بازدید 6832
۸

چرا تحصیل‌کرده‌ها کارآمد نیستند؟

دکتر محمود سریع القلم
کد خبر: ۹۲۴۵۴۵
تاریخ انتشار: ۲۷ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۳ 18 September 2019

اخیراً یک دانشجویِ کنجکاوِ دکتری از این نویسنده پرسید:

" کم نداریم مدیرانی که تحصیلاتِ عالیه دارند، از دانشگاه های خوب دنیا فارغ التحصیل شده اند و بسیار هم جهان دیده هستند. چرا آنها در مدیریت، تا این حد اشتباه کرده و هم چنان اشتباه می کنند؟"

به این دانشجو گفتم برای پاسخ به این سوال نیاز به زمان، فکر و مطالعه دارم چرا که واکاوی این موضوع، محتاج دقت و بحث طولانی است. به نظرم رسید که این دانشجو با یک یا چند فرض این سوال را مطرح می کند. اگر بتوانم فرض های او را استخراج و بررسی کنم شاید پاسخ‌ های مناسبی برای دغدغۀ او پیدا کنم.

به نظر می رسد در ذهن این دانشجو ، یک فرضِ اصلی و کانونی شکل گرفته است:
میانِ داشتنِ مدرک تحصیلی (به خصوص از یک دانشگاهِ خارج) و منطقی و کارآمد عمل کردن یک رابطۀ مستقیم وجود دارد.
در زیر به بررسی این فرض پرداخته می شود:

۱)تحصیلاتِ عالی و اخذ مدرک ضرورتاً مساوی با داشتن روحیۀ یادگیری و اصلاح پذیری نیست؛

۲)داشتن مدرک ضرورتاً مساوی با داشتن روحیۀ مشورت کردن نیست؛

۳)داشتن مدرک ضرورتاً روحیه ی انتقادپذیری به همراه نمی آورد؛

۴)داشتن مدرک ضرورتاً به روحیۀ تصمیم گیری جمعی و گروهی منجر نمی شود؛

۵)داشتن مدرک ضرورتاً به معنای آگاهی از مصلحتِ عامه نیست؛

۶)داشتن مدرک ضرورتاً به فهم دقیق منافع ملی نمی‌انجامد؛

۷)داشتن مدرک ضرورتاً قانون و اخلاق پذیری را در رفتار صاحب مدرک پدید نمی‌آورد؛

۸)داشتن مدرک ضرورتاً متانت رفتاری ایجاد نمی کند؛

۹)داشتن مدرک ضرورتاً انسان را با شخصیت نمی‌کند؛

۱۰)داشتن مدرک و تخصص ضرورتاً زمینه های شناختِ عمیق از تاریخ کشور و تحولاتِ فوق العاده پیچیدۀ جهانی را مهیا نمی کند.

تحصیل کرده و صاحب مدرک در کشوری که "سیستم" ایجاد کرده و ویژگی های فوق را غیر فردی و نهادینه کرده، منطقی و معقول عمل می کند.

تحققِ هرکدام از این ده ویژگی، تربیتِ خاص می خواهد. هنگامی که سیستم حاکم نیست، به تعبیر اخلاقیون، خودخواهی ها، تک روی ها، منافعِ مجریان، تلقی های فردی، چرخۀ ناتمامِ سعی و خطا و لذت بردن از امکانات رایج می شوند.

اگر مصلحتِ عامه و منافع ملی در ستون فقراتِ و نظام عصبی یک سیستمِ اجتماعی-سیاسی جایگاهِ محسوس و نامحسوس پیدا کنند، مدیرِ تحصیلکرده ، به طور طبیعی خود را بدان سیستم وفق می دهد کما اینکه تحصیل کرده های بسیار توانمندِ IT هندی، وقتی در شرکتِ مایکروسافت (Microsoft) استخدام شده و واردِ سیستم مدنی-تخصصی آمریکا می‌شوند، تمامی خصوصیاتی که در این شرکتها/سیستم ها کاربرد ندارند را کنار می گذارند.

مهمترین معیار های استخدام در مایکروسافت، یادگیری، اصلاح، تصمیم گروهی و جلوگیری از اشتباهِ مرتبۀ دوم است. حتی اگر تحصیل کرده و با مدرک فوق دکترا از یک جامعۀ استبدادی و قبیله ای هم آمده باشد، به تدریج این فرهنگ سیستمی را به تعبیر روان شناسان درونی (Internalize) می کند.

حتی اگر صاحب مدرکی بخواهد بر اساس مصلحت عامه، شناخت، منافع ملی، کار جمعی و مشورت در کشورهای جهان سوم عمل کند، به تدریج ناکام می ماند. تحصیل کرده در جهان سوم در نهایت در دو کار متوقف می شود:

لذت از زندگی و توجیه وضع موجود.

یک سیستم باید بر اساس یادگیری، مشورت، شنیدن دیدگاههای مختلف و تصمیم‌گیری جمعی بنا شود. یک سیستم باید قبل از تصمیم سازی، شناخت را نرمال قلمداد کند تا فردِ تحصیلکرده بتواند از تخصص خود در آن سیستم بهره برداری کند.

چون در کشورهای جهان سوم، سیستم تصمیم گیری اولویت ندارد، گردشِ اطلاعات و شنیده شدن رهیافت های گوناگون و اصولاً موضوع شناخت قبل از تصمیم گیری، صرفاً حالت تزئینی پیدا می کند. یکسان سازی درست مقابل سیستم است. در سیستم، پیامد های مثبت و منفی هر انتخابی بررسی می شوند. در سیستم، زمان، آینده، کارآمدی و کیفیت، خارج از سلیقه‌های فردی حاکم می شوند.

چرا در سیستم، رسانه ها و افکار عمومی مهم می شوند؟ چون خارج از مدار هایِ قدرت فکر کردن، خود به خود انتخاب های عقلانی را در دسترس مجریان قرار می‌دهد و از کانالیزه شدن فرایندهای تصمیم سازی و تصمیم گیری جلوگیری می کند.

معمولاً بیش از یک ساعت طول نمی کشد که CNN، اطلاعات و قضاوت‌ های اشتباهِ ترامپ را به رخ او می کشد. یکسان سازی فکر در یک جامعه، یعنی چند بار تکرار کردن یک اشتباه طی یک سال.

در کشورهای جهان سوم، مجری به اصطلاح تحصیل کرده، حتی در دانشگاه های خوب دنیا، به تدریج تخصص خود را کنار می‌گذارد و خلاقیت و نوآوری محتمل خود را در خدمت به یکسان سازی به کار می‌گیرد.

شاید بزرگترین مزیت دموکراسی این است که از غالب شدن یک راه حل و یکسان سازی آن جلوگیری می کند.

دموکراسی در هر دورۀ هشت ساله یا ده ساله ای به عده ای متخصص فرصت می‌دهد تا افکارشان را در معرضِ سنجش عموم قرار دهند. بحث و بررسی دیدگاههای مختلف باعث جلوگیری از تکرارِ اشتباهات می شوند.

اصولاً یک جامعه یکسان ساز، نیازی به تحصیل کرده و متخصص ندارد. همه در حال انطباق هستند. در جوامع یکسان ساز، اصولاً تصمیم سازی نمی شود بلکه به حوادث، واکنش های کلیشه ای نشان داده می شود.

کارهایی که به عنوان مثال، طارق عزیز، یکی از برجسته ترین تحصیل کرده های جهان عرب، در سیستمِ یکسان سازِ صدام انجام می داد.

* استاد علوم سیاسی دانشگاه شهیدبهشتی و پژوهشگر توسعه

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۸
آن یک نفر تحصیل کرده برجسته یعنی طا رق عزیز هم عرب و مسلمان نبود . او همانطور که میدانیم یهودی الاصل بود.
بخاطر مافیا و اینکه هیچکس سرجاش نیست مثلا پاتولوژیستها که ادعای مسئولیت فنی آزمایشگاهها را دارند در سایر زمینه ها مهارتی ندارند اما مسئول ازمایشگاه میشوند فقط بخاطر پول ولی اگر کسی دکترای میکرب شناسی ایمنی هپخون شناسی با پایه آزمایشگاهی داشته باشد از چنین حقی محروم است این وسط تنها دود به چشم بیماران میرود
با تشکر از استاد بزرگوار . بنده امروز فرق یکسان سازی با سیستم و اینکه اینها باهم تقابل دارند را یاد گرفتم و اینکه ما هم افراد تحصیل کرده زیادی را داریم شبیه اقای طارق عزیز که در حین تحصیلات بالا در سیستم یکسان ساز مشغول به کار هستند و چقدر نسبت به اعمالی که انجام میدند توجیه و دلیل میاورند که به نظر بنده دچار جهل مرکب هستند در عین سواد و تحصیلات بالا به نوعی بازیچه و عامل سیستم یکسان ساز شدهاند
باتشکر از استاد ارجمندعلوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی به دلیل تحلیل موضوع فوق
بوس بوس
ممنون دکتر
کاملا با آقای سریع القلم مخالفم ایشان به این موضوع دقت نکرده اند که مکانیزم از افراد بالاتر است و مکانیزم افراد را می سازد ان متن بی پایه و اساس از ایشان بعید بود.
از خواندن متن شما استاد گرامی لذت بردم. انشاء الله به قلم شما قدرت کاشت فکر داده شود. و افرادی چون تفکر سازنده ای که بیان نمودید بر کشور حاکم شوند. البته باید به یک نکته هم توجه شود کشور ما در جای خاصی از دنیا قرار دارد ، رفتار ما بنوعی از دیگر کشورهای منطقه هم تأثیر میگیرد. البته اگر می‌شد براحتی به کشورهایی ورای کشورهای منطقه رفت و آمد می‌شد شاید کمی از تیزی رفتار ما کم می شد. آمدن مدیرانی از کشورهای پیشرفته می‌تواند به بهبود مدیریت این کشور کمک کند. توریست و رفت آمذها با کشورهای پیشرفته به ارتقاء وضعیت کنونی کمک کننده است.
عالی بود. در واقع سیستم ها کارامد ویا ناکارامد هستند .و هرسیستم نخبگان مخصوص به خود را بوجود می آورد که در خدمت سیستم هستند .بهر حال ملاک خروجی هر سیستم است که ملاک قضاوت خواهد شد.
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل