بازدید 50336

چرا «ماجرای نیمروز ۲ رد خون» از «ماجرای نیمروز» عقب‌تر است؟

این بار همان گروه اطلاعاتی قرار است با ورود به یک عملیات نظامی عناصر اصلی منافقین را دستگیر کند یا از پای درآورد و در این میان همچون یک قسمت اول یک رابطه عاطفی نیز تعریف می‌شود که این بار به مراتب قوی‌تر از قسمت اول است، به حدی که اساساً حضور این تیم اطلاعاتی در عملیات مرصاد تحت الشعاع این رابطه قرار می‌گیرد و سرنوشت تلخی را پیش روی آن‌هایی قرار می‌دهد که ظاهراً خبره اطلاعاتی و مدعی اقتدار در این عرصه بودند.
کد خبر: ۹۲۶۰۹۶
تاریخ انتشار: ۰۴ مهر ۱۳۹۸ - ۲۰:۲۳ 26 September 2019

چرا «ماجرای نیمروز 2 رد خون» از «ماجرای نیمروز» عقب‌تر است؟

فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز ۲: رد خون» به کارگردانی محمدحسین مهدویان در امتداد فیلم «ماجرای نیمروز» ساخته شده و کارگردان پس از روایت شکل‌گیری و تحرکات مسلحانه سازمان منافقین (مجاهدین خلق) تا ضربه به خانه اصلی منافقین در زعفرانیه و کشته شدن موسی خیابانی یکی از دو عنصر این سازمان تروریستی، اکنون به مقطع سال ۱۳۶۷ و عملیات فروغ جاویدان و پاسخ رزمندگان اسلام به این عملیات با عملیات مرصاد پرداخته و این بخش مهم از جنگ این گروه با مردم ایران را به تصویر کشیده است؛ روایتی که با وجود سرمایه‌گذاری بیشتر و ارزش‌های سینمایی، کشش قسمت نخست این دوگانه را ندارد، اما چرا؟

«تابناک»، مهدی خرم دل؛ «ماجرای نیمروز ۲: رد خون» که در ادامه «ماجرای نیمروز» ساخته شده، در تداوم بخش اول و روایت گروه اطلاعاتی است؛ گروهی که در ماجرای نیمروز یک، در اطلاعات سپاه مستقر بودند و سوی مقابل، اطلاعات نخست وزیری بود و اکنون با توجه به مقطع زمانی که روایت می‌شود (۱۳۶۷) و تمرکز بخشی از فعالیت‌ها از جمله پرونده‌های عناصر سازمان منافقین (مجاهدین خلق) در وزارت اطلاعات مشخص نیست، هنوز در همان ساختار سابق هستند یا در ساختار تازه آمده‌اند، اما مأموریت‌شان همان مأموریت پیشین، یعنی ضربه اساسی به یک چالش امنیتی است.

چرا «ماجرای نیمروز 2 رد خون» از «ماجرای نیمروز» عقب‌تر است؟

محمدحسین مهدویان در «ماجرای نیمروز» کاراکترها را از زمان ورود منافقین به فاز مسلحانه تا هدف قرار دادن خانه تیمی اصلی منافقین در زعفرانیه و کشته شدن موسی خیابانی پیش برده و پرورش داده و نزد تماشاگر نسبت به آنها سمپاتی به وجود آورده است. مهدویان با پیش فرض اینکه تماشاگر «ماجرای نیمروز 2: رد خون» قسمت اول را دیده، تلاش چندانی برای پرورش کاراکترها به جز تکرار چند دیالوگ نظیر «من موسی خیابانی را زده‌ام» به کار نمی‌برد؛ اما این پیش فرض لزوماً صحیح نیست و هر فیلم باید مستقل با شخصیت پردازی همراه باشد و از قضا یکی از دلایلی که بیشتر فیلم‌های ابرقهرمانی صرفاً با جلوه‌های ویژه پیش می‌روند و به لحاظ روایت و فرم عقب افتاده هستند، در نظر گرفتنِ همین پیش‌فرض مهدویان است.

همان گروه اطلاعاتی این بار قرار است با ورود به یک عملیات نظامی، عناصر اصلی منافقین را دستگیر کند یا از پای درآورد و در این میان، همچون یک قسمت اول یک رابطه عاطفی نیز تعریف می‌شود که این بار به مراتب قوی‌تر از قسمت اول است؛ به حدی که اساساً حضور این تیم اطلاعاتی در عملیات مرصاد تحت الشعاع این رابطه قرار می‌گیرد و سرنوشت تلخی را پیش روی آنهایی قرار می‌دهد که ظاهراً خبره اطلاعاتی و مدعی اقتدار در این عرصه بودند. مشکل از همین جا شروع می‌شود که اساساً رابطه خانوادگی درنیامده و داستان فیلمی که می‌توانست به شکل عمیق‌تر به عملیات مرصاد و حواشی آن دوران بپردازد را نیز به حاشیه برده است. در واقع خط فرعی و اصلی در داستان جابجا شده‌اند و هیچ‌ یک نیز در ساختار درام در حد انتظار کار نمی‌کنند.

 

چرا «ماجرای نیمروز 2 رد خون» از «ماجرای نیمروز» عقب‌تر است؟

باز هم «صادق» با هیبت سعید امامی و با بازی جواد عزتی، خبره اطلاعاتی است که همچون قسمت اول، بموقع و درست شک می‌کند و تشخیص درست می‌دهد. فیلم از آنجایی آغاز می‌شود که در معراج شهدا، یکی از اعضای منافقین نفوذی در جبهه که کشته و بین شهدا بازگردانده شده، در معراج شناسایی و از میان شهدا خارج می‌کند؛ اشاره‌ای واضح به کاراکترهایی که در پی رد خون‌های ریخته شده توسط منافقین و شناسایی آنها هستند. قرار است در خاک عراق به منافقین ضربه زده شود و این مجدداً «کمال» با بازی هادی حجازی فر برای این عملیات که در نهایت فرجام مورد انتظار را ندارد، در نظر گرفته می‌شود اما ماجرا پیچیده‌تر از اینها شده و «کمال» خود به «سوژه» تبدیل می‌شود.

فیلم از همین جا که «کمال» به واسطه شناسایی یکی از اقوامش در میان منافقین سوژه می‌شود و تغییر مسیر آهسته آهسته دو پاره می‌شود و اثری که می‌توانست همچون قسمت اول یک تریلر-جاسوسی با مایه‌های وسترن باشد، به یک تریلر عاشقانه با پایان نه چندان تأثیرگذار پایان می‌یابد. البته صرفاً خط اصلی داستان از اینجا تلف نمی‌شود، بلکه شاخص و برگ‌ها و خطوط فرعی نیز نمایش داده می‌شود که عملاً هیچ کمکی برای پیشبرد خط اصلی داستان ندارد. اما داستان «مسعود» با بازی مهدی زمین پرداز و در نهایت ترورش و همچنین ماجرای نفوذی تواب که در قسمت اول رونمایی شده بود و اکنون چرخش او مجدداً رونمایی شده، چه تأثیری در داستان داشتند و اگر این داستانک‌ها اساساً در فیلم نبود، چه اتفاقی رخ می‌داد؟

چرا «ماجرای نیمروز 2 رد خون» از «ماجرای نیمروز» عقب‌تر است؟

با این حال آیا مشکل صرفاً در فیلمنامه خاص می‌شود؟ قطعاً چنین نیست و بخش بخش این فیلم به مراتب عقب‌تر از قسمت نخست آن است؛ انگار کارگردان دکوپاژ بلد نیست یا مسأله دیگری در میان است! مهدویان در این فیلم نیز همچون فیلم‌های پیشینش با هادی بهروز و دوربین روی دست پیش می‌رود؛ اما دوربین کدام سمت قرار می‌گیرد؟ در صحنه اعدام توسط منافقین دوربین می‌تواند سمت قربانی‌ها بایستد، ولی از نظرگاه مجاهدین خلق ماجرا را روایت می‌کند اما در سمت مقابل قرار می‌گیرد و در وقت انتحار آنها با نارنجک و... این همراهی دوربین با منافقین نمایش داده می‌شود و تماشاگر در سمت آنها قرار داده می‌شود که ممکن است نوعی همذات‌پنداری را در پی داشته باشد. کارگردان به دنبال خلق قهرمان و ضدقهرمان بود اما واقعیت آن است که در این زمینه موفق عمل نکرده است.

شناخت و شم سیاسی فیلمساز در حدی هست که قدرت تشخیص دکوپاژ درست که طرفیت او را در این صحنه‌ها نشان دهد، برای او به همراه داشته باشد و سمپاتی تماشاگر را با دکوپاژ صحیح به سمت درست ماجرا سوق دهد اما این فیلم سوای رویکرد مضمونی و ساختاری که شاید تدبیر کارگردان برای آشنازدایی از منافقین با اقداماتی نظیر نکشتن کودکان در حمله به شهرها بوده، اساساً ربطی به قسمت نخست ندارد. روابط عاطفی یک داستان فرعی در ماجرای نیمروز نخست و در حاشیه یک داستانی پلیسی-جاسوسی است اما در ماجرای نیمروز 2، رویارویی‌های جاسوسی و نظامی بستر پرداختن به بزنگاه‌های احساسی و عاطفی است و کارگردان تمرکز کمتری در طراحی فضای جنگی داشته است.

چرا «ماجرای نیمروز ۲ رد خون» از «ماجرای نیمروز» عقب‌تر است؟

صحنه‌های عملیات مرصاد ضعیف اجرا شده و خروجیِ کار معیوس‌کننده است. تنگه مرصاد و درگیری در این تنگه می‌توانست یکی از بخش‌های مهم فیلم باشد اما به حداقل‌ها اکتفاء شده و شاید بهتر باشد این داوری بی‌رحمانه را درباره سکانس‌هایی درگیری مسلحانه در مرصاد داشته باشیم که ظاهراً چیز به اسم دکوپاژ به صورت «جدی» در کار نبوده است! در این سکانس‌ها که ظاهراً قرار بوده نقطه اوج داستان باشد، نه خبری از تعلیق و اکشن‌های قسمت اول این فیلم است و نه دوربین روی دست لرزان با لنزهای تله التهاب را با خود به همراه می‌آورد. پلان‌های اکشن نظیر تیراندازی هلی کوپتر به منافقین به شدت غیرحرفه‌ای اجرا شده و عجیب اینکه تلاش نشده نقص‌های آشکار در این سکانس‌ها در مراحل پس از تولید با جلوه‌های ویژه برطرف شود.

محمدحسین مهدویان نشان داده می‌توان بیش از تکنیسین و در مقام یک کارگردان مولف به او نگریست و آثارش پیشین مویدش توانایی‌اش است و از این منظر شاید شتاب زدگی در تولید چنین اثر دشواری، فیلم را تلف کرده، همانگونه که زایش زودهنگام می‌کند نوزاد را تلف کند... . در نهایت تنها نقطه قوت قابل اتکاء که نباید از کنار آن گذشت، بازی جواد عزتی است که همچون قسمت اول سخت و غیرقابل نفوذ نشان می‌دهد و وظیفه را قربانی احساسات نمی‌کند. بی‌شک این فیلم می‌توانست به یک پارودی تبدیل شود و همین که مهدویان آبرومندانه فیلمش را به پایان رسانده نیز قابل تامل است.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲۴
انتشار یافته: ۱۹
بسیار ضعیف و متناقض و حتی تحریف شده
پاسخ ها
ناشناس
| - |
۰۶:۰۴ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۵
ماجرای نمیروز رو حتمن بازهم ببینید . بسیار پر محتوا و حرفه ای ساخته شده و مطابق با واقعیت.
دوست دارم ببینمش
یکش خیلی خوب بود...
پول بدین به اسپیلبرگ براتون شاهکار بسازه . یا مثل ایراد به پراید غر نزنید . سینما دانش است خالو جان.
خود نویسنده این متن هم نفهمیده چی نوشته
همین جوری بافته گل هم
من این فیلم را تماشا کردم
ماجرای نیمروز 1 بسیار بهتر و منطقی تر بود
به جز ضعف فیلمنامه به نظر می رسد مهدویان فقط می خواست این فیلم رو از سر اجبار بسازه و ببنده بره
باز هم سفارشی یک سفرهای پهن شده ودوستا به دورش
چند میلیارد تومان در این شرایط وخیم افتصادی برای ساخت این فیلم هزینه شده است؟ از کجا پولش آمده؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۵۶ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۵
از بیت‌المال
نباید مثل فخیم زاده تاریخ رو تحریف کنند و برای جلب مخاطب قصه و رمان عاطفی درست کنند. باید واقعیت رو فیلم کنند. آدم وقتی مثلا سریال امام رضای فخیم زاده رو می بینه بیشتر به حرکات نمایشی اون خانمه روی اسب و از این چیزها می افته که اصلا معلوم نیست کجای تاریخ همچین زنی وجود داشته می افته تا زندگی امام رضا.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۰۷ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۵
فخیم زاده دیگه کیه دوست عزیز؟!!! اینجا بحث فیلم های جدی و کارگردان های حرفه ایه
نمیدونم کی قراره حرف مفت زدن توی این مملکت تعطیل بشه طرف برداشته داستان فیلم رو اسپول کرده اسمشم میزاره نقد جمع کن بابا طرف فیلم درو پیت میسازه به اسم کابز اند شاو فقط و فقط اکشن داره ملیون ها دلار خرجش میکنه ایتهمه هم میفروشه حالا شما به فکر شرائط اقتصادی میوفتین ؟؟؟
با تصوری که از ماجرای نیمروز یک داشتم به سینما رفتم ولی پشیمون شدم. فیلم نه مثل نسخه قبل پلیسی و اکشن بود و نه طبق تبلیغ جنگی به تمام معنا. عباس که یک نفوذی بود عملا شده بود فرمانده فروغ جاویدان البته با بازی آقای حسین مهری برای این موقعیت هم موافق نبودم. آقای احمد مهران فر که در سری اول نقش اول را داشتند حذف شدند آقای زمین پرداز که سری اول نقش فعال و متفاوت از سایر شخصیت ها داشتند به حاشیه رفتند.
من هر دو فیلم رو دیدم، به نظرم این یکی خیلی بهتر بود اتفاقا...
ننیمروز ۱ واقعا شاهكار سینمای ایران بود
ؤ چندین بار دیدمش , مخصوصا درگیری تو زاعفرانیه,و اون بچه تو بغل کمال.....
نیمروز ۲(طبق نقد بالا)ولقعا طرف کی بود؟؟
قهرمان کی بود؟؟
کمال رو چالش کشید!
مسعود که رفتار خیلی انسانی با وحید (منافق) داشت!
و با وجود تخلیه اطلاعاتی وحید ،در پایان سرزنش شد!!!!!
درسته طبق مستندات ساخته شده ولی عملیات مرصاد به خوبی وو حرفه ای نمایش داده نشد.
سپاس از نقد فیلم ،عالی بود
نویسنده‌ای که “مأیوس” رو “معیوس” می‌نویسه، نباید به سوادش شک کرد؟
چقدر استادانه نظر می دهید. انگار ۱۰ سال تو سینما کار میکنید.مردم ما خیلی ادعا میکنند ولی اکثرا چیزی نیستند.فیلم رو نفهمیدید نظر بیخود ندید.
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار