بازدید 9319

زندگی عجیب متهم و وکیل مدافع

او در نوجوانی به جرم سرقت مسلحانه به زندان رفت، اما عاشق عدالت شد و تصمیم گرفت مسیر زندگی‌اش را عوض کند. او در بیست و هشت سالگی به دانشگاه حقوق رفت و همزمان با تحصیلاتش به دفاع از محکومان به مرگ پرداخت و اکنون به شهرتی گسترده دست یافته است.
کد خبر: ۳۹۱۹۸۰
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردين ۱۳۹۳ - ۰۷:۵۲ 11 April 2014
خود او در نوجوانی به جرم سرقت مسلحانه به زندان رفت، اما عاشق عدالت شد و تصمیم گرفت مسیر زندگی‌اش را عوض کند. او در بیست و هشت سالگی به دانشگاه حقوق رفت و همزمان با تحصیلاتش به دفاع از محکومان به مرگ پرداخت و اکنون به شهرتی گسترده دست یافته است.

به گزاش جام جم، این شرح کوتاهی از زندگی دیانا هولت است که بتازگی به دلیل موفقیت در آزادی یک محکوم به مرگ، دوباره نامش در رسانه ها درج شده است. سی.ان.ان در گزارشی، داستان زندگی این وکیل مدافع و موکلش را شرح داده است.

ادوارد لی المور پنجاه و سه ساله، به اتهام تجاوز و قتل بیش از نیمی از عمر خود را در زندان گذراند. او دو سال پیش از زندان گرینوود در کارولینای جنوبی آزاد شد. وکلای استیناف او دیانا هولت و جان بلوم حالا پس از گذشت دو سال، رازهای بیشتری را از پرونده متهم شان برملا می کنند. آنها می گویند پلیس مدارکی را که به نفع متهم وجود داشت، پنهان کرد.

المور به اتهام تجاوز و قتل یک بیوه هفتاد و پنج ساله ثروتمند در گرینوود در سال 1982 سه بار به مرگ محکوم شد. او از زمان دستگیری همواره ارتکاب این جرم را رد کرد و سرانجام در حالی از زندان آزاد شد که 30 سال از عمر خود را در زندان گذرانده بود. این مرد بیشتر سال های زندان را در انتظار مرگ گذراند.

وکلای مدافع المور می گویند دادستانی، واقعیت های پرونده را دستکاری کرده بود. حتی پس از کشف مدارکی به نفع متهم، آزادی او نزدیک به دو دهه طول کشید. دادگاه استیناف این ماجرا را یکی از نادرترین پرونده هایی دانسته که دستخوش کار کرد معیوب سیستم قضایی شده است.

پرونده جنجالی المور، تقریبا همه نواقص و انتقاداتی را که متوجه دستگاه قضایی آمریکاست سر زبان ها انداخت. ریموند بونر، نویسنده کتاب «آناتومی بی عدالتی» نیز درباره این پرونده نوشته است: این پرونده قتل سراپا تناقض بود. این پرونده مثالی روشن برای اثبات این حقیقت است که بی گناهی برای در امان بودن، کافی نیست.

ملاقات در زندان

بزرگ ترین شانس زندگی المور، ملاقات با دیانا هولت بود؛ وکیل مدافعی که از سال 1993 تقاضای نقض حکم او را به جریان انداخت. زمانی که هولت با المور ملاقات کرد، بسیار شگفت زده شد؛ چرا که به گفته خودش باور نمی کرد یک متهم به قتل در انتظار مرگ بتواند اینقدر سربه زیر و محترم باشد.

حکم اعدام المور پیش از ملاقات هولت با او دوبار تائید شده و عجیب این که یکی از دادگاه ها در حکم خود اشاره کرده بود ممکن است او گناهکار نباشد. در زمان این ملاقات، المور کاملا ناامید شده بود و فکر می کرد سرنوشتش تغییر نخواهد کرد و او را اعدام می کنند.

هولت در طول سال ها وکالت، غیر از المور متهمان به قتل زیادی را از مجازات نجات داده است؛ متهمانی که همگی بی گناه بودند. او می گوید: اگر من یک قدم به عقب بگذارم، یک موکل می میرد. اگر من دست از کار بکشم، آنها دیگر نخواهند توانست نفس بکشند. در بعضی موارد من اولین کسی هستم که به متهمان توجه می کند و به آنها احترام می گذارد.

صحنه جرم


المور، ژانویه 1982 بازداشت شد. همسایه و دوست قدیمی مقتول که یکی از اعضای شورای شهر گرینوود ـ محل وقوع جرم ـ بود، المور را به عنوان مظنون به قتل معرفی کرده و پلیس همین مدرک را کافی دانسته بود.

این عضو شورای شهر آن زمان به دادگاه گفت وقتی چند روز از قتل گذشت و او دید روزنامه ها مقابل خانه مقتول روی هم تلنبار شده است، مشکوک شد و برای سرکشی داخل خانه رفت. او جسد غرق در خون زن مسن را در یکی از اتاق ها پیدا کرد و بلافاصله موضوع را به پلیس اطلاع داد. او به پلیس گفت المور که برای نظافت به خانه مقتول می رفت، ممکن است در جنایت نقش داشته باشد.

پلیس ظرف 48 ساعت، المور رادستگیر کرد. اثر انگشت های او روی در پشتی خانه مقتول پیدا شده بود. به این ترتیب دنیا برای مرد بی گناه به آخر رسید.

زمانی که خانم هولت، وکالت المور را به عهده گرفت، متوجه شد اتفاقاتی که به محکومیت المور منجر شده، همگی مشکوک است. او متوجه شد مقامات قضایی این پرونده را با بی حوصلگی دنبال کرده و فقط به دنبال محکوم کردن متهم بوده اند تا ماجرا فیصله پیدا کند. وکیل مدافع المور می گوید: نتایج آزمایش خون و DNA که می توانست موجب تردید در گناهکاری المور شود، توسط دادستان پنهان شد دادستانی به عمد این کار را کرد.

یکی از قضات درباره پرونده المور نوشته است: وکیل یک متهم به قتل همواره باید به صحت مدارکی که علیه موکلش وجود دارد، شک کند. اولین وکلای مدافع المور بدرستی وظیفه خود را انجام ندادند. نخستین قصور از جانب آنها بود. دومین مورد هم این است که سیستم ما فقط دوست دارد به نتیجه برسد و این که این نتیجه تا چه میزان قابل اطمینان باشد، برایش مهم نیست.

هولت زمانی که اولین بار با این پرونده آشنا شد، در دهه چهارم زندگی خود بود و در سومین سال دانشگاه حقوق تحصیل می کرد. هولت درس حقوق را خیلی دیر شروع کرد. زندگی شخصی او بسیار سخت بود. او در روابط شخصی مورد سوءاستفاده قرار گرفته و زمانی که نوجوان بود، مدتی را به جرم سرقت مسلحانه در زندان لوئیزیانا سپری کرده بود. اتفاقاتی که در زندگی این زن رخ داده، باعث شده بود به رشته حقوق علاقه مند شود و مسیر زندگی خود و سپس بسیاری دیگر را عوض کند.

او در بیست و هشت سالگی کالج را تمام کرد و موفق شد وارد دانشگاه ساوت وست تگزاس شود. زمانی که درخواست او برای تحصیل در رشته حقوق از سوی دانشگاه پذیرفته شد، بسیار متعجب شد، زیرا به دلیل سوءسابقه اش فکر نمی کرد درخواستش پذیرفته شود.

استادان دانشگاه او را تشویق کردند دنبال پرونده های محکومان مرگ برود. چرا که تلاش، پشتکار و سماجت او را در کار بخوبی درک کرده بودند. این زن هنگام گذراندن دوره آموزشی به تشویق یکی از مسئولان مرکز آموزشی که خودش وکیل مدافع المور بود، قرار شد به او در پرونده المور کمک کند.

هولت می گوید: پس از خواندن شهادتنامه دادگاه متوجه شدم در همه مدارک قانونی کمترین دقت وجود دارد و اصلا قابل استناد نیست.

او خودش را غرق در این پرونده کرد: همه زندگی ام شده بود المور. دیگر حوصله نداشتم سر کلاس های دانشگاه بروم. وکیلی که پیش او دوره آموزشی را می گذراندم به من پیشنهاد کرد بعد از تمام شدن درسم برای کار پیش او بروم، اما من دیگر نمی توانستم صبر کنم و قبل از تمام شدن آن ترم به کارولینای جنوبی رفتم تا پرونده المور را پیگیری کنم.

چند مساله توجه هولت را به خود جلب کرده بود. اول این که پلیس گفته بود در رختخواب مقتول چند تار مو پیدا کرده که متعلق به المور است، اما هیچ عکسی از صحنه جرم وجود نداشت که این موها را در رختخواب مقتول نشان بدهد. چرا کارآگاهان ملحفه را برای انجام آزمایش برنداشته بودند.المور در دادگاه گفته بود اگرچه موهایی که در دادگاه به عنوان مدرک ارائه شده متعلق به اوست، اما پلیس بعد از دستگیری آنها را از سر او کند.

علاوه بر مو از پارچه ای صحبت شده بود که جسد روی آن قرار داشت، اما این پارچه هرگز به دادگاه ارائه نشده بود. مقامات قضایی می گفتند این مدارک تا سال 1998 وجود داشت، اما بعد از آن گم شد و در آن سال این مدارک در دفتر خصوصی یکی از بازرسان پیدا شد. بررسی این مدرک نشان داد موهای کشف شده متعلق به المور نیست.

پیگیری شواهد موجب شد هولت بی گناهی موکلش را به اثبات برساند. او همزمان با پیگیری این پرونده درسش را تمام کرده و بی گناهان زیادی را نجات داده است.وقتی المور در حال خروج از زندان بود، به طور کامل تبرئه نشد. او با دادستانی معامله کرد. دادستانی به او گفت به جای اصرار بر بی گناهی، قتل را بپذیرد و دادگاه هم او را از دزدی تبرئه و فقط به 30 سال زندان محکومش می کند که 20 سالش گذشته و بقیه آن می تواند بخشیده شود.

دادستانی اعلام کرده بود در سال 2012 هنوز هم مطمئن بود المور قاتل و متجاوز است اما دختر قربانی از آنها خواست این پرونده را تمام کنند. هولت می گوید هنوز هم معتقد است المور صددرصد بی گناه است. او می گوید عدالت در مورد موکلش بخوبی اجرا نشده است.
سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هفدهم رمضان