بازدید 6176
مرور روزنامه‌های دوشنبه ۲ مرداد

دولت و بخش خصوصی تعارض یا تعامل؟ / مذاکره با آمریکا؛ واقعیت یا رویا؟!

فرستاده امیر قطر در تهران، قطع آب و قطع برق و توفان خاک و شن در زاهدان، رفتار اروپا تحت رصد دقیق تهران، ایران در سوگ چهار افسر مظلوم راهور، کمک از هوش مصنوعی برای مهار پرونده ها، آمار‌های خانه خراب کن اعتیاد دانش‌آموزان و بی‌سابقه‌ترین تنش داخلی اسرائیل و اصلاح طلب‌ها و انتخابات مجلس، از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۱۸۴۶۱۳
تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۳:۵۲ 24 July 2023

به گزارش«تابناک»؛ روزنامه های امروز دوشنبه دوم مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که ترور چهار مامور پلیس راه توسط تروریست ها در سیستان و بلوچستان، رنج‌های ۱۲۰ روزه، چرا روسیه سنگ اندازی می‌کند، برگزاری راهپیمایی ۵۰۰ هزار نفری علیه نتانیاهو و بانک‌ها در صف مقدم خلق پول در صفحات نخست روزنامه‌های امروز شده است.

در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله هالی منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:

 

دولت و بخش خصوصی تعارض یا تعامل؟

حجت میرزایی طی یادداشتی در شماره امروز شرق نوشت: گویا لازم است برای چندمین بار یادآوری کنیم نظام اقتصادی بر پایه سه رکن «دولت، بازار و جامعه مدنی» یا «سیاست، اقتصاد و اجتماع» شکل گرفته است. این سه‌گانه نه از من است نه از نظریه‌پردازان ایرانی و نه اساسا یک تصویرپردازی آرمانی و انتزاعی است بلکه سیر تحول نظام اقتصادی دست‌کم از انقلاب صنعتی به این‌سو همین را به تصویر می‌کشد. پیش‌از‌آن نیز نمونه‌های تاریخی متعددی از نقش و تأثیر تشکل‌ها در تحولات و اصلاحات مدنی و آرام یا پیشگیری از تعارضات و ستیزه‌گری‌ها دیده می‌شود. تنش‌های بزرگ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی قرن نوزدهم که به اصلاح نظام سرمایه‌داری و بنیان‌گذاری نظام تأمین اجتماعی منجر شد، یکی از نمونه‌های مهم تاریخی برای فهم این اضلاع و ابعاد سه‌گانه است.

دکتر شریعتی به‌درستی آن را «به سر عقل آمدن سرمایه‌داری» خوانده است و به‌روشنی توضیح می‌دهد که نظام سرمایه‌داری با بازبینی عاقلانه دریافت یا باید تن به فروپاشی نظام اقتصادی و اجتماعی موجود و خاموشی ماشین تولید سرمایه‌دارانه و سازوکار انباشت سود دهد یا باید دست از طمع‌ورزی تمامیت‌خواهانه بردارد و از بخشی از سود خود چشم‌پوشی کند و آن را با کارگران ‌سهیم شود. بنابراین پذیرش و به‌رسمیت‌شناختن قدرت تشکل‌های کارگری و کارفرمایی بخشی از عقلانیت تاریخی و زمینه‌ساز اصلاح و تداوم این نظام بوده است. همچنین تحولات قرن بیستم به‌ویژه بحران‌های اقتصادی و اجتماعی به‌روشنی نشان می‌دهد تعامل و تعادل میان سه رکن دولت، بازار و جامعه مدنی یک شرط اجتناب‌ناپذیر برای حرکت بی‌تعارض و بی‌تنش با رعایت منافع عمومی دولت و مردم است. شرط این تعامل هم‌چنان ‌که از زبان شریعتی گفته شد هم درکی عقلانی از این ضرورت و هم فهم و پذیرش و تحمل و مدارا و به‌رسمیت‌شناختن اقتصاد (بازار و بخش خصوصی) و اجتماع (نهادهای مدنی به‌ویژه تشکل‌های فراگیر شهروندان و صاحبان کسب‌وکار) است.

در هفته‌های اخیر نمونه‌های متعددی از رفتار تنش‌آلود و تهاجمی بخشی از دولت به هر دو نهاد نادولتی یعنی بازار و جامعه مدنی شکل گرفته که در روزگار پرتنش و نیازمند تعامل و گفت‌وگوی بیشتر عجیب و غیرقابل فهم است. تلاش برای تصرف خانه اندیشمندان علوم انسانی، حمله به کنسرت‌ها و محافل فرهنگی و هنری دارای مجوز قانونی و تهاجم به دانشگاه‌ها هم در فرایندهای متعارف و قانونی ارتقا و پویش علمی و اتهام تلاش مخرب و ساختارشکنانه به آنها نمونه‌هایی از این رفتار نااندیشیده و غریب است. در این میان تلاش گروهی برای برهم‌زدن انتخابات قانونی و پراستقبال اتاق بازرگانی با اتهامات و بهانه‌های مختلف از همه غریب‌تر و غیرقابل فهم‌تر است. آنچه بیش از همه این رفتار را نافهمیدنی و نگران‌کننده می‌نماید، یکی این است که دولت در حساس‌ترین دوران تاریخی خود از حیث اعتبار و پشتوانه اجتماعی، مالی، سازماندهی و کارشناسی و تنش‌های فرامرزی به سر می‌برد و از سوی دیگر بیش از هر زمان و روزگار دیگری به کمک بخش خصوصی و بازار برای تأمین مالی مستقیم و غیرمستقیم و تداوم و استمرار نظام تولید و توزیع و پیشگیری از تنش‌های اجتماعی و سیاسی نیازمند است.

 

گویا برخی از تندرو‌ها با تفکیک و انتزاع ذهنی سیاست از اقتصاد و اجتماع فراموش کرده‌اند بیش از ۸۰ درصد منابع امروز خزانه دولت از مالیات همین صاحبان کسب‌و‌کار تأمین می‌شود. دست‌کم نیمی از درآمد ارزی صادرات غیرنفتی را همین صادرکنندگان بخش خصوصی برعهده دارند. گویا فراموش کرده‌اند اتاق بازرگانی و صنایع و معادن و کشاورزی ایران به‌عنوان مهم‌ترین تشکل فراگیر اقتصادی و اجتماعی سابقه‌ای ۱۳۰ ساله یعنی دست‌کم ۲۰ سال بیشتر از دولت مدرن در ایران دارد و امروزه نماینده هزاران تولید‌کننده و بازرگان در صد‌ها سندیکا، اتحادیه و نهاد صنفی و رسته‌ای است که از تولید صد‌ها هزار کالا و خدمتی که تولید ملی را شکل می‌دهند، از معدن تا کالا‌ها و خدمات نهایی و توزیع انرژی تا حمل‌ونقل و خدمات مالی را برعهده دارند و در ارتباط تنگاتنگ مالی و اجتماعی و تولید و فعالیت با کارگران و خانوار‌ها و سازمان‌های بخش عمومی دولتی و غیردولتی‌اند.

گویا فراموش می‌شود که بار اصلی مؤسسات خیریه و نهاد‌های خیرجمعی و حتی تأمین بخشی از کالا‌ها و خدمات همگانی بر عهده همین بنگاه‌ها و تشکل‌های بازاری و انجمن‌های بخش خصوصی است. گویا فراموش می‌شود بازار و بخش خصوصی در سال‌های اخیر بار اصلی تحریم‌های طولانی، کرونا، خفگی مالی و عمیق‌ترین رکود تورمی صدساله اخیر را بردوش کشیده است و بدتر از آن هر روز و ساعت در معرض تصمیمات بی‌ثبات‌کننده دولتی است. حتی در مقایسه با فضای پرتنش برخی بنگاه‌های بخش عمومی در سال‌های اخیر، بار اصلی مالی و اجتماعی افزایش دستمزد کارگران و تعامل و همکاری با تشکل‌های کارگری برای حفظ اشتغال و زیست همکارانه و پیشگیری از تنش در محیط‌های کارگری در سال‌های تورم کم‌سابقه یا تحمیل تعطیلی ناشی از قطع برق و گاز یا کمبود ارزی بر دوش همین بخش خصوصی بوده است. از این‌رو به نظر می‌رسد برای کمک به حل بخشی از مسائل موجود یا دست‌کم پیشگیری از ایجاد تعارض بیشتر، دولت بازار و جامعه مدنی را آن‌گونه که هست به رسمیت بشناسد و منافع خود را در زیست همکارانه با آن‌ها جست‌وجو کند نه در تعارض با آنها.

 

مذاکره با آمریکا؛ واقعیت یا رویا؟!

صلاح‌الدین هرسنی طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: وزارت امور خارجه روز شنبه میزبان وزرای پیشین خارجی یعنی دکتر کمال خرازی، منوچر متکی، علی‌اکبر صالحی و محمدجواد ظریف بوده است. در واقع دیدار این وزرای پیشین امور خارجه با حسین امیرعبداللهیان فرصتی را به وجود آورد تا بتوانند در قالب یک برنامه هم‌اندیشی بابت مهم‌ترین پرونده‌های سیاست خارجی کشور در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی به ویژه مساله پرمناقشه و پروبلماتیکی چون مذاکره با آمریکا تبادل‌نظر کنند. اگرچه گفته شده است که این‌گونه دیدار‌ها در دستور کار وزارت امور خارجه بوده و در گذشته نیز چنین هم‌اندیشی‌هایی شکل گرفته، اما به نظر می‌رسد این هم‌اندیشی جدید بیشتر متاثر از آمادگی فضا‌های ادراکی و ذهنی یعنی نقش پررنگ و برجسته دیپلماسی واسطه‌ای مقامات عمان و همچنین چراغ سبز‌های مقامات تهران حول محور یک «توافق موقت» است.

اول اینکه اگر تَرَکی بر یخ روابط تهران- واشنگتن ایجاد شود و دو کشور بر اساس عقلانیت و با در نظر گرفتن مصالح و منافع ملی به سمت تنش‌زدایی حرکت کنند، قطعا می‌تواند رخداد و اقدام مناسبی باشد، به ویژه آنکه در شرایط حاضر مساله آن است که نباید از تابوی مذاکره با آمریکا ترسید و از عاقبت بازخورد آن نگران بود، چون آمریکا به جای نقش‌های واسطه‌ای، خواهان مذاکره مستقیم با ایران است، لذا نیازی به فرصت‌سوزی نیست. با این همه وقتی به واقعیت‌های آشکار و پنهان چنین رویدادی نظری افکنده شود، به این نتیجه می‌رسیم که این‌گونه هم‌اندیشی‌ها و اساسا مساله‌ای به نام مذاکره با آمریکا قبل از آنکه مبتنی بر رویداد عینی و واقعیت باشد، بیشتر به رویا شبیه است. این منطق و گمانه به چند جهت قوت می‌گیرد.

دوم آنکه مساله رابطه با آمریکا با سد بزرگی چون اصولگرایان به ویژه اعضای جبهه پایداری مواجه است. در واقع آمریکا‌ستیزی به هویت آنها تبدیل شده و رابطه آنها با مساله‌ای به نام آمریکاستیزی، به یک رابطه هستی‌شناختی و آنتولوژیکال تبدیل شده است و اگر روزی فرش آمریکاستیزی از زیر پای‌شان کشیده شود، شاید چیزی برای گفتن نداشته باشند. در واقع جریان اصولگرا و در راس همه آنها اعضای جبهه پایداری خود را نماینده و محور انتقام از آمریکا برای مردم خاورمیانه می‌دانند. در شرایط حاضر نیز همین اصولگرایان به ویژه در عصر یکدست‌سازی قدرت هیچ اعتقادی به مذاکره با آمریکا ندارند و شاید هرگونه رابطه محتمل در آینده را به منزله خیانت به آرمان‌های نظام بدانند. در شرایط حاضر تصور و پندار جریان اصولگرایی بابت مذاکره با آمریکا این است که چرا دوباره پای عوامل خسارت‌بار یا همان «غرب‌گرایان» یعنی همان کسانی که برجام را نخوانده امضا کرده‌اند، باید به میان بیاید؟ چرا باید تجربه تلخ گذشته دوباره به واسطه نقش‌آفرینی‌های بی‌نتیجه این عوامل تکرار شود؟ تحت این شرایط نیازی به «دیپلماسی التماسی» نیست.

سوم آنکه اگر پیش‌فرض ما بر این باشد که مذاکره با آمریکا بنا به مصالح و منافع ملی امری ضروری باشد، لذا در شرایط فورس‌ماژور و اضطراری عبور از آن همه شعار‌های ضدآمریکایی برای جریان اصولگرایی بسیار سخت و گران خواهد بود. مساله چهارم و مهم‌تر آنکه تصور غالب تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران دستگاه دیپلماسی این است که دیپلماسی دولت سیزدهم به واسطه تعقیب راهبرد اتکا به شرق به ویژه ارتباط با چین و روسیه در مسیر درستی قرار گرفته و نیازی نیست که پای غرب به چنین مسیری باز شود. تحت این شرایط بهتر آن است که وزرای امور خارجه در این دورهمی‌ها، عطای مذاکره و ارتباط با آمریکا را به لقایش ببخشند و زحمت کشور و مردم را بیش از آنچه هم‌اینک هست، بیشتر نکنند.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب ها
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۳
در انتظار بررسی: ۲
انتشار یافته: ۲۰
از یک طرف دستور می دهند مردم فرزندآوری کنند.
از آن طرف از مردم ۸۵ میلیونی ایران می نالند که چرا مصرف انرژی شان شش برابر پرتقال ده میلیونی است!
از طرف دیگر اشخاصی با شهرداری و ریاست‌جمهوری انتصاب می کنند که هیچ چیز درباره «بهینه سازی» منابع نمی دانند.
حمله به نیروهای پلیس راهنمایی و رانندگی امری نادر و کم سابقه است. حمله به برخی اهداف چنان غیرقابل قبول است که توجیه آن حتی در داخل سازمان های تروریستی و برای افراطی ترین نیروها نیز تقریباً ناممکن است تا چه رسد به اینکه این کار را به عنوان کنش اعتراضی یا انقلابی گری بخواهند به خودر جامعه بدهند.
بنابر این مقدمه پذیرش کور بودن این حمله، تقریباً ناممکن و گروه تروریستی مسئول حمله، در بیانیه اش الزاماً باید دلیل اجرای عملیات علیه این هدف خاص، را ذکر کند.

اطلاعات سپاه بعد از حمله به کلانتری 16 زاهدان در 21تیر1402، خبر از دستگیری فردی از اعضای جیش العدل داد که با اجرای سناریوهای سایبری و عملیاتی دستگیر شده و تصویر چهره باز او را منتشر کردند. عملیات اخیر که تا این لحظه محتمل ترین مظنونِ آن، جیش العدل است با فاصله 10 تا 12 روز بعد از انتشار این خبر توسط سازمان اطلاعات سپاه انجام می شود.

سوال: آیا عدم رعایت نکات حفاظتی در اجرای عملیات سایبری علیه عضو جیش العدل یا بهره گیری از امکانات پلیس راهنمایی و رانندگی برای کشاندن سوژه به محل دستگیری، منجر به این پاسخ نامعقول و غیراخلاقیِ جیش العدل شده؟

حق تعدیل و سانسور برای تابناک محفوظ است.
چرا رویا بابا افغانستان میگه من با هم ارتباط برقرار می کنم ما چرا نکنیم با حفظ عزت و اقتدار
متاسفانه رفتار تمامیت خواهانه عده ای قلیل در کشور تمام شدنی نیست!
اگر روزی ایران و امریکا به توافق و آشتی برسند یکی از تبعات آن کاهش گسترده سخنرانی ها خواهد بود چون اگر کلمه دشکن را از کلام مسئولین بگیرند حرفی برای گفتن نمی ماند!!!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۲۰ - ۱۴۰۲/۰۵/۰۲
اهمیت رابطه با ایران برای آمریکا فقط به میزان پنج درصد از کل روابط بین الملل آمریکاست اما این ارتباط برای ما حداقل تا پنجاه درصد حیطه حکمرانی ما را در بر می گیرد در نتیجه در فردای توافق دو کشور اگر دو حزب آمریکا دچار تشتت نظر شوند ضربه ای که به حکمرانی آمریکا وارد می‌شود به اندازه همان پنج درصد است در حالی که این دوگانگی تصمیم اگر در ایران واقع شود همه حیطه های حکمرانی ما را دچار بهم ریختگی می‌کند پس قبل از رفتن به سمت توافق باید یک اجماع حداکثری در داخل وجود داشته باشد
تلاش گسترده مسئولین برای کسب اجازه از امیکا برای آنکه بتوانیم بولهایمان را در بانکهای خارجی در اختیار بگیریم آنهم برای خرج کردن در مواردی که او اجازه دهد! بسیار تحقیرآمیزتر از مذاکره با امریکا برای نجات از این ذلت است.
مذاکره و حل مشائل فی مابین آمریکا و ایران لازم است فورا انجام شود مسلم است روسیه و روس گرایان و مدافعان منافع روسیه با این مسئله مخالف خواهند بود ولی یک ایرانی واقعی و فردی که به فکر منافع ملی کشور است نیک میداند بر اساش شعار مردم در انقلاب یعنی نه شرقی و نه غربی رابطه با آمریکا یا هر کشور دیگری بلامانع است به شرط حفظ منافع ملی ایران . همانطور که روسیه به وقتش برای همراه کردن اردوغان با خود ارمنستان را به او فروخت تا جایی که غیر از قره باغ برای جنوب ارمنستان نیز نقشه کشیده اند و به وقتش روسیه به راحتی آن را نیز در اختیار ترکیه قرار خواهد داد باید نیک بدانیم همانطور که روسیه و چین همراه عربها بیانیه صادر کردند و تمامیت ارضی ایران را زیر سوال بردند و بر خلاف مواضع توده ای های پیدا و پنهان رابطه با آمریکا و حل مسائل فی مابین در حال حاضر بهترین راه برای برون رفت از شرایط کنونی است
باشه روزنامه جوان شما به همان پیمان شانگهای و ارجاع مسئله جزایر سه گانه به سازمان ملل توسط دوستان شرقی دل خوش کن. بالاخره هر کسی در حد سواد خودش عمل می کند.
فقط وفقط امریکا وایران بدون واسطه باید رودرو بنشیینند وتمام مشکلات را بین خودشان حل وفصل کنند ؟
وسلام ؟.
روزنامه کیهان نوشته اشک صهیونیست ها در امد. کیهان جان خبر نداری از اشک ملت ایران.
مقالات این روزنامه ها نشان می دهد که امروز کشور بیش از هر چیزی به تعامل درست در داخل و خارج از کشور نیاز دارد پیش از آنکه با عواقب بدتری مواجه شویم....... اما دریغ از ذره ای تدبیر!!!
وقتی به فکر منافع حزبی هستند همین میشه که کشور و ملت دارن از دست میرن و آقایون در خوابند
خیلی عقلانی است که دولتها بجای کوبیدن هم و انداختن مشکلات خود به گردن قبلی از سلفی ها کمک بگیرند و همفکری کنند
البته در ادامه مطلب روزنامه جهان صنعت باید به واقعیت هایی اشاره می شد؛
روابط واشنگتن - تهران را سردمدارن کاخ سفید با تصمیمات غلط در طی بیش از یک قرن چنان فریز کرده اند که ترک خوردن آن نیاز به آن دارد که آمریکا از فریبکاری های سیاسی گذشته دست کشیده، روی به زبان منطق و گفتگوی متقابل بیاورد.
۵۰ سال قبل ایران وابسته آنها بود و هیچ پیشرفتی نکرد، نفت و گاز را غارت می کردند و در قبال آن پیشرفتی تصنعنی که حاصل ورود کالاهای آمریکایی - غربی بود ایجاد کرده بودند که به پشیزی نمی ارزد، پیشرفت باید حاصل بومی سازی علوم مختلف بدست متخصصان نخبه داخلی باشد و حال که می بینند ایران در گروی استقلال ۵ دهه اخیر راه درست پیشرفت و خودکفایی را در پیش گرفته و اقتدار منطقه ای و فرامنطقه ای یافته و در رقم زدن تحولات جهانی نقش بسزایی دارد روی به ایزار تحریم و تهدید آورده اند، با رذالت سیاسی سعی در شکراب کردن روابط ما با همسایگان دارند که نمونه اخیرش را در روابط صادرات گاز ایران در جهت تامین برق عراق شاهد بودیم.
در سخن زبان از رفع تحریم ها می زنند ولی در عمل با اعمال تحریم های مجدد گره برجام را کورتر می کنند، اگر آمریکا اهل دیپلماسی بود برجام را که حاصل دیپلماسی نزدیک به یک دهه بود یکجانبه و بر خلاف قوانین بین الملل لغو نمی کرد، چه اعتباری است که دوباره با این پیمان شکنان بین المللی پای میز مذاکره بنشینیم و یک دهه دیگر وقت کشور گرفته شود و دوباره نقض پیمان نکنند؟؟؟
مذاکره باید دو طرفه باشد، دیپلماسی جاده ای دو طرفه است که باید شرایط دو طرف لحاظ شود، مگر خواسته های مقامات فعلی کشور در زمینه برجام خواسته ای غیر معقول بود که آمریکا آن را نمی پذیرد؟ خواسته مقامات فعلی مگر جزء این بود که آمریکا تعهد دهد که بر خلاف خواست مجامع بین المللی از برجام خارج نشود؟ و به پیشرفت کشور در زمینه دفاعی کاری نداشته باشد؟ خب این ها که خواسته هایی منطقی و بر مبنای دیپلماسی عزت مندانه و دفاع از حقوق ملت است، پس چرا آمریکا قبول نمی کند؟ همه این ها نشان از آن دارد که مقامات فعلی کاخ سفید همچون مقامات گذشته ریگی به کفش دارند که زیر بار حرف حق نمی روند وگرنه تهران هیچ ممانعتی از مذاکره با آمریکا ایجاد نکرده و این آمریکایی ها هستند که با تصمیمات غلط گذشته و حال، باعث اعتماد زدایی بیش از اندازه شده اند و به قول معروف یخ روابط تهران - واشنگتن را بیش از اندازه فریز کرده اند.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۵۳ - ۱۴۰۲/۰۵/۰۲
آخه شما و امثال شما چند سال وزیر خارجه بودی چقدر سیاست خوندی یا از اون سر درمیاری چه تجربه ای در این زمینه داری که میایی اینطور نظر میدی برای سرنوشت ۸۰ ۹۰ میلیون آدم
ناشناس
| Austria |
۱۲:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۵/۰۲
این منطق جبهه پایداری است اما در لفافه و شامورتی بازی با کلمات به اعتقاد خودشون قشنگ اما تهی از منطق و حتی تهی از حقیقت
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۵/۰۲
ناشناس ۱۲:۴۱
حقیقت را تاریخ بازگو می کند، کافی است کمی وقت بگذاری و چند کتاب تاریخی در این زمینه مطالعه کنی بعد خواهی دریافت که این سخنان واقعیت هایی از تاریخ کشورت است و هر انسان
آزاد اندیشی که به فکر آینده کشور باشد این طرز فکر را دارد ، این که به خاطر تحریم های ظالمانه روی به دیپلماسی ملتمسانه بیاوریم طرز فکر درستی نیست بلکه آمریکا باید سیاست غلط خود را در قبال کشورهای مستقل در حال توسعه تغییر دهد، به استقلال سیاسی و پیشرفت آنها احترام بگذارد تا چنین مشکلاتی از اساس پیش نیاید.
عزیز برادر هیچ کشوری چه شرقی وچه غربی دلش برای ایران وایرانی نسوخته وفقط دنبال منافع خودشان هستند که حق هم دارند ومسئولین سیاست خارجی ماهم باید چنین باشند واول بدنبال رفاه مردم وپیشرفت کشور خودمان باشیم وبعد به فکر بقیه کشورها چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است اول ایران را آباد کنیم بعدا که قوی شدیم به فکر فلسطین و... باشیم که علت اصلی دشمنی وتحریمها ی دشمنان برعلیه ماست به خاطر مردمی که حتی درجنگ بعثی ها برعلیه ما جنگیدند وصدا تن از آنها اسیر هم شدند
باید اول پرسید که آیا اجازه مذاکره با آمریکا وجود داره یا مذاکره فقط یک شو برای اقناع افکار عمومیه
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی