌ای خود توانستند مجموعه‌های گرانسنگ و ذیقیمتی از مواریث تاریخی این مرزوبوم را برای محققان، پژوهشگران و آیندگان در قالبی آراسته و تصحیح شده به یادگار بگذارند. این بزرگان بخش قابل توجهی ازاین آثار را در دورانی تدوین و تألیف کردند که خبری از دانشنامه‌های مجازی و پایگاه‌های اطلاعاتی آنلاین نبود و گاه مجبور می‌شدند برای تهیه یک نسخه یا سند، هزاران کیلومتر را طی کنند و بواسطه ارزش و احترام زیادی که برای مخاطبان خود قائل بودند، بخش زیادی از زمان خود را در آرشیوها و مخزن‌های مراکز مختلف به‌دنبال یافتن قرائن و شواهد و اسناد تاریخی صرف می‌کردند.

آنها که تجربه همکاری (ولو در حد یک مصاحبه شفاهی وغیرتخصصی) با این بزرگان داشتند، گاهی از سر جهل یا نادانستگی، این «احترام به مخاطب» را وسواس نابجا، تلقی می‌کردند. به یاد دارم یکی از روزنامه‌نگاران مطرح که برای مصاحبه با دکتر دبیرسیاقی خدمت ایشان رسیده بود، از اینکه، ایشان با بازبینی نسخه ویرایش شده مصاحبه، دهها غلط دستوری و محتوایی از نسخه نهایی گرفته بود، شدیداً دلخور شدند.

خلأ این «روحیه پژوهشی» که در کار امثال دکتر دبیرسیاقی دیده می‌شود، یکی از مهم‌ترین آفت‌های آثار قلمی تخصصی و محتوایی زمانه ماست. در عصری که عمق دانش و شناخت دانشجویان، روزنامه‌نگاران و حتی برخی از استادان دانشگاه‌های ما محدود به گوگل، ویکی‌پدیا و پایان‌نامه‌های ازپیش آماده شده است، آسیب ناشی از فقدان چنین استادانی بیش از پیش احساس می‌شود.

* دانشجوی دکترای تاریخ

این مطلب نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.

سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هجدهم رمضان # شب قدر
آخرین اخبار