بازدید 10030

پزشکی در فرایند درمان که خود را بیمار معمولی جا زد

کد خبر: ۸۹۳۰۷۹
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۸ 20 April 2019

به گزارش «تابناک»، محمداحسان رحیمی‌نژاد، پزشک در روزنامه شرق نوشت: مدت کوتاهی است که دردی مبهم در قفسه سینه‌ام احساس می‌کنم. دردی که در یک صبح بهاری حین پیاده‌روی تشدید می‌شود و منِ کم‌توجه به سلامت خویشتن را به درمانگاهی شبانه‌روزی می‌کشاند.

حدود نیم‌ساعت از هفت گذشته است. پزشکی خداحافظی می‌کند و شیفت را به پزشک بعد تحویل می‌دهد. هیچ‌کس از همکاربودنمان اطلاعی ندارد. بعد از چند دقیقه انتظار، انسانی جاافتاده و موقر مرا به داخل اتاق فرامی‌خواند. احوالپرسی گرمی می‌کند. شرح حال می‌گیرد. کمی نگرانی در چهره‌اش پدیدار می‌شود.

فشار خونم را چک می‌کند و به پرستار روی برگه‌ای دستور می‌دهد که قند خونم را چک کند و نوار قلب بگیرد. پرستار محترمانه مرا راهنمایی می‌کند. حین گرفتن نوار قلب زیرچشمی به برگه تازه از تنور درآمده نگاه می‌کنم. تغییرات مختصری در بخشی از نوار قلب که مربوط به لیدهای سینه‌ای می‌شود، مشهود است. این تغییرات می‌تواند ناشی از گرفتگی عروق قلب باشد. لیدها هنوز به دست و پا و سینه‌ام وصل‌اند که پرستار برای نظرخواهی از پزشک اتاق را ترک می‌کند.

با یک عبارت «نگران نباش، چیزی نیست» قرص زیرزبانی نیتروگلیسرین برای من گذاشته و ناگهان ماسک اکسیژن روی دهانم نقش می‌بندد. می‌پرسم مگر نوار قلب مشکلی داشت؟ و پاسخ می‌دهد: «خیر. فقط کمی احتیاط است». پزشک بر بالینم حاضر می‌شود. از من درباره محل زندگی و همراه و وسیله نقلیه‌ام می‌پرسد. هیچ‌کدام را ندارم و از شهری دور به اینجا نقل ‌مکان کرده‌ام. به من می‌گوید باید به بیمارستان اعزام شوی اما اطمینان می‌دهد نوار قلب سالم بوده است.

با توجه به نداشتن وسیله نقلیه مرا با ماشین شخصی کارمند درمانگاه به بیمارستان می‌فرستد. روی نامه ارجاعی عبارت unstable angina نقش بسته است؛ به معنی یک درد قلبی که زمانی طولانی‌تر و ماهیتی متفاوت‌تر از دردهای قبلی بیمار دارد و شاید به درمان‌های اولیه مانند قرص زیرزبانی پاسخ ندهد و در دسته‌بندی سندرم‌های حاد عروق کرونر قلب قرار می‌گیرد. (گاهی نوع‌دوستی و دلسوزی ما را به دردسر می‌اندازد. براساس یک تصمیم عاقلانه بهتر بود من در درمانگاه تحت نظر قرار می‌گرفتم و از یک خودرو مجهز به وسایل اولیه برای انتقال من استفاده می‌شد). در اورژانس بیمارستان مرکزی قلب این شهر به مسئول تریاژ تحویل داده می‌شوم. فشار خونم را می‌گیرد. نامه ارسالی را می‌خواند و بدون پرسیدن از داشتن یا نداشتن همراه، به من می‌گوید باید پرونده تشکیل دهم و سطح سه تریاژ را در پرونده‌ام ثبت می‌کند. (بیماران با درد قفسه سینه مشکوک به بیماری قلبی سطح 2 تریاژ محسوب می‌شوند. سطح دو به معنی نیاز به مراقبت و درمان سریع‌تر است).

حالا داستان برایم از جنبه‌های اخلاقی و علمی جذاب‌تر می‌شود و دوست دارم یک ناظر بی‌طرف باشم. به باجه می‌روم و پرونده اورژانس تشکیل می‌دهم و خود را یک دیپلمه با شغل آزاد معرفی می‌کنم. (حرکت فیزیکی برای بیمار مشکوک قلبی ممکن است موجب تشدید آسیب به بافت قلب شود. ما در بیمارستان‌ها عملا تمهیدات مشخصی برای ارائه خدمت به افراد تنها نداریم و ممکن است ناخواسته باعث آسیب به بیماران شویم). بعد از تشکیل پرونده روی یک تخت خالی دراز می‌کشم. حدود نیم‌ساعت منتظر می‌مانم تا مسئول نوار قلب به ترتیب از تخت‌ها نوار قلب بگیرد و نوبت به من برسد. (زمان؛ زمان مهم‌ترین مسئله در بیماران قلبی است. هر چه بیشتر زمان را از دست بدهیم، بیماران را به ازدست‌دادن بخشی از بافت قلبی نزدیک‌تر کرده‌ایم). «نوار قلب دارم»، «نه باید مال اینجا باشه».

بدون هیچ حجاب فیزیکی و پیش از رؤیت نوار قلب قبلی توسط پزشک و گرفتن شرح حال دوباره از من، نوار قلب گرفته می‌شود (بدن بیمار باید همیشه مورد احترام ما باشد. چرا تخت‌های بیمارستان قلب که حتما در فرایند بستری بخشی از بدن بدون پوشش خواهد شد، نباید هیچ محافظ فیزیکی مثل پرده ساده یا پاروان داشته باشد؟؛ نوار قلب ظاهرا طبیعی است. حدود 15 دقیقه منتظر می‌مانم و اولین پزشک با صدازدن نامم بر بالینم حاضر می‌شود. دستیار رشته قلب و عروق است. شرح حال من بر اساس دانش پزشکی شرح حالی است که به typical chest pain مشهور است. دردی مبهم با ماهیت فشارنده با ارجاع به دست که با تهوع و تعریق همراه و با فعالیت مرتبط است.

با توجه به تشدید اخیر این درد و متفاوت‌بودن نسبت به دفعات قبل که مرا وادار به مراجعه به پزشک کرده، این درد «آنژین ناپایدار» محسوب می‌شود. بخشی از شرح حال از من پرسیده نمی‌شود و بخشی به اشتباه ثبت می‌شود (شرح حال رکن اصلی در بررسی بیماری‌های قلبی است که مدیریت بیمار بر اساس آن شکل می‌گیرد. کاش برای شرح حال چک‌لیست داشتیم تا مواردی را از قلم نیندازیم). مجددا توسط یک پزشک متخصص ویزیت می‌شوم. یک قرص آسپرین و یک قرص کلوپیدوگرل برای من تجویز و مجددا از من بدون محافظت فیزیکی نوار قلب گرفته می‌شود. آزمایشی از من گرفته نمی‌شود (بر اساس پروتکل‌ها در بیمار مبتلا به unstable angina آنزیم‌های مربوط به بافت قلب نقش بسزایی در تصمیم‌گیری درباره نحوه مواجهه با بیمار دارند). با ذکر اینکه نوار قلب نرمال است، به درمانگاه برای بررسی‌های بیشتر ارجاع داده می‌شوم و کارت ویزیت مطب خصوصی متخصص برای مراجعه احتمالی بعدی به من داده می‌شود.

پرونده را شخصا می‌بندم و پس از تسویه‌حساب از بیمارستان خارج می‌شوم. حین خروج از بخش، در خنکای دلچسب بهار، به این فکر می‌کنم که چگونه بیماری‌های قلبی عروقی در صدر علل مرگ‌ومیر در ایران قرار گرفته‌اند؟ مسئولیت چه بخشی از این آمار بر عهده ماست؟ به اینکه ما در نظام سلامت، دلسوز، زحمتکش ولی سهل‌انگاریم. چه میزان از سهل‌انگاری را می‌توان به کمبود نیروی انسانی یا مراجعات بیش از حد استاندارد یا سوءمدیریت نسبت داد؟ و چه میزان به اشتباهات شخصی پزشکان برمی‌گردد؟ به نظر می‌رسد در نظام سلامت به جزئیات توجهی نمی‌شود. جزئیاتی که می‌تواند باعث آسیب به بیماران شود.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱۲
انتشار یافته: ۱۸
جالب بود و بسیار نگران کننده
جالب است که جامعه پزشکی ایران، چقدر هم از سریال آقای مهران مدیری شاکی شده بود!!!
پزارش خیلی خوبی بود. دست روزنامه شرق درد نکنه. گزارش هایی از این دست واقعا دید بهتری نسبت به مشکلات می تونه بده
متأسفانه سهل انگاری بخشی از فرهنگ کاری ما در تمام شغلها شده است و تنها مختص نظام سلامت نیست و شاهد این مدعا کیفیت پایین تولیدات و خدمات و دوباره کاریها و البته غافلگیر شدنها! است.
به این قسمت از نظر بیمار قلبی مراجعه کننده که خود پزشک است توجه کنید:"به نظر می‌رسد در نظام سلامت به جزئیات توجهی نمی‌شود. جزئیاتی که می‌تواند باعث آسیب به بیماران شود." در حالی که در بیماریهای حساسی مثل بیماریهای قلبی همین جزییات است که در برخی اوقات(مخصوصاً در موارد اورژانسی) مرگ و زندگی بیمار را رقم می زند. لذاعلی رغم بروز بودن دانش پزشکی کشور و متخصصین حاذق، نیاز به دیسیپلین نظارت شده با حفظ کرامت بیمار به شدت مورد نیاز سیستم درمانی کشور در تمامی ابعاد آن است.
خوب بود امیدوارم همیشه به تور یک پزشگ حاذق بخوریم
اولا با توجه به الفبای نوشتاری اینمتن نشان میدهد که نویسنده پزشک نمی باشد و به وی مطالب را از اینترنت دانلود و به داستانش اضافه کرده است و به غیر از دشمنی با پزشکان هیچ گونه قصد و غرضی ندارد.
ثانیا در این اقدامات انجام شده کجای این مراحل کوتاهی از نظر پزشک مشاهده میشود.
ثالثا مهمترین نکنه در معاینه شرح حال حقیقی است نه کتمان و پنها ن کاری است که ما این پنهان کاری از این به اصطلاح مریض را نمیفهمیم .
رابعا الان که این داستان را شما نوشته اید نشانه سالم بودنشان هست پس همه مراحل صحیح بوده و این مریض خیالی بیشتر عقده روانی داشته است،
در ضمن شما که هر چه آدم بیسواد از هر سهمیه و مناسبتی وارد این دانشگاههای زبون بسته میکنید ،باز هم کافی نیست ؟
دوست و همکار نازنین
هر زمان که به عموم اورژانس های کشور مراجعه میکنم خواه در دور افتاده ترین نقاط کشور یا در پایتخت، دولتی یا خصوصی دردی فراگیر روحم را تسخیر می کند گمشده ای به نام اجرای دقیق دستورالعملهای درمان بسیار نگران و دلگیر میشوم این افراد بهترین دانش آموزان کشور و بهترین دانشجویان میباشند چه بر سر این سرمایه ها افتاده است و خوب که دقت میکنم میبینم که هر روز از صبح که بیدارشده و از منزل خارج میشوم به صوررتی یکپارچه و مستمر رفتارهای مغایر با آموزشها و دستورالعملهای شناخته شده را میبینم در تمامی اقشار جامعه بدون هیچ استثنائی آفقط به قول استاد بزرگواری که اخلاق پزشکی را سرلوحه رفتاری خود کرده بود: جامعه پزشکی همچون روپوش سفیدتان، هر گونه رفتار غلط را خیلی زود نمایان می کند
البته این اتفاق دراکثرمراکزدرمانی شایع بوده ولی معضلاتی دربخش درمان داریم که این اتفاق دربرابرآن که ازابتدای پذیرش تاتشخیص روبرسی فرمودن وفقط کادردرمان به آن واقفندچیزی نیست بطور مثال درتبریزکه یکی ازبزرگترین وقدیدمی ترین دانشگاههای علوم پزشکی میباشدتنهادستگاه رادیوتراپی آن مدت 10روز است که خراب شده وده وشایدصدهابیمارکه جان انان درخطراست به حال خودرهاشده اند.این درحالیست که یکی ازبیمارستانهای خصوصی ولاکچری این شهردارای دودستگاه رادیوتراپی بوده ویکی ازآنهابعلت هزینه دریافتی سرسام اور ان ازبیماران(بیشتراز20برابردولتی)بلااستفاده میباشدکه متاسفانه این هم ازمعضلات سوءمدیریت ومدیران بی سوادی هست که بدون ضابطه وباروابط متعارف درجامعه امروزی که براساس مصالحی غیرازکارایی درحوزه خودانتخاب وبرجان ومال و...انسانهای بیچاره مدیریت میکنند.
همه این نقطه ضعفها یک طرف و آن نکته در خصوص نگه نداشتن حرمت جسم و ظاهر بیماران یک طرف گاهی طرف فکر میکنه ببخشید گله گوسفند جابجا میکنن. چه کسی باید غیر از پزشکان ناظر بر نگه داشتن حرمت بدن بیمار ان باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پزشکي که بدون تخصص و به صرف سهميه .... و ... و غيره در پزشکي قبول مي شود و هيچ گونه سواد علمي و تخصصي ندارد همين است تازه شروع شده پزشکاني که به پارتي آمده اند(طبق دفترچه 6 نفر براي رشته پزشکي فلان دانشگاه مشهور دانشجو مي پذيرند ولي در موقع تشکيل کلاسها حداقل 40 نفر حضور دارند معرفي مراکز قدرت،فرزندان مسئولان، کسانيکه به پرو و سومالي و غيره با پارتي رفته و به داخل به عنوان دانشجوي پزشکي برگشته اند) همه اينها معضل سلامت کشورند البته ملت آگاهند و به موقع همه اينها توسط مردم غربالگري خواهند شد چون در کشور رسيدگي کننده اي وجود ندارد يعني متخلفين همه جوره در مناصب رده بالا هستند.
این پرستار ها و پزشکان از دماغ فیل افتادند . باید التماس کنی تا پزشک دو کلمه حرف بزنه
باسلام
با سپاس . عالی نوشتی و شرح دادی .در کلیه امور باید دوباره سازی بشویم و بشوند خوب و بدون دستکاری سلیقه ای .بدون تعارف .
از اینکه کارت ویزیت متخصص به شما داده شد لذت بردم ......
بسیار جالب بود. این توع نوشتار در زبان انگلیسی Reflective essay نامیده می شه و درک عمیقی از تجربه شخصی ارائه میده
چون نظارتی نیست
ممنون از این همکار خوش قلم
متاسفانه بعضی از همکارا سهل انگارن )علی رغم دانش کافی(
و تعداد بیماران بخش دولتی بیش از ظرفیت پرسنل اون هست.
خب خدا را شكر اين را يك پزشك نوشته نه شخص ديگر تا بلافاصله توسط جامعه پزشكي متهم به پزشك ستيزي بشه
با سلام اتفاق بسیار جالبی است ای کاش همه همکاران پزشک چنین موقعیتی یا حتی مراجعه بیماران به مطبهای شخصی را تجربه نمایند. من شخصا بارها این موضوع را امتحان کرده ام و همیشه با اندوه و تاثر فراوان محل را ترک کرده ام. سالهاست دست از کار خصوصی کشیده ام و بجای اینکه خودم را پزشک معرفی کنم معلم معرفی میکنم. انیدولرم روزی برسد و انساتیت ارزش خود را پیدا کند و جامعه پزشکی و حرف وابسته نیز به جایگاه اصلی و الهی خود باز گردند. بهر حال آنها هم بخشی از جامعه ایی هستند که بی مسئولیتی و سهل انگاری در آن موج می زند و متاسفانه جریان الناس علی دین ملوکهم است که سر تا پای ایران را فرا گرفته است.
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار