بازدید 30066

هر کس در طلائیه ایستاد، اگر در کربلا هم بود، می‌ایستاد

بچه‌ها مقاومت می‌کردند؛ اما کار سخت شده بود. فرماندهان نیز هر کدام سلاحی برداشته و به جنگ تن به تن وارد شده بودند. یکباره اما اوضاع تغییر کرد. وقتی حضرت امام (ره) در پیامی به فرماندهان اعلام کردند «به هر شکلی هست جزیره مجنون باید حفظ شود» شهید همت در شرایطی که ‌کمبود نیرو و تجهیزات داشت، گفت: «مگر خودمان مرده‌ایم؛ اسلحه دست می‌گیریم و می‌جنگیم».
کد خبر: ۳۸۱۱۴۴
تاریخ انتشار: ۰۵ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۴:۲۶ 24 February 2014
هر کس در طلائیه ایستاد، اگر در کربلا هم بود می‌ایستاددیروز که پیکر مطهر شهید احمد افشار پس از سی سال از جزیره مجنون به کوچه خیابان‌های شهرمان رسید و بر دستان مادر سالخورد‌ه‌‌اش ـ که سال‌ها انتظار او را می‌کشید ـ تشییع شد، بهانه‌ای بود برای تجدید پیمان همه خیبری‌ها در روزهای عملیات خیبر که در جزیره مجنون و طلائیه رازهای ناگفته بسیاری‌ بر سینه داشتند.

بازگشت احمد افشارها، شاید تلنگری باشد بر دل‌های خسته ما و آن گاه که مادر قهرمان این شهید می‌گفت: خیلی خوشحال و آرامم و گریه جز برای بچه‌های امام حسین (ع) نخواهم کرد، درسی از مقاومت و ایستادگی را به ما آموخت که پس از سی سال هنوز پابرجاست و این همان پیام خیبری‌هاست که دوباره و هزار باره برایمان فرستاده‌اند.

سوم اسفند ماه هر سال برای خیبری‌ها روز خاصی است؛ روزی که وارد معرکه‌ای شدند و طی ۷۲ ساعت پاتک، دشمن نزدیک به یک میلیون گلوله توپ و خمپاره شلیک کرد و بهترین فرماندهان خود همچون همت و باکری را در سرزمین طلائیه و مجنون جا گذاشتند؛ نشانهٔ خیبری‌ها این است که همچون هور ساکتند و صدای نالهٔ نی‌هایشان هنوز به گوش می‌رسد که چرا از قافله جا مانده‌اند؟!
 
دکترمحسن رضائی در خاطره ای در خصوص  پیام امام خمینی(ره)  در عملیات خیبر  نقل می کند:  نیروهای  ما در عملیات خیبر به دونقطه حساس دشمن حمله کردند یکی منطقه دجله و دیگری جزایر خیبر . پس از یک هفته جنگیدن بدلیل مشکلات در مهمات رسانی و نبودن آتش  توپخانه ناچار به عقب نشینی  شدیم و تنها جزایر خیبر دست ما بود در روز هفتم نبرد، احمد آقا فرزند حضرت امام (س) تلفنی پیام حضرت امام را به من دادند که به فرماندهان سپاه بگویید جزایر خیبر را باید حفظ کنند من به اولین کسی که بی سیم زدم  احمد کاظمی بود به محض اینکه احمد کاظمی پیام امام را از من شنید گفت چشم چشم. از آن طرف دشمن چندین شبانه روز به صورت مستمر به جزایر حمله می کرد و آتش می ریخت ولی احمد کاظمی  مقاومت می کرد پس از دو هفته مقاومت که به قرار گاه مرکزی آمد سر وصورتش  خاک گرفته از دود آتش خمپاره سیاه شده بود بسیار خسته  و ژولیده بود او را بغل کردم و بوسیدم و گفتم احمد تو خیلی زحمت کشیدی  . احمد کاظمی در جواب گفت وقتی پیام امام (ره) را به من دادید من همه نیروهایم را صدا زدم و گفتم اینجا عاشورا است باید به هر قیمتی  شده جزیره را حفظ کنیم و خود هم رفتم خط مقدم و کنار رزمندگان جنگیدم.

آنچه می‌خوانید، نمایی از این مقاومت است:

عملیات خیبر به استعداد ۲۲۰ گردان سپاه در هور الهویزه و جزایر مجنون و ۶۳ گردان ارتش در پاسگاه زید با سازماندهی قرارگاه‌های عملیاتی نجف و کربلا و پشتیبانی قرارگاه نوح در ساعت ۲۱ و ۳۰ دقیقه روز سوم اسفندماه ۱۳۶۲ و با رمز «یا رسول الله (ص)» آغاز شد.

در مجموعه محورهای عملیاتی خیبر، دو جزیره مجنون شمالی و جنوبی، دکل‌های فشار قوی برق دکل‌های تقویتی رادیو و تلویزیون، تأسیسات و کارخانه‌های کاغذ‌سازی و چاه‌های نفت عراق قرار داشت. ضمن عملیات خیبر چند عملیات انحرافی و فریب در مناطق دیگر انجام شد. در مرحله نخست عملیات به جز ‌محور زید پیشروی در سایر محور‌ها خوب انجام شد، به گونه‌ای که در روز چهارم عملیات، گروهی از نیرو‌ها در ورود به شهر القرنه عراق با استقبال مردم شیعه آنجا روبه‌رو شدند.

در محور العزیر (شمالی) نیز نیرو‌ها خود را به رودخانه دجله رساندند و دو جزیره مجنون نیز به راحتی در اختیار ما قرار گرفت.

در مرحله دوّم عملیات، محور جزایر مجنون و طلائیه به منظور الحاق و پیشروی به سمت «نشوه» در نظر گرفته شد، ولی به دلایلی پیشروی صورت نگرفت و دشمن‌ گسترده‌‌ اقدام به استفاده از بمب‌های شیمیایی کرد و ما تنها موفق به حفظ جزایر شدیم. در مرحله سوّم عملیات که بیشتر برای دفع فشارهای دشمن به جزایر مجنون جنوبی به اجرا درآمد، طی ۷۲ ساعت پاتک، دشمن نزدیک به یک میلیون گلوله توپ و خمپاره شلیک کرد. در مجموع این عملیات در منطقه‌ای به وسعت ۱۱۸۰ کیلومتر انجام شد که جزایر مجنون به مساحت ۱۶۰ کیلومتر مربع همراه با پنجاه حلقه چاه نفت و چندین روستا از جمله مناطق آزاد شده در این عملیات هستند.

عملیات به سختی دنبال می‌شد و فقط غیرت بچه‌ها بود که کار را جلو می‌برد. منحنی‌زن‌های عراق، منطقه را شخم می‌زدند و وجب به وجب خمپاره‌ای بر زمین می‌نشست و رزمنده‌ای بر زمین می‌افتاد. در آن سختی کار، شهید میثمی گفت: «هر کس در طلائیه ایستاد، اگر در کربلا هم بود‌، می‌ایستاد».

بچه‌ها مقاومت می‌کردند اما کار سخت شده بود. فرماندهان نیز هر کدام سلاحی برداشته و به جنگ تن به تن وارد شده بودند؛ یکباره اما اوضاع تغییر کرد. پیامی از امام (ره) برای رزمنده‌ها رسیده بود. آن‌قدر اوضاع تغییر کرد که دشمن مجبور شد، عقب‌نشینی کند، ولی حیف که همت رفت. آن فرمانده دوست داشتنی به مولایش حسین (ع) اقتدا کرد و بی‌سر به سوی دیار حق شتافت. دشمن نامرد بود و از شدت حقارت به شیمیایی روی آورد و خیلی‌ها به دیدار حق شتافتند. بدر و خیبر گام‌هایی بلند برای پیروزی ایران بود‌ و بر عراق فشاری بسیار وارد ساختند. تسلط بر منابع نفتی جزایر، کار را بر عراق سخت کرده بود و به تلافی آن، کار را بر سپاه اسلام سخت گرفت.

شهدای بسیاری بر زمین مانده بودند، از جمله حمید باکری که گفته بود: «ما به فرموده امام، حسین‌وار وارد جنگ شدیم و حسین‌وار به شهادت می‌رسیم».
 
جنازه خیلی‌ها در طلائیه ماند و هرگز برنگشت. طلائیه تابع بخش هویزه و دهستان بنی صالح است و دارای پیشینه چندانی نیست؛ اما آنچه منطقه طلائیه و هورهای پیرامون آن را معروف و زبانزد کرده، ‌نه اقوام و نه موقعیت جغرافیای آن بلکه جنگ‌هایی است که در دهه ۶۰ در آن اتفاق افتاد. اگر امروز از آن سرزمین بگذری می‌توانی صدای غرش خمپاره‌ها و صفیر تیرها را بشنوی و نسیمی را که با خود بوی باروت و هور می‌آوردند احساس کنی.


طلائیه آن روز‌ها پر بود از میدان مین و موانع غیرطبیعی. عراقی‌ها از ترس حمله نیروهای ایرانی دور تا دور خود را پر کرده بودند از این موانع و آن را تا خط دوم و سوم خود ادامه داده بودند. آن روز‌ها همه جای این سرزمین را آب گرفته بود. تا چشم کار می‌کرد آب بود و سکوت نیزار.

‌آب آنجا از «هورالهویزه» می‌آمد و هور هم متصل بود به رودخانه کرخه و چند شاخه از دجله و پیش از آن. علی ‌روی نقشه مسیر رود‌خانه کرخه را دنبال کرده بود. این رودخانه که از کوه‌های سر به فلک کشیده لرستان سرچشمه می‌گرفت، در دل دشت‌ها و تپه‌ها از کنار شهر شوش می‌گذشت و به آرامی وارد منطقه هور می‌شد. این اتفاق از وقتی افتاد که صدام فرمان حضور در نهر سوم بین دجله و فرات را صادر کرد و این نهر عظیم دست ساز، نه تنها تمدن چند هزار ساله دجله و فرات که اوضاع جغرافیایی منطقه را نیز تغییر داده و آب‌های هور را در خود فرو برد. صدام این کار را از ترس مجاهدین عراقی و لشکریان بدر انجام داد. این گروه شامل توابین پناهنده‌ای بودند که از هور برای رفت وآمد به داخل عراق استفاده می‌کردند و در سال‌های پایانی جنگ بیشترین فعالیت را در این منطقه داشتند.

روییدنی‌های زیادی در هور است؛ نی‌هایی که ارتفاع آن‌ها از ۲متر تا ۷ متر می‌رسد «بردی» که معمولاً ارتفاع آن بین ۱ تا ۲ متر است و چولان که در جاهای کم عمق می‌روید و ارتفاع آن کمتر از ۵۰ سانتی‌متر است. آنجا جایی بود که شب‌ها بچه‌های دسته کنار آتش می‌نشستند و چای می‌نوشیدند و برای آوردن صدای نی تقلا می‌کردند.



به خاطر اهمیتی که منطقه طلائیه برای کل عملیات داشت، ضرورت مقاومت و ایستادگی نیرو‌ها در آن مدام از سوی مسئولین در اتاق جنگ گوشزد می‌شد. به همین دلیل، پس از آنکه محور زید ‌شکست خورد، فرمانده لشکر امام حسین (ع) فرا خوانده شد تا مأموریت طلاییه به وی واگذار شود. آن شب نیروهای لشکر در طلائیه شب خونینی را پشت سرگذاشتند. با طلوع خورشید و ادامه عملیات، فرمانده لشکر که در خط مقدم درگیری حضور داشت، بر اثر اصابت ترکش دست راست خود را از دست داد و به ‌رغم میلش از معرکه جنگ بیرون آمد. مرحله سوم عملیات با توجه به فشارهای دشمن، عمدتاً به منظور حفظ جزایر مجنون شمالی و جنوبی بود. به همین منظور دشمن در فشار اولیه خود تنها ۷۲ ساعت ‌‌مداوم ‌روی جزایر آتش می‌ریخت، چنانکه در یک برآورد، نزدیک به یک میلیون گلوله توپ و خمپاره مصرف کرده بود. جنگ در جزایر با توجه به توان خودی و دشمن به دور از محاسبات نظامی بود و تنها معنویت و روحیه بالای رزمندگان بود که باعث مقاومت آن‌ها می‌شد.

عامل اصلی این مقاومت، گذشته جنگ و ضرورت کسب پیروزی چشمگیر و نیز پیام حضرت امام (ره) مبنی بر حسین‌وار جنگیدن بود. در این روند شهادت و مجروح شدن ‌چند تن از فرماندهان سپاه به مقاومت نیرو‌ها در منطقه جلوه‌ای خاص بخشید.

حاج‌ابراهیم همت، فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله‌ (ص) هنگامی که سوار بر موتور به دنبال رساندن نیرو به خط بود بر اثر اصابت توپ به شهادت رسید. حمید باکری، قائم مقام لشکر عاشورا، جلوه‌ای دیگر از حماسه مقاومت را در صحنه نبرد خیبر به نمایش گذاشت. پس از شهادت باکری، جسد او و همرزمانش در همان‌جا بر زمین ماند. به دنبال این امر، فرماندهی قرارگاه به برادر شهید، مهدی باکری، فرمانده لشکر عاشورا تکلیف می‌کند که جسد حمید باکری را به عقب ببرند؛ اما او نمی‌تواند خود را متقاعد سازد، در حالی که سایر شهدا‌ ‌روی زمین ‌جای مانده‌اند، تنها جسد برادر خود را به عقب منتقل کند پس جنازه حمید و همرزمانش در‌‌ همان جا می‌ماند.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۴۰
انتشار یافته: ۳۵
درود خدا بر همه شهیدان وطن که شجاعانه جنگیدند دروووووووووود
درود برروان پاک مردان بی ادعا
سلام. حاج محمد ابراهيم همت معروف به حاج همت متولد شهرضاي اصفهان قبل جنگ معلم بود.از اين حرفا بگذريم به مولا حاج همت نفسه زندگيه اصلا خود عشقه بريد زندگي نامشو بخونيد والله عاشقش ميشيد خدا ميدونه بحث سياست و انقلاب نيست حرف دلم .كتاب سردار خيبر بخونيد . قبر حاجي در شهرضاست ولي قبر يادمانش بهشت زهراست پيش دوستاش .به خدا از همين قبر خاليش خيلي ها شفا گرفتن .حاج همت خود عشقه
با خوندن این چیزها ادم زبونش بند میاد چیزی بگه............ فقط میتونم بگم یاد تمام عزیزان رفته بخاطر خاک وناموس ودین وطن گرامی
یاد حاج کاظم و عباس آژانس شیشه ای بخیر
روح همه شهداجنگ تحمیلی شادیادشان جاودانه باد.
با اینکه فر شته نبودند اما ما از آنها بسیار فاصله داریم و آنها از ما بسیار فاصله گرفته اند ما کجا آنها کجا
هركس درطلائيه ايستاد،اگر دركربلا هم بود، مي ايستاد.
سلام بر سالار شهيدان و شهداي انقلاب اسلامي ايران ، اين شهادت شهيد حميد باكري و عدم قبولي بردن جنازه ايشان توسط برادرش مهدي باكري به پشت جبهه ...................................مردان خدا پرده پندار دريدند
روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد
به اينها مي گن مرد و مردانه مردن ولي ايا تا به حال كسي انديشيده كه چه كساني رفتند تا ما بمانيم و زندگاني كنيم نه زنده ماني
خداوند تمام شهدا را با شهدای کربلا مهشور بفرایند علی الخصوص حمید باکری را
درود وسلام خدا برهمت وغیرتشان. ای کاش...
خدا این قهرمانان بی ادعا را با مولایشان محشور گرداند.آمین
کاروان رفته منزل به منزل
شکی در این نیست.... مطمئنا درکربلا هم باقدرت بیشتری استادگی میکردند. روحشان شاد.......
جالبه كه اونايي كه اون موقع نبودند از اونايي كه بودند ايراد ميگيرند
دنیا ومردمانشان بدانند اگر عشق بود شهدای دفاع مقدس به رخ کشیدندن یاد همه عزیزان به خیر آنها پهلوانان واقعی بودند دورد برتمامی دلاوران مردان ایران که اجازه ورود نامردان را به خاک پاک ایران راندانند
درضمن یاد دلاور مردان لشکرحماسه آفرین کربلای مازندران بخیر
گنجینه های جنگ تحمیلی تمام شدنی نیست.شادی روح شهدا صلوات.
با سلام اين سخن حقيقت است انجا هم كر بلا بود
باسلام همه اين مردان از بزرگترين و بهترين هاي زمان خود هستند اما مردان حسين و عاشورا در كل تاريخ يگانه هستند و خواهند بود .
خوشا به حالشان.هنوزم همان مردان هستند
از این اقدام تابناک که اخیرا به مناسبتهای مختلف یاد جنگ و جبهه را زنده می کند سپاسگزارم. شاید تلنگوری برای همه ما باشد. اما باید عده قلیل خدانشناس که از برکت جمهوری اسلامی و خون شهدا از فرصتها به نفع شخصی استفاده می کنند و اختلاسهای چندمیلیاردی، باید خجالت بکشند. از تابناک می خواهیم به اطلاع رسانی و افشاگری موارد اختلاس مالی نیز ادامه دهد. باز هم تشکر و امید به موفقیت در انجام وظیفه.
حوشا به حال ان زمان كه همه با هم مهرجان بودند ،روحشان شاد،صلوات
سلام خدا بر مجاهدان و شهیدان راهش باد.
سلام ودرود بر همت وباكري. دلاوران عرصه جهاد وشهادت .ياد باد ان روزگاران ياد باد.خدايا ما جا ماندگان را درياب.
سلام بر روح پرفتوح شهدا
درود وسلام خدا وفرشتگان وانبیا به روح مطهر شهدا ماهرچه داریم ازخون شهداست بیاییم درپاسداری ازخون این عزیزان بکوشیم وفرداشرمنده شهدا نباشیم /درود بر تابناک که درزنده نگهداشتن یادشهداتلاش میکند
آنان که درود خدابر آنان باد مردان بزرگی بودند که تاابد یاد وخاطره آنها در اذهان جاودانه خواهدماند آنان یاران حسین (ع)بودندکه مظلومانه جنگیدندوبه شهادت رسیدندآنان از نسل میثم تماراند.خدایا مارا شرمنده شهداقرارمده!
درو برشهدای گلگون کفن وغیور مردان بی کفن که ما هرچه داریم از خون پاک آن عزیزان است و بس
بخدا با خوندن این از خود گذشتگی ها و ایثارها و جانفشانی ها اشک تو چشم های آدم جمع میشه، ما با خون شهداء چه کردیم!؟
من 2 سال دوران خدمتمو تو طلاییه گذروندم تو میادین مین جامونده تک تک جمله های این خبرو به چشم خودم دیدم غروب دلگیری داری خاکش هنوز بوی خون میده فقط میتونم بگم ما جوونا دین این ادمارو بجا نیاوردیم.........
ای کاش ما هم شهید می شدیم و خیلی چیزها را نمی دیدیم...
درود بر شرافتتان،کجایید ای شهیدان خدایی

یا حسین
سلام خدا بر شهدای خیبر
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل