بازدید 25513
چگونه یک شبه می‌توان میلیاردر شد؟

سه روایت دست اول از فروش آثار کپی و جعلی توسط هنرمندان ایران

کسی کارهای زنده روی یا محصص را کشیده است. برای من که با ضرب قلم‌های سهراب سپهری آشنا هستم و از بچگی در خانه‌ام کارهای او را دیده‌ام، بیشتر از کمی می‌توانم آثار او را تشخیص دهم اما این اتفاق افتاده است که آثاری را دیده‌ایم که متوجه کپی بودن آنها نشده‌ایم... چون هنرهای تجسمی در ایران خیلی پاگرفته، در اینجا هم روی می‌دهد. هستند افرادی که ما می‌دانیم این کار را می‌کنند!
کد خبر: ۵۷۴۸۲۷
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۷ 14 March 2016
سه روایت دست اول از فروش آثار کپی و جعلی توسط هنرمندان ایران
جعل و هویت‌سازی کاذب برای آثار هنری در ایران، از اقدامی نادر به رویکردی فراگیر تبدیل شده و حتی برخی از سرشناس‌ترین هنرمندان معاصر کشورمان نیز در معرض کپی‌برداری یا جعل فاحش آثار هنری قرار گرفته‌اند اما در روند جعل آثار هنری چه اتفاقی رخ می‌دهد و چگونه برخی از این طریق یک شبکه میلیاردر می‌شوند؟!

به گزارش «تابناک»؛ در سال‌های دور کشف آثار هنری کپی و همچنین تشخیص آثار جعلی به دشواری ممکن بود و تنها خبرگان می‌توانستند به جعلی بودن آثار هنری پی ببرند اما به مرور زمان و با رشد تکنولوژی، روش‌های علمی نظیر تست کربن به کمک متخصصین آمدند و در وهله نخست، کشف آثار هنری جعلی ممکن شد.

البته همچنان در این زمینه مصائبی وجود دارد و به عنوان نمونه اگر امروز و در دوران حیات هنرمند شاخصی همچون استاد فرشچیان، تابلویی عیناً به سبک این استاد توسط هنرمندی جاعل کشیده و پس از عدم حضور این استاد، در گالری‌ها به عنوان اثری که از گنجینه شخصی استاد خریداری شده، عرضه شود، اثبات جعلی بودن این اثر حداقل با تست کربن ممکن نیست!

سه روایت دست اول از فروش آثار کپی و جعلی توسط هنرمندان ایران

همین راه‌های دررو، ضرورت ثبت عناوین و شکل تمامی آثار هنرمندان شاخص توسط خود این هنرمندان را ضروری می‌سازد تا هنر ایشان پس از فقدانشان مورد سوءاستفاده فرصت‌طلبان قرار نگیرد. در این میان پس از جنجال‌هایی که درباره طرح اتهام پیرامون کپی‌برداری برخی آثار گرافیکی متوجه برخی اساتید بنام شد، سه چهره در در ویژه نامه نوروزی شرق در این باره مواضع جالبی مطرح کرده‌اند که بازخوانی این سه روایت برای درک آنچه رخ می‌دهد، جالب توجه است.


باید افشا کرد اما نه بدون مدرک

لیلی گلستان دختر ابراهیم گلستان که سال‌هاست به صورت حرفه‌ای به گالری داری می‌پردازد، درباره کپی آثار هنری گفت: من به عنوان گالری‌دار نمی‌توانم بفهمم نقاشی‌ای که به دیوارم می‌زنم، کپی است یا نه، برای اینکه من نقاشی‌های تمام دنیا را ندیده‌ایم اما اگر فردی در نیویورک، این کار را می‌کند و دو نقاشی را کنار هم می‌گذارد که عین هم هستند و یکی از آنها ایرانی و دیگری خارجی است، حرفش را قبول می‌کنم؛ برای اینکه مدرک ارائه داده است.

وی می‌افزاید: من با این تز -نمی‌خواهم اسم ماستمالی روی آن بگذارم اما در واقعیت همین است- موافق نیستم که عین نقاشی کس دیگری را نعل به نعل بکشیم و در پایین آن امضای خودمان را بگذاریم و این نقاشی را از آن خودمان کنیم. عبارت «از آن خود کردن» این روزها خیلی مد شده است؛ چون کپی می‌کنند و می‌گویند از آن خود کرده‌ایم. بنابراین من ادعای از آن خود کردن را قبول ندارم و به نظرم کپی و کار غیراخلاقی است.

گلستان درباره نقش گالری‌دارها در این روند آلوده گفت: متهم کردن گالری‌دارها نیز به اینکه چرا یک کار کپی نمایش می‌دهید، اشتباه است؛ برای اینکه گالری‌دارها نمی‌توانند مثلاً نقاشی را در دانمارک بشناسند و بگویند این کار از روی نقاش دانمارکی کپی شده است؛ بنابراین اینجا گالری‌دار گول خورده اما کار بدی نکرده است.

وی درباره جعل آثار هنری نیز بر این واقعیت صحنه می‌گذارد و تاکید می‌کند: گفته شده است که در بازار و حراج‌ها کارهای تقلبی فروخته شده است؛ یعنی کسی کارهای زنده روی یا محصص را کشیده است. برای من که با ضرب قلم‌های سهراب سپهری آشنا هستم و از بچگی در خانه‌ام کارهای او را دیده‌ام، بیشتر از کمی می‌توانم آثار او را تشخیص دهم اما این اتفاق افتاده است که آثاری را دیده‌ایم که متوجه کپی بودن آنها نشده‌ایم. در دنیا هم کسانی که کار تقلبی کرده‌اند و حتی به موزه‌های دنیا فروخته‌اند، زیاد هستند.

این گالری‌دار تصریح نمود: من با این حرف نمی‌خواهم روی کارم صحه بگذارم اما می‌گویم این کار در تمام دنیا روی می‌دهد و حالا چون هنرهای تجسمی در ایران خیلی پاگرفته، در اینجا هم روی می‌دهد. هستند افرادی که ما می‌دانیم این کار را می‌کنند! کسانی در ایران هستند که عین آثار هنری را کپی می‌کنند و خیلی هم خوب این کار را انجام می‌دهند، تا آنجا که کمتر کسی متوجه آن می‌شود.

گلستان تنها راه اثبات را همان تست کربن می‌داند و در این باره می‌گوید: در صحبتی که با آقای ملانوروزی رئیس موزه هنرهای معاصر داشتم، ایشان گفت در حال تهیه این دستگاه هستیم. امیدوارم این کار انجام شود، برای اینکه به خیلی‌‎ها تهمت زده شده و با این دستگاه‌، شاید این تهمت‌ها راست از آب در نیاید!

وی ضمن رد کارشناسی‌های اشخاص برای تایید آثار، درباره افزون شدن این حواشی گفت: به احتمال زیاد مربوط به همان آقایی است که در نیویورک شروع به باز کردن این مساله کرده است. به نظرم این کار اصلاً بد نیس؛ برای اینکه افشاگری است و من هم با افشاگری موافقم. باید افشاگری کرد اما افشای بدون مدرک را اصلاً قبول ندارم. شما وقتی دو کار را کنار هم می‌گذارید که یکی خارجی و دیگری ایرانی است، مدرک ارائه داده‌اید. من این موضوع را قبول دارم و خیلی هم ستایش می‌کنم؛ حتی می‌گویم باز هم این کار را بکن تا حساب کار دست افراد بیاید اما وقتی می‌گویید فلانی دزد است، باید مدرکی ارائه کنید. نمی‌توان در آمریکا نشست و گفت فلانی دزد است. این کار جرم است و می‌توان علیه او اعلام جرم کرد. تهمت زدن بدون مدرک، بی اخلاقی است.

گلستان درباره کتابی که در حال ترجمه‌اش است، نیز عنوان کرد: این کتاب درباره تقلب نیست اما یک جور نادرستی است. مثلاً یک نقاش معروفی کارگاه بزرگی با شاگردان فراوان احداث می‌کند، یکی از شاگردان، آدم، دیگری منظره و هرکس چیزی می‌کشد و خود استاد هم نظارت دارد تا آخر سر دستی در کار می‌برد و زیر آن امضا می‌کند. این نقاشی کار استاد است یا شاگرد؟ این موضوع قابل بحث است؛ با این حال در ایران چنین اتفاقی نمی‌افتد و هرکسی در اتاقش کار می‌کند... پیکاسو می‌گوید من 10 سال فکل و کراوات کردم و به مهمانی رفتم تا با پولدارهای فرانسه آشنا شوم و کارهای زیادی به آنها فروختم اما بعد که معروف شدم، اگر دلم می‌خواست آنها را راه می‌دادم. در ایران هم آدم‌های خیلی زیادی از این نوع داریم و حتی دلم می‌خواست کتابم را به چند نفر از آنها تقدیم کنم که اگر این کار را می‌کردم، کتابم خیلی فروش می‌کرد (خنده).

وی می‌افزاید: البته در ایران اتفاق دیگری که زیاد افتاده، کپی امضای یک هنرمند است. یک بار آقایی با تابلویی از سهراب سپهری وارد گالری شد. من اثر را می‌شناختم. گفتم چون اثر امضا ندارد، قیمت آن کمتر است. تابلو را به خطاطی داده بود که نامش را گفت و اینکه چقدر بابت این کار پول داده است. من وقتی این موضوع را در مجلسی مطرح کردم، چند نفر گفتند که اشکالی ندارد، چون اصل، خود تابلوست، اما به نظرم امضا هم مهم است. به نظرم بهتر است یک اثر اصل سهراب، بدون امضا باشد تا با امضای کپی.


آمار هنرمندان همان تعدادی است که در قرن دوازدهم هم بود!

بهرام دبیری در همان گوشه آتلیه خودش در خیابان شیخ بهایی نقاشی می‌کند. می‌گوید جمعیت زیادی که این روزها به واسطه دانشگاه‌ها در رشته‌های هنری درس می‌خوانند، واسطه‌ای میان هنر واقعی و جامعه هستند. او با نگاهی به گذشته عنوان می‌کند که در هر صد سال، فقط چند نفر در هنر ماندگار می‌شوند و به همین دلیل آنها که کپی می‌کنند، جایی در این میان ندارند.

این نقاش درباره کسی که اثر و امضای یک نقاش را کپی می‌کند و می‌فروشد، معتقد است: این کار یک تقلب، کلاهبرداری و دزدی است که اگر سروسامانی و شاکی‌اش باشد، قابل پیگیری قانونی است و جرم سنگینی محسوب می‌شود اما یک مفهوم کپی کردن، بحثی است که در آموزشگاه‌ها منتفی شده و فکر می‌کنم باید باشد... وقتی در مدرسه به یک دانشجو اجازه می‌دهیم کار یک استاد را کپی کند، توانایی‌های او بالا می‌رود و چشم انداز گسترده‌تری در مقابل او برای شناسایی و ساختن رنگ و طرح به وجود می‌آید که این روش به عنوان یک امر باطل، منتقی شده است؛ بی آنکه جای آن چیزی بگذارند.

وی در عین حال تاثیر هنرمندان بر روی همدیگر و آثار یکدیگر را رد نمی‌کند و در این باره می‌گوید: باورم این است که تاثیرات هنرمندان روی یکدیگر بیش از تاثیراتی است که طبیعت روی هنرمندان می‌گذارد اما این مسئله را از جای دیگری نگاه کنیم و آن تاثیرپذیری است؛ مثلاً در شعر و ادبیات خودمان نمونه‌های زیادی داریم. وقتی غزلیات خواجوی کرمانی را نگاه کنی و بعد با غزل‌‌های حافظ مقایسه کنی، می‌بینی چه میزان حافظ از خواجوی کرمانی متاثر است، اما این تاثیر کپی نیست.

دبیری تاکید کرد: در واقع اعتلا بخشیدن به یک جریان فکری است. تاثیرپذیری به صورت مداوم وجود دارد. بارها گفته‌ام هنر از زیر بته به عمل نمی‌آید. هر هنرمند مقتدری یک شجره‌نامه دارد. اتفاقا موضوع جالب این است که امروزه دنیای غرب با فرهنگ آمریکایی می‌خواهد همه اینها را حذف کند. نمونه‌هایی که در 50 سال اخیر می‌بینیم، شوخی نیست. آرتیست آمریکایی مدفوع خود را در قوطی کنسرو قرار می‌دهد و در موزه هنر نیویورک نمایش می‌دهد. حالا شما می‌گویید این اثر هنری نیست اما می‌گویند صد میلیون تومان قمیت دارد و در موزه هنر نیویورک نمایش داده شده. حالا جرئت دار بگو آن را قبول نداری یا شلخته بازی‌های دیگری که دیده‌ایم؛ مثل اینکه بوم سفید را نمایش می‌دهند.

بهرام دبیری افزود: بحث دیگر این است که هیچ چیز تازه‌ای در جهان وجود ندارد، مهم این است که تو چگونه آن را می‌گویی. موضوع هنر آدمیزاد، طبیعت، مرگ، عشق، جنگ، منظره، مادر و کودک و... از روز اول هم بوده است. نکته دیگری که دوست دارم به آن توجه شود، این است که 10-15 صفحه اول و آخر هر کتاب تاریخ هنری شبیه به هم است؛ یعنی جاکومتی را با اندام‌های کشیده شده از هنر جزیره نشین‎ها می‌بینی و نمونه‌هاییی را در اوج هنر مدرن می‌بینی که بازگشت آن به قبایل و هنر نائیو است. بخش دیگر بحث این است که عملاً شاهد سبک سری و تقلب‌هایی هستیم که با کپی اثر و امضای یک جریان فاسد شکل گرفته است. پس سه مفهوم داریم: کپی برای آموزش، کپی برای تقلب و تاثیرپذیری.

وی در عین حال الهام گرفتن یک هنرمند از آثار دیگر هنرمندان را ولو آنکه آثار شبیه به هم باشند به منزله کپی نمی‌داند و در این زمینه اتهاماتی که به شاملو درباره کپی از تی.اس.الیوت زده شده را رد کرد. این نقاش درباره علت اوج گیری بحث کپی به منزله دزدی گفت: یکی از دلایل آن سیاهی لشکر بی پایانی است که امروزه در هنر داریم. من شنیده‌ام 20 هزار نقاش در تهران داریم. این گفت و گو در اشل همین سیاهی لشکر است که درباره آن حرف می‌زنیم. ما با خیل عظیم از کسانی مواجهیم که هنر می‌خوانند اما به این معنا نیست که ما با تعداد زیادی هنرمند روبرویم. آمار هنرمندان همان تعدادی است که در قرن دوازدهم هم بود!


تلخ ترین بخش کپی کاری از زبان آقای داور
 
ابراهیم حقیقی طراح و گرافیست کشورمان مسئله کپی کردن را امری تاریخی می‌خواند که در شعر فارسی نیز با عنوان «استقبال» در برخی ابیات یا مصرع‌ها به کار می‌رفته اما منبع اصلی شعر زده می‌شده و در عین حال افزایش کپی شدن آثار هنری را نفی نمی‌کند. حقیقی در این باره می‌گوید: در سینما برعکس نقاشی یا گرافیک عینا نمی‌توان کپی کرد اما برداشتن یک فیلم یا یک قصه انجام پذیر است. در نقاشی و گرافیک عیناً کپی کردن و یکی دیگر شبیه اصل ساختن همیشه در جهان رایج بوده است.

وی افزود: در ایران از وقتی قیمت آثار در حوزه نقاشی بیشتر شد، مخصوصاً درباره نقاشان پرفروش، طبیعی است که این اتفاق بیافتد. هر قدر هم قانون را محکم کنید و مکانیسم اجرایی پلیس هم قوی باشد، سارق از دیوار بالا می‌رود؛ برای همین باز هم این همه فیلم‌های سرقت ساخته می‌شود، اما اینکه بعضی از این اتفاقات نادر، غریب و حیرت انگیز کپی سر از حراج‌ها در بیاورد، جای سوال دارد و آن کسی که این کار را کرده است، ناشیانه عمل کرده است (خنده).

حقیقی ادامه داد: در مورد پوستر، تلخی ماجرا وقتی آغاز می‌شود که در یکی، دو داوری حضور داشتیم و به برنده جایزه هم تعلق گرفت و بعد از آن، خود جوانانی که مدام رصد می‌کنند، کشف کردند این پوستر عیناً تقلید است و فقط نوشته‌هایش تغییر یا اندکی رنگ آن فرق کرده است؛ یعنی وقتی دو پوستر کنار هم قرار می‌گیرند، معلوم است تاثیر و تاثر نیست، بلکه کپی محض است... .

این گرافیست درباره مرز کپی و تاثیر گرفتن، گفت: وقتی دو اثر را کنار هم بگذاریم، تشخیص کپی بودن آن حتی برای کسی که کارشناس نیست، ممکن است اما برای کارشناس چنین درکی راحت‌تر است؛ مثلاً در حوزه نقاشی کارشناسانی هستند که با دستمزدهای بالا برای مجموعه داران اصالت اثر را بررسی می‌کنند، اما گاهی اوقات خود آن‌ها هم گول می‌خورند. در مورد اینکه می‌توان جلوی این کار را گرفت، باید بگویم اصلاً نمی‌شود چنین کاری کرد. تا زمانی که مالکیت در جهان موجود است و من دارای چیزی هستم که شما ندارید، عمل سرقت هم در انسان موجود است (خنده).
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار