بازدید 14890
بازخوانی مقاله دکتر «سید کاظم سجادپور» با موضوع سیاست خارجی ایران؛

چه ویژگی‌های خاصی سیاست خارجی ایران را شکل داده است؟ / نقش جامعه ایرانی در سیاست خارجی چیست؟

سیاست خارجی جمهوری اسلامی و جهت گیری‌های سیاسی، امنیتی، ایدئولوژیک، گفتمانی و اقتصادی آن، همواره یکی از مناقشه برانگیزترین مسائل در میان محققان این حوزه و حتی جامعه ایران بوده است. در همین راستا، سایت خبری ـ تحلیلی تابناک بر آن شده تا با مراجعه به تحقیقات علمی و دیدگاه‌های محققان، صاحب نظران و پژوهشگران حوزه سیاست خارجی، تبیین دقیق و مناسبی از چهارچوب و جهت گیری‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته ارائه دهد.
کد خبر: ۸۹۷۱۶۵
تاریخ انتشار: ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۲۳:۰۰ 06 May 2019

سیاست خارجی جمهوری اسلامی و جهت گیری‌های سیاسی، امنیتی، ایدئولوژیک، گفتمانی و اقتصادی آن، همواره یکی از مناقشه برانگیزترین مسائل در میان محققان این حوزه و حتی جامعه ایران بوده است.

به گزارش «تابناک»؛ در همین راستا، سایت خبری ـ تحلیلی تابناک بر آن شده تا با مراجعه به تحقیقات علمی و دیدگاه‌های محققان، صاحب نظران و پژوهشگران حوزه سیاست خارجی، تبیین دقیق و مناسبی از چهارچوب و جهت گیری‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته ارائه دهد.

در همین راستا، پیش از این مصاحبه دکتر محمد جواد ظریف، وزیرخارجه کشورمان با فصلنامه سیاست خارجی با تیتر «سیاست خارجی ایران از درون مذاکره مبتنی بر قدرت» منتشر شد. در اینجا، به خلاصه ای از مقاله دکتر «سید کاظم سجادپور» -رئیس مرکز مطالعات سیاسی بین‌المللی وزارت امور خارجه- در فصلنامه سیاست خارجی با نام «چارچوبی مفهومی و فراگیر برای درک و تحلیل سیاست خارجی ایران» می پردازیم.

چه ویژگی های خاصی سیاست خارجی ایران را شکل داده است؟/ نقش جامعه ایرانی در سیاست خارجی چیست؟

در این مقاله آمده است:

در چهار دهه گذشته، آثار گوناگونی در خصوص سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در محافل دانشگاهی، پژوهشی و تحقیقاتی کشور‌های مختلف به چاپ رسیده که به ایدئولوژی محور، گفتمانی، امنیتی، تئوریک و تاریخی قابل تقسیم بندی می‌باشند. نقص بنیادی این نوشته‌ها که از نظر سنجش روش شناسی، بیشتر تقلیل گرا، هنجاری و یا آرزوگرایانه هستند، این است که فاقد یک چارچوب مفهومی جامع برای درک سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می‌باشند. آن‌ها به جای تبیین علمی و کمک به فهم سیاست خارجی به دلیل توجه صرف بر یک بُعد، یک متغیر، یک منطقه و یا یک وجه خاص، بیشتر باعث تولید ابهام و سردرگمی شده اند.

بنابراین، هدف این نوشتار، تلاش برای ارائه یک چارچوب مفهومی جامع و کلان به منظور حداکثر فهم از تحول و تطورات سیاست خارجی ایران، همراه با انسجام و انضباط علمی است. در پاسخ به این که چه چارچوب مفهومی برای فهم سیاست خارجی ایران سودمند است؟ سه بسته مفهومی:

در پاسخ به این که چه چارچوب مفهومی برای فهم سیاست خارجی ایران سودمند است؟ سه بسته مفهومی ارائه می‌شود که هر یک متجلی در یک گزاره روشن و کوتاه می‌باشند.

-نگاه به سیاست خارجی ایران به عنوان پدیده ای، چون سایر پدیده‌های اجتماعی- سیاسی

-سیاست خارجی ایران از منظر عام گرایی در روابط بین الملل

-سیاست خارجی ایران از منظر خاص گرایی در روابط بین الملل

در واقع، سه گزاره تحلیلی، بن مایه این نوشتار را شکل می‌دهند. گزاره اول عبارت از این است که هر پدیده اجتماعی را صرفاً نمی‌توان با یک متغیر توضیح داد. از این روی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، نیازمند تحلیلی چند لایه مبتنی بر سه مفهوم «تداوم و تغییر»، «چند متغیره بودن تحلیل» و «پویایی‌های گسترده» است. گزاره دوم در یک نگاه عام، ایران را کشوری همانند سایر کشور‌های عضو جامعه جهانی دانسته و براین فرض شکل می‌گیرد که هر اقدامی که کشور‌های دیگر در مفهوم کشور بودگی در سیاست خارجی خود انجام می‌دهند، ایران نیز در پی آنهاست. گزاره سوم به خاص بودگی ایران در روابط بین الملل توجه دارد. یعنی ویژگی‌های خاص ایران، از اعم از جغرافیا، فرهنگ و جامعه، سیاست، مباحث گفتمانی و شرایط متحول اجتماعی، اثری مستقیم و برجسته بر سیاست خارجی آن دارند.

در اینجا لازم است بیش از هر چیز به خاص گرایی در سیاست خارجی ایران پرداخته شود. ترکیبی از ویژگی‌های عام و خاصِ هر کشور، فراورده نهایی سیاست خارجی آن را شکل می‌دهد. لذا، نگاه به ویژگی‌های خاص ایران که ارتباط مستقیم با سیاست خارجی دوران بعد از انقلاب دارد و گستره‌ای از متغیر‌ها و حوزه‌های گوناگون زندگی اجتماعی و علوم اجتماعی را در بر می‌گیرد، امری پیچیده، ولی در عین حال ممکن است. ذیلاً به برخی از مهمترین ویژگی‌های خاص ایران که در دوران بعد از انقلاب بر سیاست خارجی کشور اثرگذار بوده اشاره می‌گردد. البته، ذکر سلسله وار آنها، به معنی اهمیت دار بودن و یا کم اهمیت بودن در مجموعه بحث نیست، بلکه توجه به کنش و واکنش بین آن‌ها و سیاست خارجی، مد نظر است.

اولین ویژگی خاص که قابل ذکر است، جغرافیای ایران است. جغرافیا به عنوان با تداوم‌ترین متغییر سیاست خارجی کشور طی قرون و اعصار و همچنین در دروان بعد از انقلاب، تاثیرات عمیقی بر سیاست خارجی برجای گذاشته و خواهد گذاشت. ایران با ۱۵ همسایه در دریا و خاک، یکی از پر همسایه‌ترین کشور‌ها و به تعبیری منحصر به فردترین تنوع همسایگان را در جهان دارا است. از نظر تعداد همسایه، کشور دوم و از نظر ماهیت و رنگارنگی همسایگان در ردیف اول است. در واقع، تنوع همسایگان از لحاظ تاریخی، ساختار قدرت، شکل جغرافیایی، ساختار مذهبی، قومی و فرهنگی، سیاست خارجی ایران را با پیچیده‌ترین شطرنج ژئوپلتیک در جهان مواجه کرده است.

برخی از همسایگان ایران مثل افغانستان که یکی از پیچیده‌ترین کشور‌های جهان از نظر چالش‌های قومی، فقر، مذهب و اقتصاد است، برای چهل سال پی در پی، نه فقط کانونی از خشونت، بلکه یکی از عمده‌ترین بحران‌های بین المللی تعیین کننده نظام جهانی بوده است. شکست شوروی در افغانستان و ناکامی آمریکا در دولت سازی در این کشور، از جمله بزرگترین رویداد‌های تاریخ نظام بین الملل محسوب می‌شوند.

عراق با کارنامه‌ای از چندین حمله و عملیات نظامی، کاتالیزوری برای تغییرساختار ژئوپلتیک منطقه مخصوصا از سال ۲۰۰۳ به بعد بوده است. برهمین منوال، پرداختن به ویژگی‌های خاص هر یک از همسایگان ایران که اثری مستقیم، فراگیر و همه جانبه بر سیاست خارجی آن دارند، فراتر از توان این نوشتار است.

البته، بحث همسایگان بدون توجه به مناطق پیرامونی بلافصل ایران، ناقص می‌باشد. علیرغم اینکه، ایران با پنج منطقه همجوار است، به لحاظ مختصات جغرافیایی، عضو هیچ کدام از این مناطق محسوب نمی‌شود. این ترکیب خاص همسایگی و جغرافیایی، پرتویی سنگین بر سیاست خارجی ایران در دوران بعد از انقلاب داشته، به گونه‌ای که رابطه ایران با برخی از همسایگان، نقطه تحولی نه فقط در شرایط منطقه ای، بلکه بین المللی محسوب می‌شود. فراتر از موضوع همسایگان و مناطق پیرامونی، قرارگرفتن ایران در غرب آسیا است که بی تردید، بین المللی‌ترین محیط ژئوپلتیک است. به عبارت دیگر، پیوند غرب آسیا و ایران به گونه‌ای است که هر تحولی در این منطقه، بر سیاست خارجی ایران اثری مستقیم دارد و ایران از این منطقه، جداکردنی و جدا شدنی نیست؛ لذا رسیدن به این گزاره تحلیلی که فهم سیاست خارجی ایران در دوران بعد از انقلاب، نیازمند درک ژئوپلتیک از سه مفهوم توامان مرز‌های خاص، همسایگان خاص و مناطق خاص است، گزاره‌ای توضیح دهنده و منصفانه است.

ویژگی خاص بعدی ایران، نفس انقلاب و ماهیت انقلاب اسلامی است. انقلاب ها، پدیده‌های نادری در حیات ملت‌ها هستند. واژه انقلاب را بسیاری بدون در نظرگرفتن تعاریف فنی و آکادمیک انقلاب به کار می‌برند؛ در حالی که، انقلاب به معنی همه جانبه، یعنی واژگونی نظام سیاسی توسط برخاستگی عموم مردم، پدیده بسیار نادر، ولی عمیقاً اثرگذار در خلق ساختار‌های اجتماعی و سیاسی است. تعداد انقلاب‌های کلاسیک در دنیا، بسیار کم، ولی دامنه اثرات آنها، پدیده‌ای قرنی است. چه کسی می‌تواند منکر اثر انقلاب فرانسه نه فقط بر این کشور و اروپا، بلکه بر جهان باشد؟

بر همین منوال، انقلاب اسلامی ایران به عنوان انقلابی دگرگون کننده، مهم‌ترین تحول کیفی در شکل دادن به سیاست خارجی ایرانِ بعد از انقلاب می‌باشد. این انقلاب باعث دگرگونی در نظام وساختار سیاسی و تغییر همه جانبه نخبگان سیاسی شد. مهم‌تر از همه، انقلاب اسلامی باعث دگرگونی بنیادین در جهت گیری‌ها و اولویت‌های سیاست خارجی ایران شد که در قانون اساسی متجلی شده است. لذا، بدون فهم انقلاب، شکل گیری و تطور فکر سیاست خارجی بعد از انقلاب، قابل تجزیه و تحلیل نیست. درک سیاست خارجی بعد از انقلاب، با شعار پایه‌ای «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» پیوند نزدیک دارد. استقلال، اولین پایه از شعار سه پایه‌ای انقلاب اسلامی است. ایران در دوران پیش از انقلاب، به ظاهر کشوری مستقل بود، اما درعمل از استقلال همه جانبه برخوردار نبود. از این روی، استقلال، مهم‌ترین مفهوم و کیفی‌ترین مؤلفه در درک سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوران بعد از انقلاب است و جهت‌گیری‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌های فکری و عملی بدون درک جایگاه کلیدی استقلال، امکان پذیر نیست.

ویژگی خاص سوم، مسأله جنگ ایران و عراق است که به تعبیری، ترکیبی از ویژگی‌های سرزمینی و ویژگی‌های انقلابی ایران را به هم، پیوند می‌زند. تردیدی نیست که هدف صدام حسین از تجاوز به ایران، نه فقط تعرض ارضی به سرزمین ما، بلکه ضربه زدن به انقلاب اسلامی در سال‌های اولیه بعد از استقرار جمهوری اسلامی بود؛ لذا تجربه هشت سال جنگ و دفاع از سرزمین و مبانی ارزشی، همراه با عکس العملی که منطقه و جهان در حمایت از صدام و در مقابل جمهوری اسلامی ایران داشت، بخشی جدانشدنی از چهارچوب سیاست خارجی ایران و مخصوصاً از نظر مدیریت واقعی صحنه‌های سیاست خارجی می‌باشد. البته، جنگها، پدیده‌هایی مکرر در تاریخ هستند، ولی هر یک از آنها، ویژگی خاصی دارند. جنگ ایران و عراق به لحاظ حمایت منطقه‌ای و بین المللی از صدام، درگیر بودن سازمان‌های منطقه‌ای و بین المللی در آن، مقاومت مردم ایران و فداکاری‌های تاریخی و بی نظیر آنها، در شکل دادن به چهارچوب فکر و عمل سیاست خارجی ایران در دوران پسا جنگ، اثری عمیق و گسترده‌ای به دنبال داشته و بدون توجه به سیرِآغاز، تداوم و پایان جنگ، سیاست خارجی ایرانِ بعد از انقلاب قابل درک نیست.

ویژگی چهارم، ویژگی‌های خاص سیاسی ایران است. به این معنی که جامعه سیاسی ایران جامعه‌ای ویژه و منحصر به فرد بوده و در بعد ساختار نظام سیاسی که در قانون اساسی، مرز‌ها و وظایف هر یک از بخش‌های حاکمیت تبیین شده، منحصربه فرد است. این نظام سیاسی که منتج از انقلاب اسلامی است، در دو بعد فکری و عملی و در متنِ قانون و در عمل چهار دهه گذشته، منظومه‌ای از افکار، گفتار و رفتار سیاست خارجی را به همراه داشته است. برخی از ویژگی‌های آن عبارتند از: بحث و گفت وگو، مشورت و اقناع در تصمیم گیری و تصمیم سازی، ورود مردم به عنوان یک عنصر تعیین کننده در سیاست خارجی، حساسیت و اولویت خاص در سیاست خارجی و مجموعه‌ای از نخبگان و دست اندرکاران که از آن می‌توان به عنوان جامعه سیاست خارجی و امنیت خارجی ایران یاد کرد. این جامعه و پیوند گسترده آن با قشرهای مختلف اجتماعی، مختص و ویژه ایران بوده و از یک منظومه شناختی و فکری و همین طور از یک رشته الگو‌های رفتاری سیاست خارجی، برخوردار است.

به طور خلاصه، بدون توجه به این ویژگی‌های خاص در فرهنگ سیاسی ایران بعد از انقلاب و بر همین منوال در ساختار سیاسی نظام ایران بعد از انقلاب، نمی‌توان به فهم دقیقی از فعل و انفعالات سیاست خارجی ایران دست یافت.

ویژگی پنجم، اَبَرگفتمان‌های فکری ایرانِ معاصر است. در ایران معاصر، طی دو قرن گذشته، چندین اَبَرگفتمان شکل دهنده حرکت‌های سیاسی و اجتماعی بوده و این اَبَرگفتمان ها، همچنان زنده و پویا و در حال پوست اندازی، دگرگونی و دگردیسی بوده و هستند. اثرات حضور و اثرگذاری آن‌ها در خطوط سیاسی احزاب، جریانات اجتماعی و نخبگان سیاسی قابل مشاهده است، به نحوی که در پیوست سیاست خارجی وجود داشته و هیچ کدام، فاقد ضمیمه سیاست خارجی نیستند. این اَبَرگفتمان‌ها کدامند؟

اولین اَبَرگفتمان، «ملیت» است. ماهیت ملیت و ناسیونالیزم ایرانی، پیوسته موضوعی گفتمانی و فکری و در حال جریان است. اینکه ایرانی کیست و در پی چیست؟ تعریف آن به چه سان باید صورت گیرد؟ و ماورای تعاریف حقوقی، مفهوم فکر و رفتار ایرانی چیست؟ تعیین کنندگی مرز ایرانی و غیرایرانی، بحث‌های پرلایه و پیچیده هویت را تبدیل به اَبَرگفتمانی کرده که بدون توجه به دنیای خارج و سیاست خارجی قابل درک نمی‌باشد.

اَبَرگفتمان دوم، «مذهب» است. اینکه ما چه پیوندی با مذهب داریم و مذهب ما چگونه است؟ چه نوع اسلامی داریم و پیوند آن با زندگی روزمره چگونه است؟ خود دریایی از بحث و گفتگو و خرده گفتمان را در بر دارد.

اَبَرگفتمان سوم، اَبَرگفتمان «رشد و توسعه اقتصادی» است. چرا عقب افتادیم؟ چگونه پیشرفت و توسعه پیدا کنیم؟ سؤال‌های پیوسته و دغدغه‌های حداقل دو قرن ایرانِ معاصر است که بخشی از آن با دنیای خارج ارتباط پیدا می‌کند.

اَبَرگفتمان چهارم، «آزادی و قانون» است که در درون خود، الگو‌های قانون مداری و قانون گرایی را به همراه داشته و تجلی یکی از ابعاد آن در انقلاب مشروطه بود. درک این بُعد از اَبَرگفتمان در زندگی گفتمانی ایرانی، بدون ابعادِ خارجی، تصویر کاملی نخواهد بود.

ابرگفتمان پنجم، «استقلال» است. اینکه استقلال چگونه باشد و ماهیت آن چیست؟ در دو قرن گذشته، حضوری دائم در فکر و عمل ایرانی داشته است؛ و سرانجام، اَبَرگفتمان «امنیت» است. امنیت ایران چگونه باید تامین شود؟ آیا اولویت با امنیت است و یا با دیگر مباحث اقتصادی و اجتماعی؟ و اینکه هزینه امنیت چیست و چگونه باید تامین شود؟ مبحثی جدی بوده و خواهد بود. آنچه در مورد این اَبَرگفتمان‌ها در خور توجه است این است که هم از تحولات بین المللی، منطقه‌ای و پیرامونی ایران اثر پذیرفته و هم بر آن‌ها اثرگذارند.

ویژگی ششم، ویژگی‌های خاص اجتماع ایران است. جامعه ایران، خاص و ویژه بوده و مخصوصاً در چهل سال گذشته، دگرگونی‌های عمیق اجتماعی در آن رخ داده و برای اولین بار، اکثریت آن، شهرنشین شده اند. علاوه برشهرنشینی، جامعه ایران بسیار جهانی نیز شده است. جهانی شدن جامعه ایران هم به لحاظ ِ. استقرارِ جمعیت چند میلیونی در ماورای سرزمین ایران و هم به لحاظ دسترسی ایرانیان به فضای بین المللی، بی تردید آن را به یکی از پویاترین جوامع انسانی تبدیل کرده است. شاید بتوان گفت، جامعه ایرانی از جهانی شده‌ترین جوامع انسانی است که همراه با ویژگی‌های سیاسی که قبلاً به آن‌ها اشارت رفت، آن را تقریبا به جامعه‌ای بسیارمتفاوت از تمام همسایگان تبدیل کرده است. مخصوصاً اگر به این اجتماع، در چشم اندازی تاریخی و تسلسل وار، از تداوم آداب و رسوم و سنت‌ها و برجستگی هویت ملی در متن گسترده و پویای منطقه‌ای و بین المللی توجه کرد. این جامعه در سیاست خارجی در ارتباط با نوعی خاص از فعل و انفعالات سیاست خارجی قرارمی گیرد. رفت و آمد میلیون‌ها ایرانی به خارج از مرزها، برای تحصیل، تجارت، زیارت و سفر و تمایل به تعامل با دیگران و حساسیت‌های خاص مربوط به پیشرفت اجتماعی و اقتصادی کشور ایران، سیاست خارجی آن را به پدیده‌ای اجتماعی تبدیل کرده که نه فقط مردم در مورد مباحث سیاست خارجی، از نظر مفهومی و نظری صاحب گرایش بوده، بلکه هر ایرانی به نحوی، خود تبدیل به کنشگری در سیاست خارجی شده است. این از پدیده‌هایی مانند حجّ و زیارت عتبات تا تحرکات و پویایی جوامع مختلف ایرانی در سرتاسر جهان را در بر می‌گیرد. بنابراین، بدون توجه به این ساختار و بافت اجتماعی ایران در داخل و خارج از کشور، نمی‌توان به تصویری کامل از سیاست خارجی ایران دست یافت.

آخرین مورد، ویژگی‌های خاص اقتصاد ایران است. ایران از نظراقتصادی، مشخصات ویژه‌ای دارد که یک جهت، سرنوشت آنرا با مجموعه‌ای از کشور‌های دیگر پیوند داده و از طرف دیگر، ایران را در یک موقعیت انحصاری قرار داده است. ایران کشوری برخوردار از منابع غنی انرژی و صادر کننده نفت است؛ لذا در سیاست خارجی آن، پیوندی ناگسستنی بین انرژی و تعاملات بین المللی به چشم می‌خورد. ایران کشوری متعلق به حوزه گسترده جنوب در منازعه بین شمال و جنوب اقتصادی است و در مناسبات بین المللی، عضو موثری از خانواده جنوب محسوب می‌شود. ایران از نظر اقتصادی، یکی از اقتصاد‌های بزرگ جهان است که جایگاه هجدهم را در اقتصاد جهانی دارد. اقتصاد ایران در چهل سال گذشته، دگرگون و متحول شده و پیوند‌های خاص بین المللی را به همراه آورده است. لذا، درک سیاست خارجی ایران، بدون شناخت تنوع و ویژگی‌های خاص اقتصادی و مزیت‌های نسبی ایران مخصوصاً در عرصه‌های حمل و نقل، ترانزیت، ارتباطات و انرژی و پیوند آن با مناطق مختلف پیرامونی، قابل درک نیست.

با توجه به ویژگی‌های خاص ایران که ذکر شد، در سیاست خارجی با پرونده‌ها و مفاهیم خاص نیز روبرو است که هر تجزیه و تحلیلی از سیاست خارجی، نمی‌تواند نسبت به آن‌ها و پیوند آن‌ها با یکدیگر بی توجه باشد. پرونده آمریکا و انقلاب ایران، پرونده قدرت و نفوذ منطقه‌ای ایران، پرونده صاحب سخن بودن و مستقل بودن ایران در مواضع منطقه‌ای و بین المللی، پرونده نگرش دینی ایران به منطقه و جهان، پرونده هویت تاریخی ایران و پیوند آن با جهان پیرامونی، پرونده نیاز‌های اقتصادی و اجتماعی و وابستگی متقابل منطقه‌ای و بین المللی، پرونده پاسخ گویی به بحران‌های فراگیر و بعضاً لحظه‌ای منطقه‌ای و بین المللی، پرونده تصمیم گیری در شرایط بسیار متحول و سیال و فراتر از همه این‌ها حفظ استقلال که جوهره سیاست خارجی ایران ِبعد از انقلاب است، نیازمند تحلیلی همه جانبه، گریز از تک متغیر اندیشی و مطلق بینی پویایی‌های منطقه‌ای و بین المللی و نیز توجه به مفهوم چیرگیِ امنیتِ همه جانبه جمهوری اسلامی ایران می‌باشد.

نتیجه‌گیری

در مجموع از آنچه گفته شد، تلاش این مقاله بر آن بود که در عین احترام به همه کسانی که به ادبیاتِ سیاست خارجی ایران، برگه‌ای افزوده اند، تذکری روش شناسانه و مفهوم گرایانه بدهد.

اولا؛ درک سیاست خارجی با رد و یا قبول و یا ستایش و نکوهش سیاست خارجی متفاوت است. ستایش و نکوهش را باید از فهم و درک علمی جدا کرد.

نکته دوم آنکه، درک علمی با روشی گزینشی و تقلیل گرایانه سودمند نیست.

سوم آنکه، نگاهی همه جانبه و فراگیر و ترکیبی با مفاهیمی متعدد، ولی به هم پیوسته از نگاه کردن به سیاست خارجی ایران به عنوان یک پدیده اجتماعی، نگاه کردن به سیاست خارجی ایران به عنوان یک کشور مانند سایر کشور‌ها و نگاه به سیاست خارجی ایران به عنوان کشوری خاص، امکان پذیر است.

 

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار