بازدید 6337
۲

آخر خلأ مطهری هست یا نیست!

امیر مسروری
کد خبر: ۸۶۱۷۶۰
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۹۷ - ۱۷:۲۰ 18 December 2018

یک: به طور معمول، ظرف سه سال و به طور تخصصی و در بالاترین سطح، طلاب و روحانیون ادبیات عرب، شامل نحو و صرف و معانی و بیان را کامل می‌گذرانند. بعد از آن وارد مرحله جدیدی از دروس یعنی فقه و اصول نیمه استدلالی و استدلالی می‌شوند و در بالاترین سطح فارغ التحصیل می‌شوند. در منطق، فلسفه و حکمت چهار سال به طور متمرکز وقت می‌گذراند و مجبور به امتحان و اتمام آن هستند. حداقل ۶ سال کلام، ۷ سال نهج البلاغه، قریب به ۱۰ سال تفسیر، یک سال متمرکز حفظ قرآن، پنج سال اخلاق نظری[غیر از الزام درس اخلاق]، یک سال ادبیات فارسی و نگارش، اخیرا دو سال زبان انگلیسی یا مکالمه عربی، یک سال علوم و اندیشه سیاسی و چندین درس متنوع دیگر می‌خوانند تا فارغ التحصیل مقطع "سطح۲" یا کارشناسی شوند. اما چرا این همه درس که به طور میانگین و بعضا تا سطح دکترای تخصصی [PHD] هم در آکادمیک خوانده نمی‌شود، موجب مطهری شدن نمی‌شود. سوالی که خیلی وقت است باید آن را با فریاد پرسید. بخواهیم یا نخواهیم، ۴ دهه از تشکیل انقلاب اسلامی گذشته و حوزه بیش از پیش برخودار از بسترهای لازم برای تربیت نیروی متخصص شده است. شما نگاهی به مدارس علمیه و سطح ارائه اساتید و روش‌های آن در ۴ دهه اخیر با ۱۴۰۰ سال گذشته بیندازید؛ تا ببینید سرعت سخت افزار در این ۴ دهه به چه حدی رشد داشته است. البته از مشکلات و کمبودها هم خبر داریم و می‌دانم چقدر این سخت افزارها دچار مشکل هستند با این حال، این سوال جدی‌تر می‌شود؛ پس چرا این مکانیزم و سیستم طراحی شده به مطهری سازی منجر نمی‌شود و مطهری بالفعل ندارد!؟

دو: گاهی با خود فکر می‌کنم، اگر روشنفکران معارض درست و حسابی داشتیم و جریان اپوزوسیون فرهنگی و فکری ما، قدری تأمل داشت، دریای انبوهی از شبهات، گفتارها و نوشتار ضد دینی را به جامعه سرازیر می‌کرد؛ ولی خدا یاری نمود تا این افراد هنوز کتب و نوشت‌های دو قرن قبل را ترجمه و به خوردِ دانشجویان می‌دهند! به واقع خدا به ما رحم کرده است. و گاهی از این‌که اگر این شبهات به طور خروشان از سد موجود عبور کنند به جامعه برسند و چه کسی قرار است از این بحران پیش‌گیری کند، آن‌چنان دل‌نگران می‌شوم که نمی‌دانم به کجا پناه ببرم. هرچقدر بیشتر پیرامون نوشته‌های دین‌ستیزان مطالعه می‌کنم و از تجربه کلیسا و آبای آن می‌خوانم بیشتر نگران می‌شوم. هرچند ساختار علمی ما که کامل‌تر و قوی‌تر از الهیات مسیحی است و اساسا قابل قیاس با آن نیست، در آماج این شبهات قرار بگیرد، واکنش نشان میدهد اما از نتیجه آن نگرانم. آیا اندیشه‌های ما قدرت پاسخگویی دارند یا توان پاسخگویی با ظرفیت پاسخگویی متفاوت است. در نهایت چه می‌شود؟ آیا وقت تربیتِ مطهری ها نرسیده است؟ بگذارید مثالی بزنم، حتما شنیده‌اید که ایشان در جایی گفته‌اند، چه اشکالی دارد در دانشگاه کرسی مارکسیسم داشته باشیم. این گزاره مربوط به زمانی است که مارکسیسم در اوج جذابیت و خلاقیت اجتماعی بود و بسیاری برای شبیه شدن به کاسترو و هم‌رنگ شدن با چه‌گوارا، جویدن سیگار برگ را از نان شب مهم‌تر می‌دانستند. این نه آن است که شهید مطهری آنقدر از دریای استحکام برخوردار بود که مطمئن بود، در مواجه با این اندیشه حتی در دانشگاه، دستش پُر و اندیشه‌اش مستحکم است؟ و چه خوب دشمن فهمید برای نابودی یک انقلاب، نه کودتا، نه تجزیه و نه حتی جنگ، کاری از پیش نخواهد برد و حذف مطهری‌ها خسارتی به مراتب سنگین‌تر تحمیل می‌کند. آنقدر که هنوز پس از ۴ دهه کتب او که بر گرفته از سخنرانی‌هایش است، راهگشای بسیاری از اندیشمندان ما می‌باشد. چرا باور نمی‌کنیم خلأ مطهری ها جدی است.

سه: چه کنیم؟ تا کی بایستی منتظر بمانیم تا نسل تربیت شده، همانند مطهری دغدغه جهاد علمی، شجاعت پاسخگویی و توان دانشی آن را داشته باشد. همه از بحران فرهنگی و جنگ شناختی و نبرد نامتقارن اجتماعی مطلع‌اند. کیست که آمار جرایم و آسیب‌های اجتماعی را عقلانی رد کند! پس برای این جنگ؛ فرماندهان دانشی و مدیران فکری چه ماموریتی دارند. وقت آن نرسیده سوال شود " پس کِی قرار است، خلأ مطهری‌ها بر طرف گردد" تا جامعه عصاره اندیشه راستین و باور بنیادین اسلام را بچشد. آیا خانواده و جوانان علاقه‌مندانی که هر روز برای چشیدن اسلام ناب، اسیر شبهات مختلف و عرفان‌های کاذب می‌شوند، مظلوم نیستند. پس کی قرار است جامعه این فضل را ببینید و حس کند.

پ.ن: این نگاشته یک خودانتقادی است. به تعبیر بزرگان، یک سوزن به خود زدن است. یک نگاه به عقبه است. همه ما باید تلاش کنیم تا مطهری شویم. کسی که زیستش برای دفاع و پاسداری از اسلام بود و مرگش هم این مسیر را روشن‌تر کرد. بیاییم با هم تلاش کنیم تا درک درستی از چرایی این خلأ و راه‌کار حل آن پیدا کنیم.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
باید گفت خسته نباشید دلاوران علمی حوزوی. ولی چه نتیجه ای دازد این همه کسب علم برای ملتی که فرزندانش تحصیلات دانشگاهی دارند و مجردوبیکار و بنان شب محتاج و..............؟!
آیا نقد را حتماً باید معارضان و مخالفان ارائه کنند تا ما به فکر جواب بیافتیم؟ خودمان نمیتوانیم با این جمله که «اگر بگویند...» یا «اگر اشکال کنند که...» نقدی را شروع کنیم و خودمان هم به پاسخ برآییم؟
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس