در میان سرداران و فرماندهان پرافتخاری که بخش زیادی از عمر خود را در مسیر خدمت به انقلاب اسلامی، حفظ تمامیت ارضی و تعالی جمهوری اسلامی ایران صرف کردند، نام سردار نورعلی شوشتری همیشه درخشان خواهد ماند؛ سردار گرانقدری که به عنوان یکی از یادگاران دفاع مقدس، ۹ سال پیش و در چنین روزی در یک عملیات انتحاری به دوستان شهیدش پیوست.
به گزارش «تابناک»؛ وقوع یک حادثه تروریستی با مدیریت گروهک تروریستی جندالله در مهرماه سال ۱۳۸۸ و در شهرستان پیشین استان سیستان و بلوچستان سبب شد تا سردار نورعلی شوشتری به همراه تعدادی از فرماندهان سپاه و عشایر بلوچستان به شهادت برسند؛ عملیاتی که کوردلان خود فروخته به اجرا گذاشتند تا برنامههای منظم افرادی چون شهید شوشتری در مسیر تحقق وحدت و همدلی در مناطق جنوب شرقی کشور به سرانجام رضایت بخش خود نرسد.
سردار نورعلی شوشتری متولد سال ۱۳۲۷ در شهرستان نیشابور، پس از سالها خدمت به انقلاب اسلامی ایران، صبح یکشنبه ۲۶ مهر ماه سال ۸۸ و در حالی که در همایش وحدت اقوام و مذاهب سیستان و بلوچستان که با شرکت عشایر بلوچ در منطقه «پیشین» جریان داشت، به همراه تعدادی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حضور پیدا کرده بود، به دنبال انفجاری انتحاری که «عبدالواحد محمدزاده» از اعضای گروهک تروریستی ریگی عامل آن معرفی شد، به شهادت رسید.
شهید شوشتری که رشادتهای بی دریغش در جریان هشت سال دفاع مقدس در تاریخ انقلاب اسلامی برای همیشه یه یادگار خواهد ماند، در سالهای آخر حیات مسئولیت هایی، چون فرماندهی لشکر ۵ قرارگاه نجف، قرارگاه حمزه و جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه بخشی را عهده دار بود و از فروردین ماه سال ۱۳۸۸ با حفظ سمت، فرماندهی قرارگاه قدس زاهدان را بر عهده گرفت تا با تلاش فرهنگی و عمرانی به پیشرفت و همبستگی در استان سیستان و بلوچستان کمک کند.
این شهید بزرگوار را باید از جمله پیشگامان حفظ و تقویت همبستگی میان عشایر و طوایف بلوچستان معرفی کرد که اقدامات فراوانی در این مسیر از خود بر جای گذاشت؛ خدمات و تلاشهایی که در دهه ۸۰ از سوی شهید شوشتری برای توسعه مناطق بلوچ نشین ایران صورت میگرفت، همواره مورد تأیید و ستایش بزرگان طوایف مختلف محلی قرار داشت و آنها از وی و طرح هایش استقبال خوبی داشتند.
هدف مشخص شهید شوشتری از تأکید بر مناطق جنوب شرق کشور و تلاش برای توسعه این مناطق به ویژه در سالهای پس از پایان دفاع مقدس، ایجاد وحدت در منطقه بین سران مد نظر بود تا همه دور هم جمع شوند و توانایی هر طایفه با یک هم افزایی هوشمندانه زمینه رشد و توسعه منطقه را فراهم کند. سردار شوشتری در این زمینه تأکید داشت که طوایف بلوچ بر اساس رسم و رسوم خودشان امور را پیش ببرند و در مدت حضور در این منطقه تلاش فراوانی برای ساماندهی به مسائل قومی و قبیلهای منطقه ترتیب داد؛ مجموعه اقداماتی که به واسطه جدیت شهید در عملیاتی کردن آنها وی در میان افکار عمومی به مسیح بلوچستان معروف شد.
مسیر و اقدامات شایستهای که وقوع عملیات انتحاری مهرماه سال ۱۳۸۸ استمرار آن را برای این شهید بزرگوار از بین برد و امتداد مسیر ترسیم شده را به یاران و همکاران در قید حیاتش محول کرد.
شهید شوشتری از جمله بزرگان سپاه پاسداران بود که در سال ۱۳۲۷در خانوادهای دهقان در روستای ینگجه بخش سرولایت نیشابور به دنیا آمد و مدتها قبل از به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی با رهبر معظم انقلاب اسلامی ارتباط سیاسی و تشکیلاتی داشت.
عملیاتهایی مثل فتحالمبین، الیبیتالمقدس، رمضان و کربلای ۵ از جمله عملیاتهایی است که شهید شوشتری در دوران جنگ تحمیلی رژیم بعث علیه ایران در آنها حضور موثر و ارزشمندی داشت و فرماندهی هوشمندانه وی، زمینه توفیق و موفقیتهای فراوانی را در دوران دفاع مقدس فراهم کرد.
این شهید بزرگوار در دوران دفاع مقدس از جمله هم رزمان شهدای گرانقدری، چون شهید باکری و شهید برونسی بود که اکثر عملیاتها با مسئولیتهای مختلف به ویژه فرماندهی محورهای عملیاتی حضوری فعال داشت و در جریان عملیاتهای متعدد هفت بار متحمل جراحتهای شدید شد.
دوستان و نزدیکان شهید شوشتری در مورد شخصیت و روحیات اخلاقی وی ویژگیهایی مثل برادری، فداکاری و تواضع را از اصول اساسی شخصیت وی توصیف میکنند که همین مسأله سبب شده بود، با اینکه سن ایشان نسبت به همکاران بالا بود، با آنها به گونهای رفتار میکرد که هیچ گاه این تفاوت سن صمیمیت میان آنها را از بین نمیبرد.
وی را فردی بسیار خونسرد، آرام و با وقار معرفی کرده اند که در عین حال، بسیار هشیار، زیرک و باهوش بود و میدانست که چه میکند و از ترفندهای مقابلش معمولاً آگاه بود.
سردار صفوی در بخش دیگری از خاطرات خود در مورد شهید شوشتری گفت: من شهید شوشتری را اواخر سال ۵۸ و اوایل سال ۵۹ در جنگ کردستان برای اولین بار ملاقات کردم. آنچه در نگاه اول برای من جلب توجه میکرد، قد رشید، قامت استوار و پرصلابت او بود. در رهایی سنندج از دست ضدانقلاب، پاسداران خراسان همچون شهید شوشتری فداکاری زیادی کردند و شوشتری در این کار که جزو کارهای سخت اوایل انقلاب بود از خود رشادت زیادی نشان داد و به خوبی فرماندهی کرد.
طیبه درری، همسر شهید در بخشی از کتاب «شوشتری به روایت همسر شهید» نوشته مریم عرفانیان در مورد ویژگیهای همسر گفته است: برای رضایت من و بچهها که گاهی اصرار به بازنشستگیاش داشتیم، ظاهراً می گفت چند بار تقاضای بازنشستگی کرده و مسئولان اجازه ترک کار به او ندادند. یک بار گفتم: «من که توی این چهاردیواری مُردم، هیچ وقت با هم یه مسافرت درست و حسابی نرفتیم.» دل به دریا زدم و گفتم: «من رو ببر پیش آقا تا خودم حکم بازنشستگی شما رو از ایشان بگیرم.» بلافاصله گفت: «یه مثقال آبرو دارم، میخوای آن رو هم پیش آقا از بین ببری؟» گفتم: «مگر بازنشستگی شما رو بخوام آبرویت میریزد؟ بالأخره سن و سالتان زیاده و باید کمی استراحت کنید.» به نرمی گفت: «وقتش که برسد بازنشست هم میشوم.» گفتم: «شنیدم هشت سال جنگ رو به خاطر شرایط سخت هر شش ماهش رو یک سال حساب کردند. با این حساب در واقع، شما اضافه خدمت می کنید، پس چرا بازنشستتان نمی کنند؟! در صورتی که می دانند هم جانبازی دارید و هم شیمیایی هستید.»
نورعلی ساکت ماند و خودم جواب دادم: «میدانم! کسی رو پیدا نمی کنند جای شما بگذارند.» تا این حرف را زدم خندید و گفت: «شما دو سال دیگه صبر کن تا فاطمه رو هم عروس کنیم و بره خونه بخت؛ آن وقت بازنشست میشم و هرجا دوست داشته باشی میبرمت.» با خنده گفتم: «اون وقت دیگه نه از وجود من چیزی مونده و نه شما، دوتایی پیر شدیم.» او دوباره خندید و گفت: «اِنشاءالله به همین زودی بازنشست میشم. تازه بازنشست که بشم همین حقوق سپاه رو هم نمیگیرم و می رم دنبال کشاورزی.»
در بخشی از وصیت نامه سردار شهید نورعلی شوشتری آمده است: دیروز از هر چه بود گذشتیم، امروز از هر چه بودیم گذشتیم، آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز، دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود، جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو میدهد، آنجا بر درب اتاقمان مینوشتیم: یا حسین فرماندهی از آن توست، الان مینویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید.
الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم، بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم و آزادمان کن تا اسیرنگردیم.