بازدید 32901

این نابغه‌ معادلات جنگی را به هم ریخت

درباره حسن باقری اولین نکته‎ای که می‎گویند این است که: اطلاعاتی بوده. ذهنیت امروزی داشتن از کار اطلاعاتی او غلط است. عبارت اطلاعاتی امروز معنای امنیتی دارد و آن زمان در جنگ، یک معنای دیگر داشت. حسن باقری نیروی اطلاعات عملیات بود، مثل فرماندهان و نیرو‎های گردان‌‎های دیگر، هیچ فرقی نمی‎کرد. اطلاعات عملیات در جنگ خیلی با این اطلاعاتی که الان می‎شناسیم فرق می‎کند. کار حسن باقری این بود که ارتش عراق، توانمندی‌ و امکاناتش را شناسایی کند.
کد خبر: ۱۴۵۰۷۲
تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۹:۴۶ 29 January 2011

پنجره: احمد دهقان نویسنده متواضع و کم‌حرفی است. بیشتر می‌نویسد تا اینکه سخن بگوید. به‌راحتی راضی به گفت‌وگو نمی‌شود. این بار هم همین‌طور بود اما به اصرار ما چند دقیقه‌ای درباره شهید حسن باقری صحبت کرد. کسی که ارادت ویژه‌ای به او دارد و این روزها، ساعت‌هایی از وقتش را صرف تحقیق و پژوهش در دست‌نوشته‌های این فرمانده جنگی می‌کند.

این نابغه‌ معادلات جنگی را به هم ریخت
نویسنده «سفر به گرای 270درجه» به ما این نوید را داد که مجموعه 5 جلدی از گزارش‌های روزانه شهید حسن باقری در راه است که اوضاع و احوال جنگ در یکی دو سال اول را تشریح و توصیف می‌کند. جلد اول چاپ شده و همین روزها چشم اهالی بازار کتاب و علاقمندان تاریخ دفاع مقدس به آن روشن می‌شود. گزارش‌هایی که در روزگار 30سال بعد از جنگ، حکم اسناد تاریخی را دارند.

این نابغه‌ معادلات جنگی را به هم ریخت

درباره حسن باقری اولین نکته‎ای که می‎گویند این است که: اطلاعاتی بوده. ذهنیت امروزی داشتن از کار اطلاعاتی او غلط است. عبارت اطلاعاتی امروز معنای امنیتی دارد و آن زمان در جنگ، یک معنای دیگر داشت. حسن باقری نیروی اطلاعات عملیات بود، مثل فرماندهان و نیرو‎های گردان‌‎های دیگر، هیچ فرقی نمی‎کرد. اطلاعات عملیات در جنگ خیلی با این اطلاعاتی که الان می‎شناسیم فرق می‎کند. کار حسن باقری این بود که ارتش عراق، توانمندی‌ و امکاناتش را شناسایی کند. در همه جنگ‌‎ها یک نابغه وجود دارد. مثلا در جنگ جهانی دوم؛ آلمانی‌‎ها «رومل» را داشتند یا روس‌‎ها که «ژوکف» را داشتند. این‎‎ها آدم‌‎های بزرگی بودند. ما در طول هشت سال دفاع مقدس کمتر این قهرمان‌‎ها را شناسایی کردیم. نابغه داشتیم ولی مشکل این بود که بیشتر نابغه‎های جنگی ما همان اوایل دفاع مقدس به شهادت رسیدند. حسن باقری یکی از همین نوابغ نظامی ما بود که در 27 سالگی شهید شد و فقط 28 ماه فرصت حضور در جبهه را پیدا کرد. این چند ماه، زمان بسیار کمی برای بروز نبوغ جنگی است، اما همین زمان کم را هم که بررسی ‌کنیم، می‎بینیم پیروزی‌‎های بزرگی داشتیم: طریق القدس، فتح‎المبین و بیت‎المقدس. همه این عملیا‌ت‌‎های موفقیت‌آمیز در همان دوره بوده و بعد از آن، سالی یک عملیات داشتیم. از سال‌‎های میانی به بعد فهمیدیم که باید درباره عملیات‎ها و وقایع جنگ بنویسیم. به همین دلیل درباره عملیات خیبر بسیار نوشته‌اند و گفته‌اند؛ اما از عملیات‌‎های اوایل جنگ، کمتر سند، مدرک یا نوشته‎ای داریم.
این نابغه‌ معادلات جنگی را به هم ریخت
توجه به این‎که این نوع جنگیدن و طرح و برنامه ریختن برای عملیات، کار افسران کارکشته‎ای است که در دانشکده‎‎های نظامی فنون جنگ را یاد گرفته، روی آن کار کرده و آموزش دیده‌اند، و نه یک خبرنگار و عکاس که هیچ تجربه نظامی نداشت و با تکیه بر هوش و استعداد ذاتی وارد این گود شده بود؛ عمق نبوغ شهید باقری به‎خوبی روشن می‎شود.

این نابغه‌ معادلات جنگی را به هم ریخت

اساس تغییر و شیوه تحول در جنگ را حسن باقری پایه‌گذاری کرد. سال 1359 ارتش عراق وارد خاک ایران شد. ارتش ایران یک ارتش کلاسیک و منظم بود، چهار عملیات طراحی کرد که نیرو‎های عراقی را از خاک ایران بیرون بریزد. آن‎ها فکر می‎کردند با این نقشه‎ها می‎توانند موفق شوند. نمونه‎اش عملیات نصر که علم‌الهدی آن‎جا شهید شد. طوری عملیات را طراحی کردند که قرار بود تا بصره پیش برویم، اما عملیات که شروع شد بعد از یک پیروزی موقتی، ما شکست خوردیم و هویزه را هم از دست دادیم. در حالی‎که هویزه تا دی‎ماه آن سال اشغال نشده بود. در عملیات‎های توکل و کرخه هم همین‎طور شکست خوردیم، ارتش کاملا مأیوس شده بود. به همین دلیل نیرو‎های ارتش و سپاه را یک کاسه کردند و پای جوانان باهوش و باایمانی مثل حسن باقری به فرماندهی و اداره عملیات‌‎ها باز شد. در این برهه نیاز داشتیم روش‌‎های جنگی را تغییر دهیم. حسن باقری این نیاز را فهمید و خودش مبدع این روش بود. نوابغ هم همین کار را می‎کنند؛ زودتر از بقیه متوجه اشکال می‎شوند و راهی برای رفع آن پیدا می‎کنند. حسن باقری گفت: ما چون در روز می‎جنگیم و تانک‌‎ها را جلو می‎فرستیم، زرهی ارتش عراق قوی است و با ضدتانک‌های‎شان امکانات و نیرو‎های ما را منهدم می‎کنند. ما جلو می‎رویم و آن‎‎ها با روش‌‎های روسی تک می‎زنند و ما را از بین می‎برند. باید در نوع جنگیدن تغییر می‎دادیم. جنگیدن را از روز به شب بردند که تانک‌‎ها کور باشند. معادله‎‎های جنگی را از اساس عوض کردند. ما تا آخرین روز‎های جنگ همین‎طور می‎جنگیدیم. حسن باقری نابغه ما بود، اما او را درست نشناختیم.

یکی از کار‎هایی که در مرکز شهید باقری انجام می‎دهیم، چاپ یک دوره کتاب پنج جلدی از روزنوشت‌‎های اوست که فعلا یک جلد آن حاضر شده. اوایل جنگ، اخبار درستی از وقایع در تهران منتشر نمی‎شد؛ یکی می‎گفت اهواز سقوط کرده، دیگری می‎گفت هویزه را گرفتند و... حسن باقری اول مهر 1359 وارد جبهه شد و یک هفته بعد گزارش روزانه جنگ را درست کرد. یعنی هر روز این گزارش‌‎ها را با ریز اتفاقات تهیه می‎کرد و برای 30 نفر از مقام‌‎های بلندپایه کشور می‎فرستاد. الان که جنگ تمام شده هر محققی بخواهد درباره جنگ کار کند، با مشکل اسناد مواجه می‎شود. اما دست‌نوشته‎‎های شهید حسن باقری، در این زمینه گوهر است چون بیشتر اسنادی که ما درباره جنگ داریم، گفته‎‎ها و ادعا‎های شفاهی افراد است. اما با این گزارش‌‎ها می‎فهمیم هر روز در جنگ چه اتفاقی افتاده. مثلا در جبهه خرمشهر عراق چقدر تانک و چند نفر نیرو آورده بود و این‎ها چه شدند و...

گزارش‌‎های شهید باقری تا این اندازه دقیق و ریز است. این دست‌نوشته‎ها، پنج جلد گزارش روزانه جنگ است که هر شش ماه آن در یک جلد به چاپ خواهد رسید. هر محققی بخواهد کاری درباره این برهه از تاریخ و جنگ تحمیلی انجام دهد، به این کتاب‌‎ها نیاز دارد.

اگر این دست‌نوشته‎‎ها منتشر شود، ذهنیت ما درباره خیلی چیز‎ها از جنگ تغییر می‎کند، چون اسناد مکتوبی درباره ریز اتفاق‌‎های جنگ، به روایت یک مقام فرمانده ارشد است که نظیرش را نداشته‌ایم. بقیه خاطره تعریف می‎کنند از 20-30 سال پیش، اما حسن باقری وقایع را همان شب نوشته است، بنابراین نوشته‎‎های او ارزش تاریخی زیادی دارد. در همین یادداشت‌‎ها مشخص می‎شود چه کسانی از مسئولان در جنگ چه نقشی داشتند و در مجموع این دست‎نوشته‎ها از بزرگ‌ترین و معتبرترین اسناد جنگ ما است. سندیت دست‌نوشته‎‎ها از این جهت است که آن‎‎ها را برای خودش و در همان زمان نوشته، و مهم‌تر این‎که قصد و غرضی نداشته و در سلامت نفسش شکی وجود ندارد.
نکته جالب این است که حسن باقری از تجربه‎‎های خبرنگاری در روزنامه جمهوری اسلامی برای نوشتن وقایع جنگی استفاده کرده است. اگر روزنامه‌نگار نبود، نمی‎توانست این یادداشت‎ها را به این شکل بنویسد.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۱۲
روحش شاد
خبرنگاران ایرانی با دقت بخوانند
هر خبرنگار می تواند یک پهلوان بزرگ در جبهه سیاسی فرهنگی یا اقتصادی کشور باشد
خدا شهدای ارتش رو هم بیامرزه. کاشکی برای اونها هم یکی کتاب مینوشت. زندگی شهدی بابائی هم ارزش کتابی چند جلدی رو داره.
ومپنداریدکه آنها مرده اند...
خداوند روح پاك همه شهداي روشن ضمير ما رو با شهداي كربلا و سرورشون سالار شهيدان محشور و همنشين بفرمايد
خدا بيامرزدش. لطفا از وضعيت خانواده اش نيز بنويسيد
با سلام-ضمن تشکر از اینکه به سیره و زندگی سرداران شهید می پردازید . آلمانها در جنگ دوم رومر را نداشتند بلکه اسم صحیح ایشان رومل می باشد.نکته دیگر اینکه چه خوب می شد روش و شیوهها و تاکتیکهای جنگی و عملیاتی این بزرگواران بیشتر و بهتر برای متخصصان و نیز عموم مردم واکاوی شود.
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس