بازدید 4390

قتل دوست قدیمی بدبین

محمود بهترين دوست من بود و از سال‌ها پيش با وي رفيق بودم.او دوست خوبي بود ولي عيب بزرگي داشت و آن اينكه به شدت به اطراف خود بدبين بود. او فكر مي‌كرد همه قصد دارند او را اذيت كنند و گاهي وقت‌ها به خود من هم مي‌گفت تو پشت سر من فلان حرف را زده‌اي و از اين قبيل
کد خبر: ۱۷۹۴۳۱
تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۹:۰۷ 26 July 2011
تهران امروز: جواني كه مدعي است دوست خود را از روي تصادف كشته است در دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شد.

آبان ماه سه سال قبل ماموران حراست بیمارستان سجاد تهران خبردادند که مردی به نام محمود در بیمارستان جان خود را از دست داده‌است. اين مرد كه با چاقو كشته شده بود توسط فردي ناشناس به بيمارستان آورده شده بود اما اين فرد پس از اطلاع از مرگ وي متواري شده بود. با‌ آغاز تحقيقات پليس مشخص شد مقتول كه محمود نام داشت قبل از مرگ با يكي از دوستانش به نام مهدي بوده كه مشخصات مهدي شباهت زيادي با چهره مردي دارد كه مقتول را به بيمارستان رسانده بود.

به همين خاطر حكم جلب مهدي صادر شد اما پليس متوجه شده مهدي پس از روز حادثه ديگر ديده نشده و متواري است.

سرانجام دوسال بعد متهم در فشاپويه شناسايي و دستگير شد. وي پس از اعتراف به جنايت و بازسازي صحنه جرم راهي زندان و صبح امروز در شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شد.

در جلسه دادگاه ابتدا اولياي دم مقتول براي متهم درخواست قصاص كردند و سپس متهم به دفاع از خود پرداخت.

وي به دادگاه گفت: محمود بهترين دوست من بود و از سال‌ها پيش با وي رفيق بودم.او دوست خوبي بود ولي عيب بزرگي داشت و آن اينكه به شدت به اطراف خود بدبين بود. او فكر مي‌كرد همه قصد دارند او را اذيت كنند و گاهي وقت‌ها به خود من هم مي‌گفت تو پشت سر من فلان حرف را زده‌اي و از اين قبيل و من هم سعي مي‌كردم او را از اشتباه درآورده و آرام كنم. من از او مي‌خواستم به پزشك مراجعه كرده و بدبيني خود را درمان كند ولي فايده‌اي نداشت. تا اينكه محمود به شيشه معتاد و بدبيني‌اش تشديد شد.

روز حادثه پس از آنكه شيشه كشيده بود شروع كرد به گفتن اينكه تو چرا فلان حرف را پشت سر من زده‌اي و سرانجام با من درگير شد و مرا زد. من هم براي اينكه او را بترسانم چاقويم را درآوردم ولي او به سمت من حمله كرد و چاقو در بدنش فرو رفت و افتاد. سريع او را به بيمارستان رساندم و وقتي فهميدم مرده است فرار كردم.

من از اولياي دم مي‌خواهم مرا ببخشند و بدانند من اين كار را از روي عمد انجام ندادم و قول مي‌دهم اگر مرا عفو كنند ديگر حتي چاقو هم در جيب خود نخواهم گذاشت.

در پايان دادگاه هيات قضات وارد شور شد تا راي خود را درباره اين پرونده صادر كند.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
فریت بار
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# نمایشگاه کتاب # صادق زیباکلام # سیل # خداداد افشاریان # سد قیز قلعه سی
وب گردی