بازدید 29645
۱

خاطره عجیب شهید سلیمانی در افطاری فرماندهان

در آستانه شبهای قدر، ویدئوی خاطره جالب و تکان دهنده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در افطاری فرماندهان دفاع مقدس در منزل سردار محسن رضایی، توسط خبرگزاری تسنیم منتشر شد که به نقل روایت عراقیها درباره رزمنده شهید ایرانی مدفون در کربلا می پردازد.
کد خبر: ۱۰۵۰۲۰۹
تاریخ انتشار: ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۳:۳۶ 06 May 2021

در آستانه شبهای قدر، ویدئوی خاطره جالب و تکان دهنده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در افطاری فرماندهان دفاع مقدس در منزل سردار محسن رضایی، توسط خبرگزاری تسنیم منتشر شد که به نقل روایت عراقیها درباره رزمنده شهید ایرانی مدفون در کربلا می پردازد.

تعداد بازدید : 6516


در ویدئویی که خبرگزاری تسنیم منتشر کرده است، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با بیان خاطره ای در افطاری فرماندهان، چنین اظهار داشته است: مسئول حزب الدعوه تنظیم عراق، آقای ابوریاض، آمد پیش من و گفت یک خانواده ای که قبلاً با من همسایه بود، حادثه ای برایشان اتفاق افتاده و گفته اند چون شما با ایرانیان ارتباط دارید، خواستم به شما بگویم، بعد گفت من یک فرزندی داشتم در عملیات فاو رفت به جبهه و بعد از مدتی دژبان بغداد آمدند خانه ی ما و گفتند که پسرتان کشته شده و بروید جنازه اش را در پاسگاه تحویل بگیرید.

سردار سلیمانی افزود: [پدر جوان عراقی] گفت ما رفتیم داخل پاسگاه با مادرش و گریه می کردیم، دیدیم جنازه را داخل تابوت آوردند. اول کارت شناسایی اش را نشانمان دادند و گفتیم بله این کارت شناسایی و پلاک پسرمان است. در تابوت را باز کردیم و پارچه روی جنازه را برداشتیم، دیدیم که پسرمان نیست. کارت و پلاک و لباس های عراقی ِ او بود. گفت ما به پاسگاه گفتیم که این جنازه، پسر ما نیست. گفتند پس این کارت و پلاک مال کیه؟ گفتیم این کارت و پلاک مال پسر ماست. گفتند پس این پسر شماست و اگر اعتراض کنید، با شما برخورد می کنیم. جنازه را ببرید.

سردار سلیمانی به نقل از آن خانواده عراقی، ادامه داد: گفتند ما جنازه را آوردیم خانه و ناراحت هم بودیم که چکار باید بکنیم. در عراق معمولاً هر کس فوت می کند یا کشته می شود، می برند در وادی السلام نجف دفن می کنند. جای دیگر معمولاً دفن نمی کنند. گفتند ما این همه راه را نمی رویم نجف، می بریم کربلا دفنش می کنیم. رفتیم کربلا دفن کردیم و از این حادثه گذشت. اسرا آمدند و پسر ما هم آمد.

حاج قاسم ادامه داد: پسر آمد و مادر و پدرش یکی دو ماهی به او چیزی نگفتند، چون خسته بود و از اسارات آمده بود. مدتی گذشت و داستان را برایش تعریف کردند که چنین حادثه ای اتفاق افتاده است.

سردار سلیمانی گفت: پسر گفت که من وقتی اسیر شدم یک جوان ایرانی آمد و گفت من کارت و پلاک و لباس هایت را می خرم. گفتم که کارت و پلاک من به چه درد تو می خورد، من همین طوری به تو می دهم. گفت: نه می خرم. [جوان عراقی] گفت: من نمی دانستم پول ایرانی چیه. یک مقدار پول ایرانی به من داد و من کارت و پلاک و لباس هایم را به او دادم. لباس ایرانی هم به من داد و تنم کردم. از [جوان ایرانی] سوال کردم که برای چه کاری این کارت و پلاک را می خواهی؟ گفت: من در این عملیات شهید می شوم، من دلم می خواهد که در کربلا من را دفن کنند. من می دانم که اگر در لباس های عراقی شهید بشوم و چون شیعه هستم و کارت و پلاک من شیعه است، من را می برند در کربلا یا نجف دفن می کنند. من دلم می خواهد که در کربلا دفنم کنند.

سردار سلیمانی افزود: این یک ایرانی بود و به این صورت به آرزوی خود رسید. این یک بخشی از روحیه ای بود که در جبهه ها حاکم بود.

گفتنی است در این ویدیو، تعداد زیادی از فرماندهان دیده می شوند که برخی از آنها ازجمله شهید قاسم سلیمانی، شهید احمد کاظمی، شهید حسین همدانی، سردار محمد حجازی و... امروز به خیل شهدا پیوسته اند.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۴
انتشار یافته: ۱
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بار الها! به حق این ماه و این شبهای عزیز و باعظمت، عاقبت ما را ختم به شهادت در راه خودت و در رکاب امام زمان عج قرار بده؛ هر چند نیک میدانم خودم لیاقت آن را ندارم اما امید به فضل و کرم تو در آسمان معنویت بلند پروازم کرده است.
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس