بازدید 18901
۵
واشنگتن پست نوشت؛

نقش استفن بنون در عملیات طبس و تأثیر آن بر ذهنیت وی از ایران (بخش دوم)

تقریبا نیمه شب 21 مارس 1980 بود که شناور جنگی نیروی دریایی آمریکا که توسط استفن بنون - یک افسر پایه - هدایت می شد با ناو فوق سنگین و هواپیمابر نیمیتز در خلیج عمان روبه رو شد. این شناورها به آرامی در نزدیکی سواحل ایران حرکت می کردند؛ جایی که قرار بود به زودی عملیات سری برای آزاد کردن گروگان های آمریکایی - گرفتار شده طی تسخیر سفارت آمریکا در تهران - به واسطه آن آزاد شوند.
کد خبر: ۶۶۶۴۴۷
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۲ 12 February 2017
تقریبا نیمه شب 21 مارس 1980 بود که شناور جنگی نیروی دریایی آمریکا که توسط استفن بنون - یک افسر پایه - هدایت می شد با ناو فوق سنگین و هواپیمابر نیمیتز در خلیج عمان روبه رو شد. این شناورها به آرامی در نزدیکی سواحل ایران حرکت می کردند؛ جایی که قرار بود به زودی عملیات سری برای آزاد کردن گروگان های آمریکایی - گرفتار شده طی تسخیر سفارت آمریکا در تهران - به واسطه آن آزاد شوند.

به گزارش «تابناک»؛ به نقل از واشنگتن پست، شناوری که بنون آن را هدایت می کرد، با نام USS Paul F. Foster ناو هواپیمابر نیمیتز را اسکورت میکرد. این ناو حامل بالگردهایی بود که در عملیات آزادسازی گروگانها - موسوم به عملیات پنجه عقاب - شرکت داشتند. اما قبل از آنکه عملیات اجرایی شود از مقر فرماندهی دستوری به شناور بنون رسید که به بندر پرل هاربور بازگردد. در اینجا بود که در میانه آب های دریا، استفن بنون متوجه شد که عملیات شکست خورده است. برخورد هواپیما و بالگرد این عملیات در صحرای طبس با یکدیگر منجر به مرگ هشت نظامی آمریکایی شد و در نهایت کل عملیات را  ناکام گذاشت.  

برای مطالعه بخش اول این مطلب به اینجا مراجعه کنید 

نقش استفن بنون در عملیات طبس و تاثیر آن بر ذهنیت وی از ایران (بخش دوم)

وظیفه ای فرساینده، اما بدون تجربه نبرد 

استفن بنون که در یک خانواده دموکرات در ریچموند بزرگ شده، در سال 1976 برای خدمت در نیروهای ذخیره نیروی دریایی نام نویسی کرد. این اقدام بعد از فارغ التحصیلی وی از دانشگاه ویرجینیا در حوزه تکنولوژی بود. بعد از آن در سال 1977 و در 24 سالگی به مرکز آموزش نیروی دریایی آمریکا در رودآیلند رفت. سال بعد از آن به عنوان یکی از افسران مشغول خدمت روی شناور جنگی Foster به خدمت گرفته شد که از سال 1978 تا 1980 بر روی این شناور در اقیانوس هند و آرام مشغول خدمت بوده است. این شناور یک شناور ضد زیردریایی بوده و وظیفه آن اسکورت و همراهی ناوهای هواپیمابر و حفاظت از آنها بود.

در ابتدا بر روی این شناور وی یک ناوبان دوم و پرچم دار بود و بعد از آن به مقام ستوانی در این شناور رسید و محل استراحت وی یک اتاقک بدون پنجره با دو تخت خواب بود که در مقایسه با سایر سربازان و خدمه مکانی راحت تر برای استراحت تلقی میشد. اولین وظیفه وی رسیدگی به امور مهندسی از جمله نگهداری و تعمیر دستگاه های تصفیه هوا، قطعات هیدرولیک و الکترونیک بود. اما بعد از آن به پست هدایت شناور رسید و همچنین گزارش های روزانه شناور را نیز تنظیم می کرد.

بر اساس گفته های همخدمتی های بنون، طی دوران خدمت وی روی عرشه، این شناور هیچ نبردی را تجربه نکرد اما وظایف سربازی و شغل یکنواخت بنون، این دوران را برای وی بسیار یکنواخت و کسل کننده کرده بود.  اسکات بروباکر، که بر روی این شناور با بنون خدمت می کرده، می گوید: یک چنین تجربه ای برای همیشه شما را تغییر میدهد. شما از هنگ کنگ به ویکتوریا پیک می روید به سنگاپور می روید ... شما یاد می گیرید که در یک دنیای بزرگ زندگی می کنید که خطرات بسیاری در آن است.

تقریبا همه هم خدمتی های بنون، وی را به عنوان یک افسر متخصص، زحمتکش و ساکت و کم حرف به یاد می آورند. ویلیام کیتینگ که برای دو سال با بنون هم اتاق بوده، وی را «افسر خوبی که وظایفش را به خوبی انجام میداد» خطاب میکند که علاقه ای هم به مباحث سیاسی نداشت. وی می گوید، چهره امروز وی به عنوان یک ملی گرای متعصب و راست افراطی چیزی نیست که من از آن زمان از وی به یاد دارم.

اما برخی دیگر از هم دوره ای های بنون خاطراتی انتقادی تر از وی به یاد دارند. رابین مایکل که اکنون یک کاپیتان بازنشسته است، می گوید: او بهترین مهندس ما نبود، اما کار خودش را بلد بود. در مجموع او افسری یک سطح بالاتر از حد متوسط بود. وی می گوید که شخصا ارتباطی با بنون نداشته و در برخی موارد او را فردی نفرت آور می دیده است.  

نقش استفن بنون در عملیات طبس و تاثیر آن بر ذهنیت وی از ایران (بخش دوم)

رابین می گوید: بزرگترین مشکل بنون این بود که اساسا قصد نداشت به هیچ وجه در نیروی دریایی بماند. وی می گفت اگر یک زمانی وارد سیاست شود، این دوران خدمت در نیروی دریایی در رزومه وی بسیار مهم و اثرگذار است؛ اما سیاست چیزی بود که به ندرت باعث تأثیر و اثرگذاری بر سایر افسران نیروی دریایی می شد.

بنون در سال 2015 در مصاحبه ای با بیزینس ویک نشریه بلومبرگ اذعان می کند تا وقتی که وارد نیروی دریای نشده و خود تجربه نکرده بود که جیمی کارتر چگونه همه چیز را به باد میدهد، به سیاست علاقه ای نداشت. بعد از آن وی یکی از طرفداران پر شور رونالد ریگان می شود.  

گرک گریزون، که او نیز یکی از افسران مهندس بر روی شناور Foster بوده است، میگوید: چیزی که من از بنون به یاد دارم این است که خیلی مغرور بود. او هیچ وقت خود را با سایر خدمه یکسان نمی پنداشت و همیشه در برابر دیگران خود را می گرفت!

بنون بیش از آنکه به خاطر کارهایش روی عرشه شناور شناخته شده باشد، به خاطر فعالیت های ورزشی خود شناخته شده بود. هر زمانی که شناور Foster در یکی از بنادر کشورهای مختلف پهلو می گرفت، تیم بسکتبال این شناور با تیم های محلی رقابت می کرد که طی آن بنون نیز یکی از بازیکنان اصلی بود. وی همچنین دستی در بازی بیسبال داشته است.  

همچنین بنون اغلب مواقع را وقف جستجو در روزنامه هایی مانند وال استرایت ژورنال میکرد تا در آن به دنبال چیزی سودمند و پر منفعت بگردد. وی بر روی بورس های طلا و نقره سرمایه گذاری و مثل یک کارگزار بورس به هم خدمتی های خود بر روی عرشه نیز پیشنهاد می کرد که از وی تبعیت کنند.

ظاهرا این تمام تجربه ای است که استفن بنون از دوران خدمت خود بر روی عرشه شناور Foster دارد. بدون هیچ لحظه ای از نزدیکی به یک نبرد واقعی.



ادامه دارد... . 

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب ها
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۹
انتشار یافته: ۵
نقش شوری در این عملیات به طور شفاف بیان نشده است.
انسان عادیی بوده که مثل همه فکر معاش داشته
خوب که چی!؟
این قبیل داستانها که توسط خود غربیها نوشته میشود، القایی محبت آمیز و توجهی با افتخار به قهرمان داستان دارد و او را در قلب محبوب می نماید، حتی اگر آن شخص اول داستان یک سارق یا یک جنایتکار جنگی باشد. امیدوارم که کارشناسان ما متوجه هدفهای روانشناسانه داستانهای غربی باشند.
دنیا در دست غرب است چون با زبان و ادبیات، فیلم و سینما، و دلار به پشتوانه قدرت نظامی هدایت می شود. آنها با رسانه و ادبیات نافذ فعلا افکار عمومی دنیا را به سوی خود متمایل کرده ا ند. باید مراقب بود داستانی را منتشر نکنیم که در ظاهر که نه، ولی در باطن و اثر نهایی بر علیه خودمان یا به نفع دشمنمان باشد.
اين داستان به قول اين آخريه ميخا بگه آدمي كه حتي يك روز نبرد را تجربه نكرده الان مياد و در عرشه سازوكاري قرار مي گيرد كه ميخا جنگ هاي بزرگ در همه جاي جهان را برنامه ريزي كنه . چي ميشه. كسي كه تا حالا پشه هم نكشته ميخا بمب بريزه رو سر مردم بيگناه جهان. ميخا بگه سازو كار سياسي ايالات متحده است كه يه آدم ساده ساكت و آروم را به يه آدم تهاجمي و جنگجو و خشن تبديل ميكنه
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار