بازدید 48082
گزارش کامل چهارمین روز جشنواره فیلم فجر؛

سیمرغ‌های بین الملل برای حاتمی‌کیا، میرکریمی و برنده اسکار

فیلم واکنش های کوتاه مهناز افشار، سحر دولت شاهی و محمدرضا فروتن پس از اکران «متروپل» کیمیایی را در «تابناک» مشاهده کنید... کارگردان فیلم بسیار ضعیف «شهابی از جنس نور» مدعی شد در کوچه پس کوچه های هالیوود بوده و امکان کار در آنجا را داشته اما ایران آمده و کار کرده است!... آخرین فیلم روز چهارم، بهترین فیلم روز چهارم بود و ظاهراً باید به جای دل بستن به کارگردانان گذشته باید در پی کارگردانان جوان رفت
کد خبر: ۳۷۶۱۸۳
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۸ 04 February 2014
فیلم: نوای کمانچه کیهان کلهر و باقلامای اردال ارزنجان را بشنویدروز چهارم سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر، با یک فیلم فاقد ساختار و فاقد حداقل استانداردهای کیفی آغاز شد و واکنش های مکرر منتقدان و اهالی رسانه را در همان زمان اکران در پی داشت؛ مسئله ای که کارگردانش پیش بینی کرده بود و اساساً به کاخ جشنواره نیامد تا بتواند به راحتی از پرسش و پاسخ درباره فیلمش بگریزد!

به گزارش «تابناک»، جشنواره سی و یکم و اتفاقاتی که در زمان اکران «چه خوبه برگشتی» رخ داد، هنوز به فراموشی سپرده نشده است. مهرجویی می دانست فیلمش تا چه میزان فاقد ماقبل نقد قرار دارد و چه پرسش هایی در نشست پرسش و پاسخ انتظارش را می‌کشد و به همین دلیل، خیلی راحت رسانه ها را نادیده گرفت و به این نشست نیامد و طبیعتاً نقدها بیش از پیش یک جانبه شد تا مهرجویی نیز تنها به تاکتیک موشک جواب موشک پناه ببرد و تا آستانه این جشنواره نیز متوقف نشود!

حال همین بازی برای مسعود کیمیایی رخ داد و فیلم سینمایی «متروپل» که کیمیایی با سر و صدای زیاد به پس از تولید رساند و تصور می‌شد اثری جدی تر نسبت به چند اثر اخیرش باشد، حتی نتوانست در حد و اندازه «جرم» ظاهر شود و بیست و نهمین فیلم جشنواره یک شکست مطلق باشد؛ شکستی که در سالن نمایش نیز صدایش شنیده می‌شد و مردم با سوت و کف و هو به استقبال فیلم ضعیف این کارگردان پیشکسوت رفتند و از میانه های فیلم، دیگر تاب و تحمل گروهی تمام شد و سالن را ترک کردند؛ اتفاقی که تا انتهای فیلم استمرار داشت.


اعتراض نسبت به این فیلم، ظاهراً در سینماهای مردمی نیز وجود داشته و ممکن است این فیلم علی رغم آنکه نام «مهرجویی» بر آن نقش بسته نیز در گیشه نفروشد و البته پیش از اکران و در متن جشنواره کنونی نمی توان درباره حضور این فیلم میان مدعیان سخنی به میان آورد. تنها نقطه قوت «متروپل» فیلمبرداری اش بود که کار علیرضا زرین دست فیلمبردار کهنه کار کشورمان بوده و در سایر بخش ها، بهتر است سخن کوتاه کرد و کلامی بر زبان نیاورد.

شاید بازنده اصلی اکران صبح امروز، تماشاگرانی بودند که در سرمای 7- درجه به تماشای ساخته مسعودخان نشستند و در نهایت آقای کارگردان حتی آنقدر برایشان حرمت قائل نشد که در نشست پرسش و پاسخ حاضر شود و از فیلمش دفاع کند یا از مردم بابت تلف کردن وقت شان عذرخواهی نماید اما دریغا که کیمیایی همان راه مهرجویی را رفت و با واکنشی مشابه مهرجویی نیز مواجه خواهد شد.

بازیگران این فیلم نیز در لابی برج و در مواجهه با خبرنگاران تلاش کردند با پیش کشیدن کسوت کیمیایی، در خصوص ضعف جدی در داستان پردازی و کارگردانی سکوت کنند و تنها ورد زبانشان «استاد» بود؛ استادی که امروز در حد فیلم اولی ها هم ظاهر نشد و حتی نتوانست خودش را بر پرده سینما تکرار کند و نتوان از لفظ درجا زدن استفاده کرد!

این فیلم داستان زنی به نام خاتون (مهناز افشار) را روایت می کند که همسر موقت مردی بوده و حال پس از مرگ مرد، همسر نخستش در پی انتقام گرفتن از خاتون است اما داستان به شکل عجیب و ساده‌ای تمام می‌شود؟ این پرسشی است که پس از سکانس پایانی پیش می آید و فیلم در واقع به نوعی پایان ندارد! با این اوصاف یقیناً منصفانه نیست که توصیه تماشای این فیلم را کرد و بهتر است برای مخدوش نشدن چهره کیمیایی در ذهن تان (بیش از این)، از تماشای «متروپل» بگذرید.

فیلم واکنش های کوتاه مهناز افشار، سحر دولت شاهی و محمدرضا فروتن پس از اکران «متروپل» را در «تابناک» مشاهده کنید


دانلود

- از حواشی جالب روز چهارم حضور سید محمد غرضی کاندیدای ریاست جمهوری در برج میلاد بود که سوژه عکاسان و خبرنگاران شد و از او خواستند روی استیج برود و علامت پیروزی نشان دهد و ... که غرضی نیز کاملاً همراهی می کرد!

سیمرغ‌های بین الملل برای حاتمی‌کیا، میرکریمی و برنده اسکار


نامه جیرانی برای آشغال های دوست داشتنی
فریدون جیرانی خواستار نمایش «آشغالهای دوست داشتنی» محسن امیریوسفی در جشنواره‌ی فیلم فجر شد. او در نوشتاری با عنوان «ما که پیر شدیم،برای جوان‌ها فضای گفت‌وگو ایجاد کنید.» نکاتی را مطرح کرد. در یادداشت این کارگردان که ایسنا منتشر کرده، آمده است: «از وقتی که فیلم «آشغال‌های دوست‌داشتنی» را در خانه‌ی کارگردان دیدم تا امروز سه‌شنبه 15 بهمن ماه فکر می‌کردم چه مطلبی بنویسم که شکل احساساتی و صرفا تعریفی پیدا نکند و از منظری دیگر به فیلم بپردازد. منظری که بتواند به نمایش فیلم در فرصت باقی مانده در جشنواره‌ی فجر کمک کند. منظری که به نظرم رسید، تحلیل نسل تازه‌ی فیلمسازی است. نسلی که در 8 سال گذشته آمده است. نسلی که من می‌گویم نسل پنجم فیلمسازی که امیریوسفی یکی از این نسل‌ است.

دانستن مشخصات این نسل درک «آشغال‌های دوست‌داشتنی» را برای ما راحت‌تر می‌کند و تحملش را مهم‌تر. ا ین نسل از نظر فکری به روشنفکران عرفی نسل دوم فیلمسازی و تفکر برخی فیلمسازان عرفی نسل سوم نزدیک است. یعنی همان نگاه انتقادی آن‌ها را به محیط پیرامونش دارد اما «آرمان» آن‌ها را ندارد. آن‌ها یعنی روشنفکران عرفی نسل دوم از دل رشد آرمان خوانی نسل سیاسی دهه 40 بیرون آمد و تحت تأثیر آرمان این نسل سیاسی، فیلم ساخت.

ولی این‌ها یعنی نسل پنجم، از دل شکست همان آرمان‌خواهی در انتهای دهه شصت بیرون آمد و تحت تأثیر گفتمانی قرار گرفت که در دهه 70 به گفتمان غالب روشنفکر جهانی تبدیل شد، گفتمانی که اینجا هم تفکر جریان روشنفکری و نسل سیاسی جدید را عوض کرد. اگر قهرمان فیلم روشنفکر عرفی نسل دوم آدم زخمی تک افتاده‌ای بود که در اعتراض به نابرابری‌های اقتصادی، جانش را از دست می‌داد و روحیه خشن و عصبی ماهیت این آدم تک افتاده‌ی زخمی را تشکیل می‌داد. در این نسل یعنی نسل پنجم برعکس بود.

قهرمان این نسل فردی شد که فردیتش از دست رفته و لطمه دیده آن هم در شرایط بهم ریخته اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی. دفاع از این فردیت از دست رفته جایگزین آن اعتراض شد. گرچه در تفکر این نسل نابرابری‌های اقتصادی در له شدن این فردیت نقش محوری داشت اما اعتراض اصلی‌اش به این نابرابری نبود. دفاع از این فردیت به فرهنگ تحمل رسید به جای آن فرهنگ خشونت که این فرق اصلی فکری نسل پنجم با نسل دوم بود. در تفکر این نسل صلح و گفت‌وگو جای جنگ و مجادله نشست و استدال و منطق در گفت‌وگو جای فحاشی و هتاکی.

این نسل مصحلت اندیشی نسل‌های قبلی را کنار گذاشت و بی‌پرواتر به دغدغه ذهنیش نزدیک شد و صراحت شد ویژگی لحن بیان سینمایی‌اش. حالا در «آشغال‌های دوست داشتنی» این بی‌پروایی در طرح موضوع صراحت در بیان هست اما نه با قهرمان زخمی تک افتاده معترض بلکه با یک مادر. مادری که مجبور می‌شود با شوهر، پسر و برادرش که مرده‌اند و تبدیل به قاب عکس روی تاقچه شده‌اند و عکس پسر دیگرش که در خارج است حرف بزند.

پروژه دولتی سه میلیارد تومانی، برج میلاد را خالی کرد!

هر عکس یک تفکر را نمایندگی می‌کند این تفکرات در تاریخ ایران جریان‌ساز بوده‌اند. صحبت مادر با این عکس‌ها به صحبت با تاریخ تبدیل می‌شود و مادر عکس‌ها را مجبور می‌کند که با هم حرف بزنند. حرف زدن این تفکرات با هم از مجادله به گفت‌وگو و سرانجام تفاهم و آشتی می‌رسد که اسمش را می‌شود آشتی ملی گذاشت. می‌توان با سازنده این اثر برخورد سلبی کرد، فیلمش را بایگانی کرد و خودش را خانه‌نشین. می‌توان او را حامی و طرفدار فتنه خواند و فضایی پر از سوءتفاهم پیرامون فیلم ایجاد کرد، فضایی که خواست همه خارج‌نشینان مخالف نظام است. چون آن‌ها معتقدند از دل چنین برخوردی ممکن است مهاجرتی شکل بگیرد و منتقدی تبدیل به مخالف شود و آن‌ها امکان بیشتری برای تبلیغ علیه نظام پیدا کنند.

سوال می‌کنم: اگر ما به فیلم معمولی «گربه‌ها...» اجازه نمایش داده بودیم فیلمسازش می‌توانست در خارج از ایران ژست دیگری بگیرد؟ یا اگر چند سال قبل فیلمنامه برخی از فیلمسازان را رد نمی‌کردیم و می‌گذاشتیم آن فیلمنامه تبدیل به فیلم شود فیلمسازش مهاجرت می‌کرد؟ فقط سوال کردم، قصد دفاع از فیلمسازان مهاجر را ندارم. پیشنهاد می‌کنم به جای این برخورد سلبی در حاشیه همین جشنواره در سالن مطبوعات با نمایش فیلم عین گفت‌وگوی داخل فیلم، داخل سینما فضای گفت‌وگو ایجاد کنیم.

فضای گفت‌وگو بین این نسل که منتقد است نه مخالف با نسل همسن خودش که درست در نقطه مقابلش قرار گرفته است. نسلی که نگران انحراف سینما از مسیر انقلاب است، نگران رشد تفکرات انحرافی در سینماست. نسلی که خودش هم معترض به نابرابری‌های اقتصادی و فساد ناشی از این نابرابری است. نسلی که باورهایی دارد و باورهای این نسل منتقد را قبول ندارد. حالا اگر این دو نسل در سالن سینما رودرروی هم قرار گیرند و به جای مجادله در روزنامه‌ها و فضای مجازی سر باورهای خود به گفت‌وگو بپردازند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

جواب من مشخص است، مسلما این گفت‌وگو برای سینما و نظام بسیار مثبت خواهد بود. ما که پیر شدیم این گفت‌وگوها را ندیدیم اما این دو نسلی که در بالا به آن اشاره کردم هر دو جوانند و در جامعه وزنی دارند و باید به تحمل همدیگر عادت کنند و به حذف یکدیگر نیندیشند. اگر این دو طرف به تحمل یکدیگر برسند، فضایی انتقادی در جامعه نهادینه می‌شود. در فضای نهادینه شده انتقادی اظهار نظر درباره فیلم‌ها شکل طبیعی پیدا خواهد کرد.

با توجه به سخنرانی رئیس سازمان سینمایی در مراسم افتتاحیه که روی گفت‌وگو به جای مجادله تأکید کرد، از آن‌ها می‌خواهیم بدون نگرانی امکان چنین نمایش و گفت‌وگویی را برای فیلم «آشغال‌های دوست داشتنی» فراهم سازند. این گفت‌وگو می‌تواند مقدمه‌ای باشد برای گفت‌وگوهای بعدی میان جریان‌های مختلف داخل سینما.»



دومین فیلمی که در روز چهارم اکران شد، مطابق با روال ایام جشنواره، از کارگردان فیلم اولی و در واقع در بخش نگاه نو بود که هرچند از فیلم اول بهتر بود اما به هر حال در سطح یک تله فیلم بیشتر نبود و متاسفانه اکثر کارگردانان فیلم اولی وجه مشترک شان، تولید تله فیلم به جای فیلم سینمایی -چه در ساختار داستان و چه در پردازش- بوده و نتوانسته اند برای پرده بزرگ سینما، اثری در خور جشنواره داشته باشند اما به هر حال پذیرش حداکثری آثار در این بخش، منجر به نمایش چنین آثاری نیز می شود.

«با دیگران» ساخته ناصر ضمیری که حسین محجوب، هنگامه قاضیانی، بابک حمیدیان، حمیدرضا آذرنگ و لیلا زارع در آن نقش آفرینی می کنند، داستان یک رحم اجاره ای است. آرزو به دلیل سقط جنین های مکرر، امید خود را به داشتن فرزند از دست داده و زندگی مشترک او با امیرحسین در شرایط بحرانی قرار دارد. مریم، دوست و همکار او با اقدامی فداکارانه، مسیر تازه ای را در برابر این زوج جوان قرار می دهد اما آزادی یعقوب شوهر سابق طاهره از زندان زندگی آنها را پیچیده می کند. فیلم اما به پیچیدگی خلاصه داستانش نیست. با این حال نباید این فرصت را از این عصر گرفت که یک روز تعطیل در تلویزیون به نمایش درآید.  لازم به یاد آوری فیلم های نگاه اولی نشست پرسش و پاسخ ندارد.

پس از نمایش با دیگران، نوبت به نمایش فیلم «فصل فراموشی فریبا» با کارگردانی عباس رافعی رسید. رافعی در این فیلم تلاش کرده بود کاراکتر ساره بیات در فیلم اصغر فرهادی (زنی باردار با مشکل مالی) را در بستر داستانی دیگر پیاده کند و این بار بیات در نقش زنی که به واسطه مادر و ناپدری معتادش، سابقه فحشاء داشته و حال ازدواج کرده، در موقعیتی قرار می گیرد که برای جمع آوری مقداری پول، مجبور به رانندگی وانت می شود و بخش عمده داستان در این بستر می گذارد.

فیلم اما از داستان قابل توجهی برخوردار نیست و با خرده داستان ها تلاش شده مخاطب به امید آنکه داستان فضای جدی تری بیابد و تماشاچی نیز با تصور اینکه یکی از این خرده داستان ها، مسیر فیلم را عوض می کند، تا انتها به تماشای فیلم نشست.نقطه قوت فیلم، انتخاب صحیح ساره بیات است که باید در این زمینه از اصغر فرهادی و البته ساره بیات تشکر کرد!

او پس از موفقیتش با «جدایی نادر از سیمین»، بسیار گزیده کار شده و هم نقش آفرینی اش در این فیلم و هم بازی اش در «لامپ 100» به اندازه و قابل توجه بود. او ترجیح داده در عوض بازی در نقش های پولساز و به قول خودش سینمای بدنه، فضای جدی تری را تجربه کند که در «فصل فراموشی فریبا» نیز توانسته از پس نقشی که به او سپرده شده به خوبی برآید.



در «فصل فراموشی فریبا» امین زندگانی، عجیب ترین و باورناپذیرترین نقش ممکن را ایفا کرد که نتیجه تلاش عباس رافعی است! او ظاهراً فرزند یک خانواده معتبر و باآبرو است اما مدل گریم و بازی اش، به اوباشِ قمارباز جنوب شهر شباهت دارد و حتی منطق رفتاری نیز در طول داستان از او شاهد نیستیم.

موسیقی فیلم به شدت بیرون زده و هرجا قرار است اتفاقی بیافتد، بلافاصله موسیقی قبل از وقوع اتفاق، به صحنه می آید و عملاً از یک نقطه به بعد مخاطب را به این سمت می برد که هرجا موسیقی پخش شد، منتظر اتفاق مهم باشد. در این زمینه یک تعبیر روانشناسی وجود دارد که شاید بیانش چندان درست نباشد اما درباره اتفاقی که موسیقی رقم می زند، کاملاً صدق می‌کند!

فیلم می توانست کوتاه تر شود و مشخص نیست چه اصرار وجود داشته وجوه تراژیک مدنظر کارگردان روی ریلی به کندی پیش برود و در نهایت با اتفاقاتی که اکثر آنها در انتها، کمکی به داستان اصلی نمی کند، زمان فیلم را پر کرد؟ به هر حال بابت تلاش رافعی و همکارانش به او خسته نباشید می گوییم و نمی توان انکار کرد که او در حد توانش، تلاشش را کرده است.

پس از نمایش فیلم، نشست پرسش و پاسخ این فیلم برگزار شد که مهم ترین نکات مطرح شده در آن از این قرار است:

- عباس رافعی کارگردان فیلم توضیح داد: این فیلم، فیلمی نیست که سیاه‌نمایی باشد یا اسم سیاه‌نمایی را بتوان بر آن گذاشت. قصد نداشتیم جامعه را به‌گونه‌ای نشان دهیم که دیگران خوش‌شان بیاید. من قصد داشتم تهران را که در بسیاری از فیلم‌ها جای آن را خالی نشان داده‌ایم، نشان دهم. می‌خواستم در این آینه‌ی تمام‌قد که در مقابل ایران و تهران گذاشته می‌شود، خوبی‌ها و زشتی‌ها را ببینیم.

- رافعی معتقد است: دلیل این‌که مردم با سینما قهر کرده‌اند، این است که خودشان را در سینما نمی‌بینند و فیلم‌ها در بی‌جا و مکان اتفاق می‌افتد. این فیلم به عبارتی «مستند داستانی» است و هنگامی که «ساره بیات» رانندگی می‌کرد، بسیاری از مسافرانی که سوار ماشین او می‌شدند، واقعی بودند.

- این کارگردان در پاسخ پرسشی مبنی بر این‌که آیا صحنه‌هایی از این فیلم حذف شده یا مشکل گرفتن مجوز داشته است، گفت: در دوره‌ی قبل، پروانه‌ی ساخت فیلم رد شد. بنابراین ما اصلاحاتی انجام دادیم تا بتوانیم آن را بسازیم و در حال حاضر هم مشکلی نداریم و امیدوارم همچنان نداشته باشیم.

- رافعی گفت: اگر این فیلم تلخ است، زندگی فریباست. فکر نکنید تماشاگر فیلم تلخ را نمی‌بیند. این فیلم تولید یک جمع مستقل است که به تماشاگر نیاز دارد تا با پول آن بتواند فیلم دیگری بسازد. تلاش ما این بوده که فیلم، جذاب باشد تا تماشاگر آن را ببیند، هرچند که تلخ است. سرانجام این فیلم به زایش مجدد یک زن می‌انجامد. فریبا زندگی خودش را در طول فیلم با رنگ سبز می‌بافد و به نظر من، این نباید ناامیدکننده و تلخ باشد.

- ساره بیات در پاسخ به پرسشی مبنی بر این‌که چرا بعد از فیلم «جدایی نادر از سیمین» کمتر در فیلم‌ها حضور داشت؟ اظهار کرد: اگر شخصیت من، فیلم «جدایی نادر از سیمین» را تداعی می‌کند که خوشحال هستم، اما اگر تا کنون در فیلم‌های زیادی بازی نکرده‌ام، دلیلش این است که سناریوهایی را که به دستم می‌رسید، دوست نداشتم. من دوست دارم اگر کاری را انتخاب می‌کنم در آن کار حرفی برای گفتن داشته باشم. این‌که در این نقش بازی کرده‌ام، به‌دلیل رسالتی بود که در حرفه‌ی بازیگری من نهفته است و من این نقش را دوست داشتم و تمام تلاشم را کردم تا شخصیتم در این فیلم به شخصیتم در فیلم «جدایی نادر از سیمین» شبیه نباشد، چون آن فیلم، درخشان بود و دلیلی ندارد که هر کاری انجام می‌دهم، بینندگان را به یاد آن شخصیت بیندازد.

آنچه مسلم است این فیلم نه مخاطب عام خواهد داشت و نه مخاطب خاص و در واقع این اثر راه دشواری پیش رو دارد.

خلاصه فیلم نشست پرسش و پاسخ این فیلم را در «تابناک» تماشا کنید


دانلود پرسش و پاسخ «فصل فراموشی فریبا»


چهارمین فیلمی که در برج میلاد به نمایش درآمد، فیلم «شهابی از جنس نور» به کارگردانی محمدرضا اسلاملو بود. این فیلم سینمایی که بیش از سه میلیارد تومان هزینه روی دست دولت گذاشته، مخاطبان را در همان دقایق نخست فراری داد. فیلم هرچند مضمون ارزشی دارد و در خصوص جنایات رژیم صهیونیستی است اما آنقدر بد پرداخته شده و آنقدر کلیشه ای از کار درآمده که حکم آتش زدن یک چمدان اسکناس را پیدا کرده است. این فیلم آنقدر بد بود که مسعود کیمیایی بتواند نفسی بکشد، چرا که همان فیلم کیمیایی نیز نبود و البته گران ترین فیلمی بود که در روز چهارم به نمایش درآمد.

دانلود واکنش مردم به نمایش «شهابی از جنس نور»


پس از پایان نمایش این فیلم، نشست خبری با حضور کارگردان و بازیگران برگزار شد که مهم ترین مطالب مطرح شده در این نشست از این قرار بود:

- وی در مورد زبان و دوبله نبودن فیلم گفت: من عذرخواهی می کنم. کاش این فیلم دوبله شده بود که مخاطبان و تماشاگران بتوانند این فیلم را به راحتی بشنوند و با آن ارتباط برقرار کنند.

-امین زندگانی بازیگر نقش اصلی فیلم در مورد تجربه بازی با زبان عربی در سینما و این فیلم گفت : ابتدا قرار نبود که عربی صحبت کنم. قرار بود تمام فیلم را فارسی صحبت کنم و یک تک سکانس انگلیسی داشته باشیم. منتها وقتی به لبنان رفتیم و با دیگر بازیگران هم صحبت کردیم دیدیم کار جالبی نمی شود که تنها من فارسی صحبت کنم و بقیه با زبان عربی صحبت کنند.به همین دلیل به این انتخاب رسیدیم که من هم با همان زبان عربی در تمام فیلم صحبت کنم. مهدی فخرالدین که هم به عنوان نقش بازیگر منفی بود و هم نقش مترجم فیلم را داشت هر شب از طریق برنامه واتس آپ دیالوگ ها را برای من ارسال می کرد و همچنین همخوانی هم داشتیم تا من بتوانم آمادگی کامل برای این نقش داشته باشم.

- زندگانی در مورد مستند بودن دیالوگ های فیلم نیز توضیح داد : ممکن است برای برخی سوال باشد که چه میزان از دیالوگ های این فیلم مستند هستند. من خودم تحقیق کردم و دیدم این ها همه واقعیت هایی که کمتر شنیده شده و گفته شده است. فکر می کنم هر کسی که کتاب خدا را حتی یکبار هم خوانده باشد دست به این نوع جنایت هایی که در فیلم می بینیم نمی زند.

- اسلاملو در مورد حاشیه هایی که با ساخت این فیلم برای وی به وجود آوردند نیز گفت: من سال ها پیش و در کوچه پس کوچه های هالیوود آمریکا امکان کار در هالیوود را داشتم. یکی از مشکلات اصلی این بود که یکی از کسانی که می توانست آنجا مرا به کار گیرد به من گفت تنها مشکل این است که نام شما محمد است و باید نامت را تغییر دهی. من با بزرگان سینمای هالیوود بوده ام و شاگرد پیتر فوندا بوده ام.حتی در آنجا می توانستم تا دستیاری کارگردان هم پیش بروم. ولی اینکار را نکردم و اگر الآن هم این فیلم را ساخته ام تنها به خاطر اعتقاداتم بوده است.

- اسلاملو در پاسخ به سوالی که از وی در مورد هزینه و بودجه فیلم پرسیده بود گفت : این را باید از مدیر قبلی سازمان سینمایی پرسید. اگر بودجه زیادی صرف فیلم شده است چیزی از این هزینه ها به ما نرسیده است و ما حتی از جیبمان هم خرج کرده ایم. من تا جایی که توانستیم در هزینه های این فیلم صرفه جویی کردیم و حتی نخود و لوبیا را هم از ایران گرفتیم. من خودم اولین نفری بودم که گفتم حتی حاضر هستم برای ساخت این فیلم حقوقی هم نگیرم. ما در پایین ترین سطح هتل های سوریه بودیم.حال باید دید که اگر بودجه خاصی به این فیلم تخصیص یافته است در کجا هزینه شده است.

حال پرسش و پاسخ فیلم «شهابی از جنس نور» را در «تابناک» تماشا کنید

دانلود پرسش و پاسخ «شهابی از جنس نور»


آخرین فیلم روز چهارم، بهترین فیلم روز چهارم بود و ظاهراً باید به جای دل بستن به کارگردانان گذشته همچون کیمیایی، باید در پی کارگردانان جوانی رفت که برخی از ایشان نشان می دهند، آتیه درخشانی دارند. «ناخواسته» ساخته برزو نیک نژاد بیش از حد انتظار ظاهر شد و مخاطبان را شگفت زده کرد تا یک روز بد با فیلم هایی در طیف ضعیف تا متوسط، با یک فیلم خوب تمام شود. نیک نژاد در نخستین اثر سینمایی اش، مهتاب کرامتی، مهرداد صدیقیان، الناز حبیبی، مهدی فقیه، محمد سید زاده و فرهاد قائمیان را در داستان محکمش به کار برده بود و در فضایی متفاوت، داستانی تکان دهنده رقم زده بود که در سکانس پایانی، به خوبی تماشاگر را شوک زده کرد.

فیلم «ناخواسته» که یک چینش دقیق داستانی داشت، پازلی بسیار دقیق را شکل داده بود و قابل پیش بینی نبود. مخاطب نمی توانست جلوتر از فیلم پیش برود و این مزیتی بود که اکثریت فیلم های جشنواره نداشتند. فیلمبرداری حساب شده و با فلسفه این اثر را نمی توان نادیده گرفت که بخشی از اثرگذاری فیلم، مدیون خلاقیت در این بخش بود که بخشی از این خلاقیت نظیر سکانس پایانی نیز با گرته برداری از آثار خارجی بود. به اینها بازی های جا افتاده مهرداد صدیقیان که هر روز بهتر مقابل دوربین ظاهر می شود و همین طور بازی باورپذیری که از الناز حبیبی گرفته شده بود را می توان افزود.


منتقدان با تماشای این فیلم، اندکی به آینده سینمای ایران امیدوار شدند و برنامه «هفت» نیز در اقدامی قابل توجه، عوامل این فیلم را که به واسطه فیلم اولی بودن، نشست خبری نداشتند، دعوت کرد تا مردم نسبت به فیلم های مهم جشنواره که ذائقه تصویری عموم را در ایده آل ترین شکل ممکن ارتقاء می‌دهد، شناخت بهتری داشته باشند.


سرنوشت چهارده سیمرغ بلورین بخش بین الملل مشخص شد: از حاتمی کیا تا واربک

برگزیدگان بخش بین الملل سی ودومین جشنواره فیلم فجر عصر امروز (14 بهمن) در حضور بازیگران ایرانی همچون ابراهیم حاتمی‌کیا، احمدرضا درویش، فاطمه معتمدآریا، محمد آفریده، محمد آلادپوش، نازنین مفخم، روح‌الله حجازی، مهدی داوری، پژمان لشگری‌پور، محمدحسین لطیفی، مازیار میری،‌ علی معلم، علی مصفا، شهرام مکری، مجید برزگر، هنگامه قاضیانی، همایون اسعدیان، سهیل جهان‌بیگلری، سعید راد، منوچهر محمدی، محسن مومنی‌شریف و مهمانان خارجی در هتل پارسیان معرفی شدند.

در این مراسم پس از سخنان علیرضا رضاداد، رئیس سازمان سینمایی دومین سخنران مراسم اختتامیه بخش بین الملل سی و دومین جشنواره فیلم فجر بود. ایوبی در سخنان کوتاهی گفت: من از اعضای هیئت انتخاب و داوران و مهمانان بخش بین الملل جشنواره  تشکر می‌کنم. سینما و جشنواره‌ها فرصتی برای دیدن چهره به چهره است که جهان امروز علی‌رغم ارتباطات فشرده مجازی به آن نیاز دارد. جهان امروز گرفتار سوءتفاهم است. جای خوشحالی است که فرهنگ این زمینه را فراهم آورده است که به‌صورت چهره به چهره دیدار کنیم.

سیمرغ‌های بین الملل برای حاتمی‌کیا، میرکریمی و برنده اسکار

ایوبی ادامه داد: همه‌ساله سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با جشن فرهنگی همراه است زیرا مردم ایران فرهنگی هستند، سینما نیز مرهون مردم فرهنگی است. من از کسانی که سیمرغ گرفته‌اند ویا نگرفته‌اند می‌خواهم بدانند که اگر می‌خواهند با ایرانی‌ها آشنا شوند، منطق الطیر عطار را بخوانید و بدانید ایرانی‌ها همان سیمرغی هستند که رنجها می‌کشند و سفرها می‌کنند و حتی حاضر هستند که برای به دست آوردن حقیقت به قله قاف بروند.

در بخشی از مراسم، کلیپی از عکس‌های ویتوریو استورارو (فیلمبردار برنده جایزه اسکار و مدیر فیلمبرداری «محمد (ص)») پخش شد و سپس علیرضا شجاع‌نوری ضمن تمجید از وی، او را مهمان افتخاری مراسم دانست و از استورارو و مجید مجیدی دعوت کرد که روی سن بیایند. مجیدی وقتی روی سن رفت، از کار استورارو تمجید کرد و شان و منزلت انسانی او را بسیار بالاتر از شان حرفه‌ای‌اش دانست و ویتوریو استورارو را «فیلمسوف، شاعر، نقاش و در نهایت همه آن‌ها انسانی با روح بزرگ» نامید. مجیدی همچنین خاطرات جالبش را از حضور این مدیر فیلمبرداری بزرگ در پروژه «محمد (ص)» بازتعریف کرد.

مجید مجیدی کارگردان «محمد(ص)» پیش از اهدای جایزه ویتوریو استورارو فیلمبردار بین المللی این فیلم راجع به او صحبت کرد و گفت: صحبت کردن درباره ویتوریو کار سختی است نه به این جهت که افتخارات بزرگی به دست آورده و جایزه های رنگارنگی در کلکسیون خود دارد، بلکه درباره معرفت و شان درونی او حرف زدن سخت است؛ او در واقع او یک فیلسوف و شاعر است و بزرگ منشی او در این پروژه همراه ما بود.

مجیدی همچنین درباره پروسه همکاری با این فیلمبردار توضیح داد: وقتی کارهای او را دنبال کردم دیدم که شاید تنها کسی که بتواند این پروژه را انجام دهد او باشد. بعد فکر کردیم که او را از کجا پیدا کنیم و مساله بعدی این بود کسی که متعلق به فرهنگ دیگر است چگونه می توان با فرهنگ ما تطبیق داد.

سیمرغ‌های بین الملل برای حاتمی‌کیا، میرکریمی و برنده اسکار

او ادامه داد: برای پیدا کردن او از طریق آژانس پیگیری کردیم؛ او بعد از یک هفته رزومه خود را فرستاده که این از ادب، معرفت وشخصیت او بود. بلافاصله جواب دادم و گفتم که خوشحال می شوم که شما در این پروژه باشید؛ فردای آن روز ایمیلی دریافت کردم که اول آن نام الله بود. با او ملاقاتت کردم و درباره مسایل مختلف حرف زدیم. ویتورو گفت فکر کن که من دعوت شده ام، گفتم همه ما دعوت شده ایم ولی دوست دارم بدانم کارت دعوت شما چطور به دستتان رسید.

شجاع‌نوری هم بزرگترین افتخار زندگی‌اش را ایفای نقش حضرت عبدالمطلب در فیلم «محمد (ص)» دانست و مدیر فیلمبرداری این پروژه را یک برادر بزرگ برای همه گروه تولید این فیلم خواند. در این بخش، حجت‌الله ایوبی - رییس سازمان سینمایی - لوح تقدیر استورارو را که توسط یکی از استادان خط شکسته ایران (خطاطی از استاد ملک‌زاده و تذهیب از استاد مرآتی) خطاطی شده بود، به وی اهدا کرد. شجاع‌ نوری درباره این جایزه اعلام کرد که نسخه اسکن شده آن در موزه سینمای ایران نگهداری خواهد شد.

استورارو پس از حضورش روی سن به همراه مترجمش (بابک کریمی، از سینماگران ایرانی مقیم خارج از کشور)، ابتدا گفت که «معذرت می‌خواهم که بعد از دو سال، هنوز فارسی یاد نگرفته‌ام». او در سخنانش درباره جایزه‌ای که گرفته بود، بیان کرد: «در سن و سال من، اگر جایزه‌ای را می‌گیرید، برای کار‌هایی است که انجام داده‌اید، اما احساس می‌کنم که جایزه امشب، راهی را جلوی پای من باز می‌کند.»

استورارو همچنین درباره نحوه اینکه چگونه فردی مانند او به پروژه سینمایی زندگی پیامبر اسلام (ص) دعوت شده است، خاطرنشان کرد: «در زندگی وقتی چیزی را عمیقا آرزو می‌کنید، دیر یا زود به آن می‌رسید. سه سال قبل در الجزیر بودم و احساس کردم که نیاز دارم فرهنگ آن‌ها را بشناسم و یک‌سری کتاب درباره تاریخ اسلام و حضرت محمد (ع) خواندم و احساس کردم نیاز دارم که این چیز‌هایی را که خواندم، به تصویر در بیاورم. وقتی کتاب‌ها و نوشته‌ها را روی میز کارم گذاشتم، صدایی از کامپیوتر آمد که صدای رسیدن یک ایمیل بود و در آن ایمیل، مجید (مجیدی) از من پرسیده بود که حاضری در چنین پروژه‌ای کار کنی؟ من قبل از اینکه ایشان پیشنهاد بدهد، حاضر بودم.» 

سیمرغ‌های بین الملل برای حاتمی‌کیا، میرکریمی و برنده اسکار

برندگان بخش سینمای سعادت (فیلم‌سازان جهان اسلام) به این شرح اعلام شد:

دیپلم افتخار بهترین دستاورد فنی هنری به  «محمود بهرازنیا» برای فیلم «شاهزاده» محصول مشترک آلمان و افغانستان اهدا شد. سمیرغ بلورین این بخش به «استفان واربک» برای موسیقی متن فیلم «رستاخیز» از ایران داده شد. او هنگامی که سیمرغ بلورین بهترین آهنگسازی را برای «رستاخیز» دریافت کرد، روی سن رفت و از روی دست‌نوشته به زبان فارسی گفت: «من خوشحالم از کار با احمدرضا درویش؛ مرسی مردم».

همچنین دیپلم افتخار بهترین فیلم‌نامه به «باختیگور کریم‌اف» برای فیلم‌نامه فیلم «آیینه مات» از تاجیکستان اهدا شد و همچنین «فیصل سوئیسال» برای فیلم‌نامه فیلم «تقاطع» از ترکیه داده شد.

اما سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌نامه به «زازا یوروشاتزه» برای فیلم‌نامه فیلم «فصل برداشت» از گرجستان و استونی اهدا شد.

در بخش کارگردانی سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی به هانی ابواسد برای کارگردانی فیلم «عمر» از فلسطین اهدا شد و  دیپلم افتخار ویژه هیئت داوران به«ناصر ضمیری» نویسنده و کارگردان فیلم «با دیگران» از ایران اهدا شد.

سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیئت داوران نیز به «امیر بایگازین» نویسنده و کارگردان فیلم «درس‌های هم‌آوازی» محصول مشترک قزاقستان، فرانسه و آلمان اهدا شد.

همچنین جایزه مصطفی عقاد (بیرق طلایی) به احمدرضا درویش نویسنده و کارگردان فیلم «رستاخیز» از ایران تعلق گرفتت و سیمرغ بلورین بهترین فیلم به «زازا یوروشاتزه» و «ایوو فِلْت» برای فیلم «فصل برداشت» از گرجستان و استونی داده شد.

در این مراسم همچنین جوایز  بخش جام جهان‌نما نیز اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین دستاورد فنی هنری به«یرمک تورسونف» برای فیلم «مرد پیر» از قزاقستان اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن به «بیانکا کریکزمن» برای فیلم «جهان تازه» از هلند تعلق گرفت.

همچنین سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد به «ایساکا ساوادوگو» برای فیلم «جهان تازه» از هلند داده شد.

محمدمهدی عسگرپور نیز سیمرغ بلورین بهترین فیلم آسیایی را برای کارگردانی فیلم «میهمان داریم» از آن خود کرد.

سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌نامه در این بخش به نویسندگان فیلم‌نامه «حلقه‌ها»، «سِردان گُلوبوویچ، سِریان کولیویچ، میلِنا پوتا کولیویچ» محصول مشترک صربستان، فرانسه، آلمان، اسلوونی و کرواسی تعلق گرفت.

سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی به «رِیس چِلیک» برای کارگردانی فیلم «شب سکوت» از ترکیه داده شد.

همچنین سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیئت داوران به «یوری بایکوف» کارگردان فیلم «سرگرد» از روسیه اهدا شد.

سیمرغ بلورین جایزه ویژه بین‌الملل هم ابراهیم حاتمی‌کیا برای نویسندگی و کارگردانی فیلم «چ» از ایران داده شد.

همچنین «مارک بَری» برای تهیه‌کنندگی فیلم «جهان تازه» از هلند سیمرغ بلورین بهترین فیلم را دریافت کرد.

پروژه دولتی سه میلیارد تومانی، برج میلاد را خالی کرد!

مراسم اختتامیه اما با حواشی همراه شد؛ حواشی که ایسنا این گونه روایتش کرده است: تماشای تصویر خودروهای لوکس تشریفاتی که در جشنواره‌های جهانی مهمانان را به فرش قرمز می‌برند، آرزویی دست نیافتنی برای جشنواره فجر بوده؛ بویژه وقتی می‌شنویم مسئولان جشنواره برلین از روی مسئولیت‌پذیری و جهت احترام به مهمانان خود، برای جابه‌جایی آن‌ها با کمپانی BMW قرارداد منعقد می‌کند.

اما اینجا در کاخ جشنواره، مقامات جشنواره فجر به‌خاطر مشغولیت زیاد! مهمانان خارجی را فراموش می‌کنند؛ همان‌هایی که با ترفندهای مختلف پایشان به جشنواره کشیده شده، حالا در پایین برج میلاد باید مدت‌ها منتظر تاکسی باشند و با زبان بی‌زبانی، به مسئول آژانس بفهمانند که می‌خواهند از مکان‌های دیدنی تهران دیدن کنند.

چهره برافروخته «دبورا یانگ» - منتقد معروف هالیوود ریپورتر - در کیوسک آژانس برج میلاد که قصد داشت به هتل محل اقامتش برود، لحظه‌های پراسترس «ویرا لانگرووا» - از مقامات جشنواره کارلووی واری – که در ششمین سفرش به تهران سعی می‌کرد چند ساعت باقیمانده تا مراسم اختتامیه بین‌الملل را در یکی از موزه‌های تهران بگذراند، پس از نیم ساعت تحمل سرمای افزون محوطه برج میلاد، به لحظه‌ای ختم شد که خودروی تاکسی پراید رنگ رو رفته‌ای، چهار مهمان خارجی سرشناس جشنواره فجر را به زور در خود جای می‌دهد و همزمان، هریک را به اجبار به مسیری می‌برد!

شاید فشرده نشستن در پراید محصول داخل، لذتی منحصر به‌فرد و کمیاب دارد که حتی BMWهای جشنواره برلین هم به دست نمی‌دهند. مخصوصا که به‌عنوان مهمان خارجی جشنواره، مجبور باشید کرایه‌ آن‌ را هم خودتان پرداخت کنید.

در آخر، مستندی کوتاه از متن و حاشیه روز چهارم جشنواره سی و دوم تماشا کنید

دانلود مستند روز چهارم

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۴
در انتظار بررسی: ۲۰
انتشار یافته: ۳۸
من فیلم رو دیدم. از نیمه فیلم به بعد دیگه فقط میخواستم یه جور خودم رو راضی نگه دارم که رو صندلی بشینم و تا آخر نگاه کنم. انتظار از اقای کیمیایی بیشتر از اینا بود!
پاسخ ها
سهیل
| Iran, Islamic Republic of |
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۵
واقعا بیشتر انتظار داشتی ؟! این آقایون نمیدونم چطوری معروف شدن. فیلم هاشون از حد استاندارد بقالی هم پایین تره.
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۵:۲۶ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۵
یا آقای فراستی بخیر, واقعا ایشان سینمای ایران را خیلی بهتر از هر شخصی میشناسد و بخاطر همین موضوع ... جالبه سینماگرانی که ادعای ازادی و دموکراسی دارند حتی از یک نقد کوچک به اثرشان واهمه دارند.
ما از منفی بافی شما تابناکی ها وتفاسیر مغرضانه بعضی میرزا بنویس هایی که ارادت به اعمال شما دارند واقعا" خسته شدیم، ببخشید نوشته های شما یکیش سر و ته نداره!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۴۹ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۵
از شما دعوت نشده نوشته های همه را بخوانید. قضاوت خود را داشته باشید.
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۵:۲۳ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۵
فعلا به نظر میاد شما بیشتر میرزا بنویس یک عده که فقط نام هنرمند را یدک میکشند و چیزی از هنر نمیدانند, هستی.
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۳۷ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۵
دادش یه نگاه به منفیات بنداز.
ما که با دیدن تمام اثرات استاد لذت میبریم کار استاد رو دیدن کار هر کسی نیست...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۵:۲۴ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۵
استادی که به جای پیشرفت حتی درجا هم نزند و عقبگرد کامل کند, دیگر لیاقت نام استادی را ندارد.
دلیلش چیه که هر مقاله ای که تابناک مینویسه باید تایید بشه؟!!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۵۱ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۵
چرا یا سیاه میبینید یا سفید؟ هزاران خاکستری هم این وسط هست که نه تایید است نه رد.
تا به کی به امثال این کارگردانان محترم لفظ استاد را ببندیم؟ کیمیایی بعد از سرب ومهرجویی بعد از سارا دیگر بازنشسته شده اند
پاسخ ها
ایرانی
| Iran, Islamic Republic of |
۱۶:۴۱ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۵
فقط ابراهیم حاتمی کیا.
کمال تبریزی.
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۶
شما ميتونيد نظرتون رو بگيد ولي ظاهراً بعضي دوستان عادت دارن جاي ديگران حرف بزنند. براتون متاسفم
تاریخ نشون داده هر فیلمی که کیمیایی میسازه 1 سال قبل توی یه کشور دیگه ساخته شده و البته خیلی دیده نشده.همون قیصر هم این شرایط رو داشت.
من سینمای کیمیایی رو دوس ندارم اما ایا نیومدن اقای کیمیایی به نشست پرسش و پاسخ و عصبانیت ناشی از اون باعث این نقد بیرحمانه نشده؟

البته من فیلم رو ندیدم اما رگه هایی از عصبانیت توی این متن دیده میشه
یک مشکل بزرگ دست اندر کاران هنر
- نمی گویم هنرمند - اینست که نمیدانند یا نمیخواهند باورکنند که دورانشان سر آمده و باصطلاح (به روز) نیستند. در نتیجه خودشان را خراب و خرابتر میکنند. من مقیم فرانسه هستم
ولی سینمای ایران را با dvd هائی که از ایران برایم میرسد دنبال میکنم. هرچه جوانها با ایده های پیشرفته به سینما وارد می شوند کارگردانها و هنرپیشه های قدیمی در حال پس رفت هستند.
من هنوز فیلم را ندیدم ولی سخنان ایشان در باره این فیلم قابل تقدیر است حالا چقدر تاثیر در نمایش وجود دارد که بماند .
بعد از دیدن فیلم "چه خوبه برگشتی" متوجه خودکشی هنری داریوش مهرجویی شدم یا به عبارتی جمع آوری هزینه بازنشستگی (الله اعلم) ، اگر این نوع فیلم از کارگردان معمولی بود هضمش بهتر میبود تا کارگردان عالی کشور
یکی از منتقدان معروف برنامه هفت که الان دیگه تو برنامه نمیاد یادش بخیر میگفت خدا نکنه یه کارگردان تو ایران یکی-دو اثر اولش خوب باشه چون دیگه هرچی بسازه چشم بسته میگن یه اثر خوب و هنری ساخته...... مسعود کیمیایی هم همین طور شده آثار اولش یعنی قیصر و گوزن ها و......... خوب بودن ولی متاسفانه دچار افت شده کارهای این کارگردان ولی بازهم روی همون حساب طرفدارانش حاضر به نقد پذیری نیستن ....متاسفانه استاد مهرجویی هم دچار چنین افتی شده
سینمای کیمیایی رو دوست ندارم چون آثارش تکراری شدن و همشون تقریبا از یک مضمون و یک محتوا برخوردان فقط کارکتر ها و نقش ها عوض شدن
استاد استاد چیه!!!
مگه قراره که یکی چون استاده کار بد نکنه.
از نظر اینجانب کارهای اخیر این آقا بسیا بسیار ضعیف بوده و بحث رودرواسیست که سینما را به اینجا کشانده.
وگرنه الان باید وضعمان بهتر از این بود.
چرا با تعصب به همه چی نگاه می کنیم بدون غرض ورزی و با احترام به همه دوستان به نظر من استاد مهرجویی بعد از سارا دیگه تمام شد و هیچ کار خوبی متاسفانه از ایشون ندیدیم این هم در ادامه همون مسیره که جای تاسف برایه سینمای ایران داره البته
با اون دوستي كه گفته كيميايي بعد از گوزنها و مهرجويي بعد از سارا ديگه فيلم خوبي نساخته اند موافقم . . . حالا بازم مهرجويي لاقل بعد از گاو ، بعد از انقلاب هم فيلمهاي خوبي مثل اجاره نشين ها ، هامون و سارا رو ساخته ، كيميايي كه بعد از انقلاب ، متاسفانه سال به سال فيلمهاي كم ارزشتري ساخته . . .
تابناک جان میشه لطفا یه بخش جداگانه برای ویدیوها در نظر بگیرید؟ اینطوری دسترسی راحتتره برا مواقعی که عجله داریم.
در ضمن اگه امکانش نیست که تلویزیون داشته باشین لااقل ۲ـ۳ ساعت در روز میتونین ویدیو آپلود کنین.
این لینکای متنی هم میشه ورژن صوتیشو بذارین (شبیه Audio Book) ، اہنطوری میشه همه جا راحت گوش کرد(چند وقت دیگه همه سایتای خبری این کارو میکنن شما بیاین اولین نفر باشین. اونوقت ببینین آمار بازدیدکنندها چقدر زیاد میشه.)
به خدا باور کنید با اضافه کردن القاب پر طمطراق وصد البته تهی وخالی از محتوا افراد بزرگ نمی شوند خود این آقا هم می داند وبهتر از شما خودش را می شناسد وبه ریش هوادارانش می خندد که به چه امام زاده ای دخیل بسته اند ...
من این فیلم رو دیدم ولوم صدا هم تا آخر بود و لی بجز کلمات نامفهوم و مبهم چیزی نشنیدم .
کیمیایی هنوز در دهه چهل سیر می کنه
جتی اسم شخصیتای فیلماشم قدیمیه
خاتون !!
فيلمسازي كه بعد از ساختن ٣٠ تا فيلم بهترين فيلمش همون قيصره ديگه استاد نيست...ولي با اينحال اين سايت اصلا منصفانه نيست.از كسي خوشش نياد ميتوپه بهش
دم آقای جیرانی گرم!
نویسنده این مقاله به دو نکته اشاره نمیکند: اول اینکه چرا کیمیایی به حلسه نیامد. به نظر من کیمیایی به دلیل وجود افرادی مثل نویسنده مقاله که انتظارات غلطی از آدمها دارند به جلسه نیامد. هرکس حق دارد فیلم بسازد و هرکس حق دارد فیلمی را نبیند. بنابراین چرا اینهمه توهین به کسی میکنیم که دارد به سخت ترین کار عالم یعنی فیلمسازی آنهم در کشور ایران میپردازد. چرا احترام برای این آدمها قایل نیستیم؟ چرا کار فیلمسازی را برای این آدمها سخت میکنید؟ چرا به شرایط سخت فیلمسازی و تصویب فیلمنامه ها اشاره نمیکنید؟ به فرض اینکه کسی توان فیلمسازیس افت کرده باشد خوب که چی؟ شما فیلمهایش را نبینید. به نظر من شرکت نکردن آقای کیمیایی در جلسه کار درستی بوده و انعکاسی است از رفتار نادرست خود ماست که از دور دستی برآتش داریم. شما هم اگر بدانید به جلسه ای میروید که بیجهت قرار است فوش بدهند و ناسزا بگویند نمیروید. هنرمند نباید جز به فکرش به کسی دیگر متعهد باشد.
تو رو خدا یکی به مهناز خانم بگه روسریشو درست کنه داره میفته
یه مقدار به حافظتون فشار بیارید استاد مهر جویی رو با کیمیایی مقایسه نکنید خواهشا
فیلم سنتوری شاهکاره استاد مهرجویی بود که هیچ وقت اجازه اکران ندادن
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۲:۴۲ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۶
اتفاقا به نظربه عنوان یک تماشاگر عادی شروع افت آقای مهرجویی با همین سنتوری بود. این فیلم ، فیلم یکدستی نبود و گسسته از هم بود نسبت به کارهای قبلی ایشان ،که یادم میآد که همون موقع باعث تعجب من شد.با این وجود ممنون از ایشان بابت فیلم های خوب و خاطره انگیزشان
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۳۱ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۶
احسنت
گاه واژه ها آدمى را نابود مىكنند.استاد'. وخود را داناى كل داستان
فقط خودشو پسرش سر از فیلم درمیارن به ما چه موضوع خانوادگی
کیمیایی حتی بدترین فیلماش دیدن داره من که لذت می برم.
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل