بازدید 9288

انتظارات نامعقول از مسئله انتقال پایتخت

گفتگو با دکتر حسین ربیعی
کد خبر: ۸۳۲۵۹۳
تاریخ انتشار: ۲۱ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۳ 12 September 2018
رضا رحیمی/ مسئله انتقال پایتخت سیاسی ایران، از جمله مسائل پر حاشیه و جنجال بر انگیزی است که به رغم پیگیری‌های فراوان آن در دولت‌های مختلف همچنان لاینحل باقی مانده است و هیچ کدام از دولت‌های بعد از انقلاب عملاً نتوانستند آن را اجرا کنند؛ اتفاقی که در صورت تحقق تغییرات سیاسی و جغرافیایی قابل تأملی را در نظام مدیریتی کشور رقم خواهد زد و شاید بتواند تهران را از فشاری که اکنون بر آن تحمیل شده است، خارج کند.

به گزارش «تابناک»، بحث انتقال سیاسی پایتخت از شهر تهران به یکی از شهر‌های کوچک و مرکزی کشور مدت هاست که در محافل سیاسی و مدیریتی کشور مطرح می‌شود و بسیاری از مدیران اجرایی کشور فارغ از حزب سیاسی خواستار تحقق آن هستند. مثل مدیران اجرایی دولت دوازدهم که چند ماهی است به صورت جدی پیگیر این مسئله هستند و آن طور که از خبر‌ها بر می‌آید اکنون دوباره قرار است در این زمینه مطالعات مفصلی را در پیش بگیرند.

هفته گذشته و در جلسه شورای ساماندهی مرکز سیاسی و اداری کشور که به ریاست اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور برگزار شد، گزارش‌هایی از سوی مرکز همکاری‌های تحول و پیشرفت ریاست جمهوری و نیز نماینده وزارت راه و شهرسازی در مورد مسئله انتقال پایتخت مطرح شد.

در این جلسه موضوع انتقال پایتخت اداری و سیاسی کشور مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت و مقرر شد وزارت راه و شهرسازی با استفاده از نظرات و دیدگاه‌های صاحب نظران دانشگاه، دستگاه‌های ذی‌ربط و تجربیات سایر کشور‌ها ظرف شش ماه مطالعه و پژوهشی جامع و دقیق در خصوص امکان سنجی انتقال پایتخت اداری و سیاسی کشور تدوین و آن را به دولت ارائه دهد.

در همین باره در روز‌های گذشته ابوالفضل ابوترابی، عضو ناظر مجلس در شورای ساماندهی مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران به رسانه‌ها گفت: در جلسه شورای ساماندهی مرکز سیاسی اداری کشور مقرر شد تا در ۶ ماه آینده نقطه‌یابی برای انتقال پایتخت از سوی وزارت راه و شهرسازی انجام شود.

آنچه اکنون در میان مدیران ارشد کشور در مورد انتقال پایتخت مطرح شده است و آن‌ها خود را برای اجرای این موضوع مصمم نشان می‌دهند، در سال‌های قبل نیز چه بسا با جدیت بیشتری از سوی دولت‌های دیگر دنبال شد، اما در عمل به آن خروجی مشخص که مد نظر بود، نرسید.

پاسخ به ضرورت یا عدم ضرورت انتقال پایتخت، مشکلات پیش روی این طرح و چرایی عدم تحقق آن تا کنون در کنار دستاورد‌هایی که این مسئله می‌تواند برای توسعه کشور و شهر تهران داشته باشد، از جمله سئوالاتی است که پاسخ به آن‌ها به لحاظ تخصصی خالی از فایده نیست.

«تابناک»، بر همین اساس با دکتر حسین ربیعی، یکی از متخصصان مسائل جغرافیای سیاسی و سازماندهی سیاسی فضا به گفتگو نشست.

آنچه در ادامه می‌خوانید، مشروح این گفتگو است.

-آقای دکتر ربیعی با سلام و تشکر از وقتی که در اختیار «تابناک»، قرار دادید. لطفاً برای شروع در مورد ساختار سیاسی و اداری ایده آلی که می‌تواند در یک جامعه وجود داشته باشد و کارکرد‌های مثبت آن در کشور بروز کند، نظر خودتان را بفرمایید؟

ساختار و سازمان سیاسی مستقر در هر کشوری یک سیستم خدماتی بزرگ است که با استفاده از منابع و امکانات عمومی، کشور را اداره می‌کند. پیداست که هر چه استهلاک و هزینه این سیستم کمتر باشد ایده آل‌تر است. در صورتی که این سیستم به درستی کار کند، توسعه متوازن و همه جایی رخ می‌دهد، سراسر کشور به صورت برابر از امکانات بهره مند می‌شود، نقاط محروم و برخوردار وجود نخواهد داشت، خوشه‌های ثروت و جمعیت ایجاد نمی‌شود، مهاجرت درون کشوری به حداقل می‌رسد و چرخه تولید و توزیع و مصرف کم هزینه و روان است و در مجموع، زندگی روزانه مردم گرفتار بروکراسی و پیچ و خم‌های اداری غیر ضروری نیست.

- با توجه به مسائلی که فرمودید توصیف شما از شرایط کنونی ساختار سیاسی کشور به لحاظ جغرافیایی چیست؟

با توجه به شاخص‌هایی که عرض کردم، متأسفانه آشکار است که ساختار سیاسی حاکم بر کشور ما نه تنها ایده آل نیست، بلکه معیوب و مستهلک است و نشانه‌های بسیاری از این وضعیت دیده می‌شود. در حال حاضر توسعه متوازنی در کشور وجود ندارد و بخش‌های زیادی از جنوب و جنوب شرق کشور خالی از سکنه است، شکاف نقاط محروم و برخوردار در کشور عمیق است، یک خوشه ثروت، قدرت و جمعیت بزرگ به نام تهران و البرز درست شده است و نرخ مهاجرت درون کشوری به سمت این خوشه بسیار بالاست. بروکراسی اداری و تمرکز مراکز تصمیم گیری و نهاد‌های صاحب اختیار در تهران نیز مشهود است. با وجود برنامه‌های پنج ساله توسعه که پیشینه آن به شش دهه قبل می‌رسد، اما به دلایل مختلف ناکارآمدی این برنامه‌ها در ایجاد توسعه همه جایی و متوازن اثبات شده است.

-در مورد تمرکززدایی و سیاست‌های توزیع مدیریت سیاسی قدرت، در این سال‌ها جلسات و مطالعات فراوانی صورت می‌گیرد، اما به لحاظ عملیاتی اتفاق قابل تأملی رخ نمی‌دهد. به نظر شما مشکل این وضعیت چیست؟

همانطور که گفتید از حاصل نشست‌ها و همایش‌ها و جلسات، تصمیمات عالمانه و عاقلانه‌ای روی کاغذ می‌آید، ولی مشکل در زمان اجرا است. بخشی از این مشکل به قانون اساسی و ساختار قانونی اداره کشور بر می‌گردد. به طور نمونه در ساختار سیاسی کشور ما برای مجالس محلی (ایالتی و استانی) جایی دیده نشده است و فقط یک کانون قانونگذاری و تصمیم گیری به نام مجلس شورای اسلامی تدارک دیده شده است. حداکثر توزیع اختیارات تصمیم گیری در سطح محلی، به شورا‌های شهر و روستا خلاصه شده که محدوده اختیارات آن بسیار کم و کوتاه است.
 
نخبگان محلی فقط در صورتی که به مجلس ملی راه پیدا کنند توان اظهار و اعمال نظر در قانونگذاری و تصمیم سازی دارند. به لحاظ ذهنی هم ساختار اجتماعی ما قدرتمدار است و شکل تصمیم گیری و تصمیم سازی حتی در سطح خانواده هم متکی به شخص است. این مسأله باعث می‌شود که حتی اگر گاه و بیگاه به صورت مقطعی یا بخشی توزیع قدرت صورت بگیرد، یا آمادگی آن اعلام شود، نبود تجربه، کمبود اعتماد به نفس یا کارشکنی‌های ناآگاهانه، باعث ناکارآیی آن شود.

-بررسی‌ها نشان می‌دهد در دولت‌های مختلف، موضوع انتقال پایتخت مطرح بوده است، بفرمایید این ایده به لحاظ علمی و تخصصی چه مقدار امکان پذیر است؟

انتقال پایتخت در دوره‌های مختلف تاریخی در ایران صورت گرفته و ایران در درازای تاریخ خود بیش از ۲۰ پایتخت داشته است. در جهان نیز بار‌ها انتقال و جابجایی پایتخت انجام شده و امر غیر معمولی نیست؛ بنابراین از دید علمی و تجربه عملی جابجایی پایتخت امکان پذیر است. اما در دوره کنونی در ایران، ضرورت و کارآیی چنین اقدامی باید با دقت و ظرافت زیاد بررسی و هزینه – فایده آن به خوبی تحلیل و برآورد شود.

- یکی از مسائل جنجالی در مورد انتقال پایتخت، یافتن مقصد این انتقال است. بعضاً دیده می‌شود که برخی مدیران سیاسی شهر‌های کوچک در پی بهره برداری سیاسی و تبلیغاتی از این موضوع هستند. نظر شما در این باره چیست؟

چند نکته در این مورد وجود دارد؛ نخست این که مسأله انتقال پایتخت یک مسأله حاکمیتی و ملی است و اساساً جنس تصمیم گیری در مورد آن با تصمیم گیری برای ایجاد یک شهر یا ارتقاء یک دهستان به بخش متفاوت است و در اختیار مدیران و مسئولان محلی نیست. دوم آن که مکانیابی پایتخت شاخص‌ها و معیار‌های سرزمینی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی دارد که خواسته یا ناخواسته بسیاری از شهر‌ها و مناطق کشور را در بر نمی‌گیرد؛ بنابراین نباید چنین انتظارات نامعقولی در شهر‌های مختلف کشور ایجاد شود و مردم نیز باید آگاه باشند و تحت تأثیر تبلیغات و تهییجات این قبیل فرصت طلبان قرار نگیرند. فراتر این که انتقال پایتخت یک مسأله علمی و تخصصی است و علاوه بر شرایط و شاخص‌های پیش گفته، مستلزم بحث‌های دقیق علمی و کارشناسی است و آوردن آن به تریبون‌های عمومی و احیاناً ایجاد فشار افکار عمومی، ممکن است به کلی باعث انحراف بحث و خرابتر شدن آن شود.

-اگر روزی مدیران سیاسی مصمم شوند که انتقال پایتخت را به هر ترتیب عملیاتی کنند. به نظر شما برای عملیاتی کردن این نکته مدیران اجرایی باید چه مسائلی را رعایت کنند؟

در نظر داشتن مصالح و منافع ملی مهمترین بحث در این موضوع است. سیاسی – جناحی کردن آن، منطقه‌ای و محلی کردن آن، دامن زدن به رقابت‌های مکانی برای انتخاب محل مورد نظر، و حتی به نظر من عمومی کردن آن مهمترین و بزرگترین خطای ممکن است. در صورت پذیرش و تصویب نهایی کلیت موضوع، باید کار را به تیمی از متخصصان رشته‌های مختلف علمی بسپارند تا پس از مطالعه کامل و همه جانبه، بهترین تصمیم گرفته شود و زمینه انتقال کم هزینه پایتخت فراهم آید. ضمن این که باید مراقبت کرد تصمیم گیران در دام مافیای شرکت‌های مشاوره و ساخت و ساز که مترصد چنین فرصت‌هایی هستند، قرار نگیرند؛ اتفاقی که ادعا می‌شود در بحث سد سازی در کشور ما رخ داده است! از دید جغرافیایی، ویژگی‌هایی مانند مرکزیت جغرافیایی - سرزمینی، فاصله و دسترسی، ارتفاع، شیب، ناهمواری، جنس زمین و ...، وجود منابع آب و هوای مناسب، دسترسی مناسب برای همه مردم کشور و شرایط دیگر باید در نظر گرفته شود.

-به نظر شما آیا اجرایی کردن طرح انتقال پایتخت، تنها راه تمرکز زدایی از کانون‌های سیاسی کشور است یا راه‌های دیگری نیز وجود دارد؟

به هیچ وجه تنها راه نیست. به خصوص در مورد شهر تهران که اکنون به غول ثروت و قدرت و جمعیت تبدیل شده و جریان و شریان اصلی اقتصاد و سیاست کشور را هدایت می‌کند، انتقال مراکز اداری و سیاسی از این شهر هیچ کمکی به کم شدن معضلات و مشکلات آن نمی‌کند. فرض کنیم همین فردا مکانیابی مناسب انجام و زیر ساخت‌های لازم فراهم شد و مراکز سیاسی – اداری از تهران خارج شد. در بهترین حالت حدود ده هزار نفر از جمعیت تهران کم و به مرکز اداری جدید منتقل می‌شود. آیا مشکلات تهران با خروج ده هزار یا صد هزار نفر از بین خواهد رفت؟ کمربند صنعتی - جمعیتی که از هشتگرد تا پاکدشت و شریف آباد کشیده شده است، چگونه با خروج چند مرکز اداری سیاسی از بین خواهد رفت؟ تازه چه راهکار و تضمینی وجود دارد که مرکز جدید به همین وضعیت در نیاید؟ در مورد سایر مراکز استان‌ها و کانون‌های سیاسی هم همین وضعیت وجود دارد. تا وقتی ساختار اقتصاد خرد بویژه اقتصاد کشاورزی و دامپروری بهم ریخته باشد، ثروت و رفاه به صورت برابر توزیع نشده و چرخه درستی برای تولید و توزیع ثروت وجود نداشته باشد، و به طور کلی در بر همین پاشنه بجرخد، انتقال پایتخت به مکان دیگر یا ایجاد استان‌های جدید و تغییر تقسیمات کشوری هیچ دردی را دوا نمی‌کند.

-باتشکر از فرصتی که با ما دادید. در پایان اگر نکته‌ای باقی مانده است، لطفاً بفرمایید؟

ساختار و سازمان سیاسی کشورها، جدا از این که برآمده از قوانین و دستورالعمل‌های مصوب است، از شرایط آب و هوایی هر کشور نیز تأثیر می‌پذیرد. شوربختانه در کشور ما شرایط نامساعد آب و هوایی با برنامه ریزی‌های ناکارآمد توسعه ترکیب شده و پس از سال‌ها برنامه ریزی پنج ساله و تعیین چشم انداز‌ها و افق‌های بلند مدت، نه تنها این شکاف‌های جغرافیا پایه از بین نرفته که عمیق‌تر شده و تمرکز ناجوری در نیمه شمالی بویژه در استان‌های تهران و البرز ایجاد شده است. همچنان که جغرافیادانان بار‌ها تأکید کرده اند، با شناخت و کاربردی کردن توان‌های توسعه در مناطق مختلف کشور، توزیع مناسب امکانات صنعتی و اقتصادی، توجه به توان سواحل جنوب کشور، بهبود شرایط تولید کشاورزی و صنعتی و در نتیجه ایجاد وضعیت معیشتی و رفاهی مناسب در جای جای کشور و البته ایجاد ساز و کار توزیع اختیارات و نظامات تصمیم گیری در سطح محلی و استانی؛ می‌توان شرایطی ایجاد کرد که نه تنها گرایش مردم ایران به تهران نشینی از میان برود که حتی زمینه مهاجرت معکوس از تهران و کاهش مشکلات کنونی آن را نیز فراهم کرد و این نه یک رؤیا و آرمان که یک راهکار علمی و عملیاتی است.
سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هفدهم رمضان