بازدید 20709
به زانو درآمدن یک به یک فیلم‌های میلیاردی دوره شمقدری

آخرین مرثیه‌ها برای «فاخریسم»!

هرچند شاید مخاطب عام توان تحلیل فنی رها شدن دوربین در بسیاری از صحنه‌ها را نداشته نباشد، در پس ذهنش، این سکانس‌ها جذاب نمی‌آید و ‌این می‌شود که چنین فیلمی تاکنون فروشش به صد میلیون نرسیده ‌و متولیانش برای جلوگیری از آبروریزی، پنج جایزه تور پنج روزه سفر به آفریقا را برای تماشاچیان فیلم در نظر گرفته‌اند!
کد خبر: ۳۳۸۲۲۵
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۲ - ۲۳:۴۶ 13 August 2013
هرچند در ماه‌های واپسین دولت دهم نیز تلاش برای تعریف پروژه‌های میلیاردی سینمایی با نام دهان پرکن «فاخر» متوقف نشد و برخی از این پروژه‌ها مراحل ساخت را پشت سر می‌گذارند و حواشی‌شان تا چند سال بعد استمرار خواهد داشت، باید گفت، آنچه ‌خواهیم دید، آخرین مرثیه‌ها بر این سبک فیلم‌سازی بی‌دغدغه و مسئولیت است.

به گزارش «تابناک»، «مسئولیت»، لفظی است که در کشورمان به آسانی با آن برخورد ‌می‌شود و به همین دلیل، می‌توان بدون پرداخت کمترین هزینه‌های حاصله از پذیرش تبعات این عبارت اخلاقی و حقوقی، تصمیمات تازه‌ای گرفته و به اجرا گذاشت؛ اما در همه نقاط جغرافیای عالم، شرایط اینچنین یکسان نیست و پیش‌شرط واگذاری هر اختیاری، پذیرش مسئولیتش و پرداخت هزینه‌های حاصله این مسئولیت خواهد بود.

آخرین مرثیه‌ها برای «فاخریسم»!

در حوزه سینما که مشخصاً قابل بحث تخصصی است، سینماگری که با کمپانی‌های فیلم‌سازی بزرگ همکاری نزدیک دارد، در صورتی که فیلمش توان جذب مخاطب عام یا خاص را نداشته باشد و در هر دو جبهه رویدادهای سینمایی و گیشه شکست بخورد، سرمایه گذار ریسک سپردن سرمایه تازه‌ای به او را نخواهد کرد و اگر چنین کاری شود، رقم سرمایه‌گذاری این بار بسیار محدود‌تر از سرمایه‌گذاری پیشین خواهد بود.

در ایران اما به واسطه آن که مدیران دولتی بودجه‌شان را از چاه نفت تأمین می‌کنند، دغدغه «جذب مخاطب» به عنوان یک اصل کلیدی در توسعه انسانی سینما و دغدغه «بازگشت سرمایه» به عنوان اصل اساسی در توسعه اقتصادی و رشد این هنر‌ ـ صنعت را ندارند. با چنین رویکردی است که کارگردان‌های متعددی در چند دهه اخیر، بار‌ها پروژه‌هایی با نام سینمای «فاخر»، «ارزشی»، «انقلابی» و هر آنچه توان دریافت بودجه‌های کلان و بی‌نیاز از پاسخگویی بوده را‌ تعریف کرده و سال به سال عدد بزرگ‌تری برای ساخت این آثار از دستگاه‌های دولتی به ویژه وزارت فرهنگ و ارشاد دریافت کرده‌اند.

آخرین مرثیه‌ها برای «فاخریسم»!

در دوره حضور جواد شمقدری در معاونت و سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، این ماجرا بیشترین ابعاد قابل تصور را به خود گرفت و شمار پروژه‌های میلیاردی تعریف شده در قالب فاخر ـ که مشمول حاتم‌بخشی‌های بی‌حساب و کتاب شدند ـ سر به فلک کشید و جالب این که نزدیک به همه این فیلم‌ها نه تنها ‌کیفیت بالا و منحصر به فردی نداشته و دستاورد ماندگاری برای سینمای ایران ندارند، بلکه حتی در گیشه نیز موفق ظاهر نشدند و حتی نتوانستند هزینه‌های تولیدشان را بازگردانند.

در این میان، گران‌ترین پروژ‌ه‌ها در حوزه «فاخریسم»، پروژه‌های سینمایی بود که در خارج از ایران با رویکردهای متفاوت تاریخی، اجتماعی و... ساخته می‌شد که عمدتاً ‌محتوای جدی نیز نداشت و حتی بازیگران این آثار که معمولاً از میان بهترین بازیگران برگزیده می‌شدند نیز از بیشترین توانمندی‌هایشان در این فیلم‌ها بهره نمی‌گذاشتند یا شاید هم کارگردانان این آثار توان بازی گرفتن مناسب از این بازیگران را نداشتند و به هر صورت این پروژه‌ها، بیشتر فرصتی برای توزیع بخشی از ثروت عمومی میان گروهی خصوصی بود!

آخرین مرثیه‌ها برای «فاخریسم»!

«فرزند چهارم» به تهیه کنندگی و کارگردانی وحید موسائیان که ظاهراً با همین رویکرد و با سرمایه بنیاد فارابی و همراهی جمعیت هلال احمر ساخته شده، دقیقاً یکی از همین پروژه‌هاست؛ پروژه‌ای میلیاردی با نقش آفرینی مهدی هاشمی، مهتاب کرامتی و حامد بهداد در نقش‌های اصلی که روایت حضور ایرانیان برای کمک به جنگ‌زدگان گرسنه آفریقایی است؛ روایتی فاقد یک سناریوی منجسم که حتی مخاطب را برای ده دقیقه پیاپی با فیلم همراه نمی‌سازد و این‌ها پیش از آنکه به پردازش اشتباه اثر بازگردد، در فیلمنامه نیز قابل علت‌یابی است.

هشتمین فیلم بلند موسائیان نتوانسته حتی شبیه فیلم پیشینش «گلچهره» نیز باشد و نسبت به‌‌ همان اثر که تا حدودی قابل مقایسه با این فیلم بود، یک عقبگرد اساسی را در کیفیت فیلم سازی کارگردانش می‌بینیم و ظاهراً عدم برخورداری از دغدغه فروش کار خودش را کرده و رعایت برخی حداقل‌ها برای ساخت چنین فیلمی نیز نشده است. کارگردان که ظاهراً مأموریت داشته چهره‌ای سیاه از آفریقا به تصویر بکشد، احتمالاً یک بخش از مستندهای نشنال جئوگرافی را درباره آفریقا ندیده تا دریابد باید اندکی بیشتر وقت می‌گذاشت و ذره‌ای از زیبایی‌ها و ظرافت‌های فرهنگ و زندگی مردم این قاره را نیز به تصویر می‌کشید.

آخرین مرثیه‌ها برای «فاخریسم»!

افزون بر نگاه تک‌بعدی و سفارشی این فیلم که بیش از اندازه با اغراق همراه است، ساده‌انگاری و عدم پذیرش منطق روایی و همچنین کادربندی‌های سریع و عدم تأمل در تصویربرداری به خوبی خود را نشان داده و هرچند شاید مخاطب عام توان تحلیل فنی‌‌ رها شدن دوربین در بسیاری از صحنه‌ها را نداشته نباشد؛ اما در پس ذهنش، این سکانس‌ها جذاب نمی‌آید و حاصل این می‌شود که چنین فیلمی تاکنون فروشش به صد میلیون نرسیده است و متولیانش برای جلوگیری از آبروریزی، پنج جایزه تور پنج روزه سفر به آفریقا را برای تماشاچیان فیلم در نظر گرفته‌اند!

هرچند همچنان فیلم‌هایی نظر «لاله» هستند که تأمین هزینه‌هایشان توسط شمقدری و دوستانش به دولت یازدهم تحمیل شده و فاخریسم به مدد این حرکات مدیران دولت دهم، تا دو سال آینده همچنان ادامه حیات خواهد داد اما در مجموع چنین تصور می‌شود که آنچه به عنوان سازندگان فیلم‌های در طبقه «فاخریسم» که نه دارای وجوه هنری و فنی ارزشمندی هستند و نه توان جذب مخاطب را دارند، قابل تعبیر است، رسیدن به پایان خط است و فروش «فرزند چهارم» بخشی از آخرین مرثیه‌ها برای این سبک فیلم‌سازی است؛ اتفاقی که با نگرانی امثال شورجه همراه شده و درصدد برآمده‌اند تا با تأمین بودجه از دیگر نهاد‌ها، همچنان به فیلم‌سازی فاقد سطوح فنی و مخاطب پذیری برجسته، اقدام کنند و حاضر به پذیرش پایان دوران «سینمای نفتیِ بدون بازده» نیستند!
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
فریت بار
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲۶
انتشار یافته: ۱۰
آفرین به این قلم شیوا و این انتقاد سازنده.
سینمای نفتی بدون بازده یک رویاست ، مادام که سینماگران مستقل مجال هنرنمایی نمی یابند.
متاسفانه بیت المال تبدیل به بیت الحال شده برای بعضی ها
دیگه حالم از دیدن این بازیگرهای چشم آبی...
کو گوش شنوا؟ یعنی واقعا روحانی می‌تونه این طیف رو که مثل ...به جان دارایی‌های کشور افتاده‌اند سرجاش بشونه و حق مردم رو از اون‌ها بگیره؟ آرزومه که این‌طور بشه اما زیاد هم نمی‌شه مطمئن بود
زنده باد مسعود فراستی
با سلام
هر چند که من فیلم یاد شده را ندیده ام ولی با کلیات نوشته شما موافقم. ولی چرا نوشدارو بعد از مرگ سهراب؟...تا زمانی که مسئولین به نقد کشیده نشوند و پاسخگو نباشند عقبگرد ادامه دارد. با امید فراوان به اینکه از دولت جدید رویه ها عوض شوند و رسانه ها بتوانند مسئولین را به پاسخگویی وادارند.
پاسخ ها
ناشناس
| France |
۱۲:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
البته مانند تمام کشورهای که در آن به قانون احترام گذشته میشود یا افکار و فشار عمومی‌ میتواند به حل مسائل کمک کند
یک اثر هنری به منظور ادراک از سوی مخاطب ضروری است تا از طرف وی مورد تفسیر قرار گیرد. انسان با استفاده از نیروهای معناشناختی و زیباشناختی خود آثار هنری را تولید و تفسیر می کند. آیا زیبایی یک موضوع متکثر است یا اینکه با وجود تکثر در نمونه های زیبا می توان به وجود ساختارها یا الگوهایی واحد در نمونه های زیبا دست یافت. جالب است که سیاست آنقدر در تمام شئون ما ایرانی ها نفوذ کرده که با تغییر دولت ها معیارهای زیباشناختی و معناشناختی آثار هنری تغییر می کند. این خیانت است به فرهنگ ایران. عجیب است که با روی کار آمدن دولت ها میزان رویت پذیری افراد هم تحت تأثیر قرار می گیرد. بعضی ها به کل از صحنه ها حذف می شوند و بالعکس. این خیانت است به فرهنگ کشور. فرهنگ ما سالهاست که در خطر است اما با دوگانگی سعی در مخفی کردن این خطر بزرگ داریم. و این مخفی کاری ها هم خیانت است.
سلام...زیبا،مستند، منطقی و دلنشین به گوشه ای از سیاهه های هنر این ملک سوخته پرداخته شده است.....سپاس
پس سهم کارگردان ها تهیه کننده ها نویسنده و بازیگر در این وضعیت بد سینما کجاست همه مربوط به مدیران سینمای نیست
برچسب منتخب
# حادثه سقوط بالگرد رییس جمهور # سید ابراهیم رئیسی # حسین امیر عبداللهیان # سیدمحمدعلی آل هاشم # مالک رحمتی
وب گردی