بازدید 4775

ما به خودمان می گوییم خفاش شب

ما خفاش شب هستیم» سرکرده باند سرقت با این جمله جواب سؤالاتمان را می‌دهد و می‌گوید که در تاریکی شب سراغ طعمه‌هایشان می‌رفتند و پس از بیهوش کردن راننده‌های مسافرکش، دست به سرقت خودروهای آنها می‌زدند.
کد خبر: ۱۱۱۶۶۵۸
تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۳ 01 May 2022

 

به گزارش  تابناک به نقل از همشهری آنلاین، شگرد خطرناک آنها تاکنون موجب قتل ۲راننده شده است. سرکرده این باند به سوالاتی درباره شیوه سرقت‌شان اینگونه پاسخ داد:

از همان اول نقشه قتل کشیده بودید؟

نه. درست است که به‌خودمان می‌گوییم خفاش شب اما مانند او آدمکش نیستیم.

چطور طعمه‌هایتان را شناسایی می‌کردید؟

اغلب به مقابل بیمارستان‌ها و سراغ راننده‌های مسافرکش می‌رفتیم. یکی از ما نقش بیمار را بازی می‌کرد. از راننده می‌خواستیم تا به‌صورت دربست ما را به مقصد برساند. در بین راه سر صحبت را باز می‌کردیم و اعتمادش را جلب کرده و بعد به او نسکافه یا شیرموز مسموم تعارف می‌کردیم. از قبل ۱۰قرص خواب‌آور در نسکافه و شیرموز حل کرده بودیم که راننده‌ها پس از نوشیدن آن بیهوش می‌شدند. ما هم ماشین‌شان را سرقت می‌کردیم.

اما ۲راننده به قتل رسیدند و یکی همچنان در کماست؟

من اصلا فکرش را نمی‌کردم که با این شیوه کسی جانش را از دست بدهد. راستش خودم چند ماه قبل به دام یک دزد افتادم و او با تعارف آبمیوه مسموم مرا بیهوش و اموالم را سرقت کرد. برای همین فکر نمی‌کردم کسی بمیرد. تا اینکه یکی از طعمه‌های ما پس از نوشیدن نسکافه مسموم از هوش رفت و کمی بعد متوجه شدیم قلبش از تپش ایستاده است. خیلی ترسیدیم و جسد او را در بیابان‌های رباط‌کریم رها کردیم.

ماجرای قتل دیگر چطور اتفاق افتاد؟

وقتی آن راننده را در بیابان‌های جاده ساوه رها کردیم، زنده بود و نفس می‌کشید اما ظاهرا بعدا فوت شد.

با خودروهای سرقتی چه می‌کردید؟

۲یا ۳خودرو را از طریق آگهی در سایت‌های مجازی فروختیم، اما برای فروش خودروهای دیگر سرمان کلاه رفت. ما ۲خودرو را به شهرستان بردیم تا به شخصی که آنها را اوراق می‌کرد، بفروشیم. آن شخص می‌دانست که ما سارقیم و وقتی به گاراژ او رسیدیم فریاد زد پلیس، پلیس. به گمان اینکه مأموران در تعقیبمان هستند فرار کردیم، اما بعد متوجه شدیم که اوراقچی سرمان را کلاه گذاشته تا با این شیوه پول ماشین‌ها را به ما ندهد.

چرا سرقت می‌کردید؟

برای پول. من بازنشسته یک شرکت دولتی هستم. مدتی قبل برای کار به تهران آمدم، یک اتاق در خانه‌ای قدیمی در جنوب تهران اجاره کرده بودم. صاحبخانه به‌صورت ناگهانی نزد من و بقیه مستاجران آمد و گفت باید نفری یک‌میلیون و۵۰۰ هزارتومان بیشتر کرایه بدهیم. او ما را ترغیب به سرقت کرد و به این ترتیب من و بقیه همسایه‌ها باند سرقت راه‌انداختیم.

سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هجدهم رمضان # شب قدر