بازدید 23212
شاهدان خرمشهر (1) + تصاویر؛

مرا به گلزار شهدا برد و گفت: من به زودی شهید می‌شوم!

همسرم؛ تو ندیده‌ای که لحظه‌های جان دادن یک شهید چقدر دردناک اما شیرین و باشکوه است. ای یار وفادار، ای مهربان، مبادا خود را غمگین و غریب بیابی که در خلوت‌های پرهراس، ذکر اوست که آرام و روشن می‌دارد و تو ای مهربان که بسیار تو را آزردم، اکنون جشن عشق و عید ایمان را بگذار و تو اکنون عزیزت و عزیزمان را قربانی بدار و خونش را ریخته بپندار...
کد خبر: ۱۶۵۴۲۵
تاریخ انتشار: ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۱۶:۰۵ 19 May 2011
سرویس دفاع مقدس ـ از شاگردان ممتاز در طول تحصیلاتش به شمار می‌رفت، به گونه ای که در هجده سالگی با معدل نوزده دیپلم گرفت و رتبه نخست را در کنکور اعزام دانشجو به خارج از کشور کسب کرد. او همچنین در رشته پزشکی تمامی دانشگاه‌های سراسر کشور پذیرفته و سرانجام در دانشگاه تهران مشغول به تحصیل و در جنوب تهران ساکن شد و تشکل مذهبی بچه‌های جنوب را تشکیل داد و به این شکل فعالیت‌های سیاسی ـ دانشجویی خود را آغاز کرد. سید پس از مدتی تحصیل، خود را به دانشگاه جندی‌شاپور اهواز انتقال داد. وی از همان آغاز فعالیت‌های سیاسی در فکر مردم مظلوم فلسطین و در صدد اعزام به آن دیار بود ولی به دلیل اوج‌گیری مبارزات مردم ایران، فرصت حضور در فلسطین را نیافت.


شهید بزرگوار موسوی در خرمشهر

به گزارش «تابناک»، آنچه در بالا آمد، روایتی است کوتاه از دلاورمردی از خطه سوزان خرمشهر که به همراه «محمد جهان آرا» سپاه این شهر را سر و سامان داد و تا زمان شهادت «محمد» سمت جانشینی سپاه خرمشهر را به عهده داشت.

او کسی نیست جز «سردار شهید دکتر سید عبدالرضا موسوی» متولد 1335 که با وجود اینکه دانشجوی سال آخر پزشکی بود، در زمان عملیات غرور آفرین «بیت المقدس» که منجر به فتح خونین شهر شد، فرماندهی سپاه این شهر را به عهده داشت و در نهایت، همچون «محمد»، نبود و نماند تا آزادی شهرش را به تماشا بنشیند و در اواسط عملیات بزرگ بیت المقدس ـ هفدهم اردیبهشت 1361 ـ به دیدار معبود شتافت.


شهید بزرگوار موسوی در کنار شهید بزرگوار محمد جهان آرا

 «تابناک» بنا به وظیفه خود، به مناسبت سالگرد آن روزهای حماسه و خون، روایاتی کوتاه از زندگی این شهید بزرگوار را به محضر عاشقان شهادت تقدیم می کند، باشد که یاد و راه این عزیزان را زنده نگهداشته و ذخیره قبر و قیامتمان باشد:

اخراج

رضا در درس، بهترین بود. او پس از گرفتن دیپلم و دعوت‌نامه بورسیه خارج از کشور و به رغم تأکیدات خانواده مبنی بر اعزام به کشور، نپذیرفت و اصرار داشت که در ایران مشغول به تحصیل شود. از هنگامی که با آرمان‌های حضرت امام آشنا شد، مبارزاتش شکل تازه‌ای گرفت.

مادرش در این زمینه می‌گوید: در همه دوران تحصیل در دانشگاه، دانشجوی ممتازی بود به طوری که با وجود وارد شدن در فعالیت‌های سیاسی و مذهبی، مدتی او را تحمل کردند ولی سرانجام او را از دانشگاه اخراج کردند. آذر ماه سال 1356 وقتی به خرمشهر بازگشت جلسه‌ای انقلابی را با جوانان مبارز شهر آغاز کرد.


شهید بزرگوار موسوی در خرمشهر

انجمن اسلامی

شهید موسوی وقتی به دانشگاه اهواز آمد، در دانشکده دندانپزشکی، انجمن اسلامی تشکیل داد. تشکیل این انجمن با توجه به بافت دانشجویی آن زمان، کار مهمی بود. آقایان دکتر صداقت‌پیشه، جزینی، دکتر حیات ممبینی و دکتر غفوریان و همچنین شهید دکتر محمد بقایی و شهید دکتر علی حکیم از هم دوره‌ای‌ها و همفکران او بودند.

 فعالیت‌های سیاسی ایشان باعث شد که چند بار به او تذکر دادند اگر فعالیت‌هایش ادامه پیدا کند، او را اخراج می‌کنند و سرانجام نیز این کار را کردند.
راوی: همسر شهید

شهید بزرگوار موسوی نماز عشق می خواند

زندانی

رضا به خاطر فعالیت‌های سیاسی مجبور شد از دانشگاه تهران به دانشگاه اهواز انتقال یابد. این فرصتی بود تا ما رضا را بیشتر ببینیم. او همه کتاب‌ها و اعلامیه‌ها را به انبار خانه منتقل کرده بود. روزی به من گفت: مادر خیلی از دوستانم را ساواک دستگیر کرده و ممکن است همین شب‌ها سراغ من بیایند. به او گفتم: زندان برای مرد است. اصلا ناراحت نباش. من افتخار می‌کنم تو را برای اسلام زندانی کنند.
راوی: مادر شهید


شهید بزرگوار موسوی در جمع یاران
نان حلال

پس از قضیه دستگیری رضا، از او خبری نداشتیم تا این‌که پدر رضا به ساواک احضار شد. در آغاز ورود رئیس ساواک سیلی محکمی به صورت پدرش زد و گفت: پسرتان نان دانشجویی شاه را می‌خورد و علیه شاه اقدام می‌کند.

پدر رضا می‌گوید: پسرم هیچ وقت نان حرام نخورده و همه‌ش با تلاش و زحمت خودش بوده است و به او افتخار می‌کنم.

نخستین بار که او را در زندان کارون دیدیم خیلی لاغر شده بود. من گریه کردم. رضا گفت: مگر تو نمی‌گفتی زندان برای مردان است و تو به من افتخار می‌کنی؟ ساکت شدم او در زندان هم به ما و خواهران و برادرانش درس اخلاق می‌داد. بعد از آزادی از زندان نمی‌توانست درست بنشیند ولی جلوی من رعایت می‌کرد. بعدها فهمیدم به خاطر شکنجه‌هایی بود که در زندان متحمل شده بود.
راوی: مادر شهید


شهید بزرگوار موسوی در جمع یاران
در همین قطعه

تماس تلفنی می‌گرفت و دایما طلب دعا می‌کرد. چند ماه پیش از شهادتش خیلی با من صحبت می‌کرد و سعی او بر این بود که مرا برای روبه‌رو شدن با شهادتش آماده کند. او یک بار مرا به گلزار شهدای آبادان برد و در آنجا به من گفت: من به این زودی شهید می‌شوم و در همین قطعه و در همین جا به خاک سپرده می‌شوم.

من گفتم: خدا نکند. مادر تو باید زنده باشی و خدمت کنی اما با نشان دادن محلی از گلزار تمام تنم لرزید. من تکه چوبی را در همان جا دیدم آن را برداشته و رویش تکه پارچه‌ای بسته و در آن محل در خاک فرو کردم. بعد از شهادتش و در روز هفتمش همان تکه چوب را بالای سرش دیدم.
راوی: مادر شهید

شهید بزرگوار موسوی در جمع یاران
از نامه‌های رضا

همسرم؛ تو ندیده‌ای که لحظه‌های جان دادن یک شهید چقدر دردناک است؛ اما شیرین و باشکوه است. ای یار وفادار، ای مهربان، مبادا خود را غمگین و غریب بیابی که در خلوت‌های پرهراس ذکر اوست که آرام و روشن می‌دارد و تو ای مهربان که بسیار تو را آزردم، اکنون جشن عشق و عید ایمان را بگذار و تو اکنون عزیزت و عزیزمان را قربانی بدار و خونش را ریخته بپندار.

همسرم، من از چشم‌های معصوم تو که به امیدی بر من خیره و دوخته مانده‌اند، شرم دارم، مبادا که از حلقومت ناله‌ای برخیزد. مبادا که رنجت را جز تنهایی کسی بداند. مبادا و این همه را تنها یاد اوست که می‌بخشد.


شهیدان بزرگوار جهان آرا و موسوی
نادرترین حماسه

حماسه خرمشهر، بی‌تردید از نادرترین حماسه‌ها در تاریخ ایران اسلامی است و نقش رضا در این حماسه، نقشی ویژه است. یک بخش آن برمی‌گردد به پیش از جنگ و نیروهای ایشان و بخش دیگر آن در آغاز حمله عراق به ایران بود.

وی به عنوان فرمانده عملیات سپاه خرمشهر در هجدهم مهر ماه سال 1359 در یک نبرد تن به تن در گمرک خرمشهر از ناحیه کمر مورد اصابت قرار گرفت. او تا ساعت‌ها با همین وضعیت جنگید و نیروها را فرماندهی کرد و سرانجام از پای افتاد و او را به عقب منتقل کردند؛ اما خیلی زود برگشت. با شهادت جهان‌‌آرا بچه‌های سپاه جهان‌آرا را در او جستجو می‌کردند. او به سمت فرمانده سپاه منصوب شد و سرانجام در راه آزادسازی خرمشهر به محمد جهان‌آرا پیوست.
راوی: سردار محمدعلی نورانی


از سخنان شهید

 آخرین حرفم این است که در حل مسائل، امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنیم و این شیوه را به کار گیریم. از گذشته عبرت گرفته و از غفلتی که به خون شهدا داشتیم و از عدم حساسیتی که در توجه به بیانات امام داشتیم، استفاده و تلاش کرده، محیط را به یک محیط فعال و پرتفاهم تبدیل سازیم.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۳
انتشار یافته: ۹۸
خدا رحمتش کند.
درود بر روان پاک شهدای عزیزمان
روحش شاد و راهش پر رهرو باد...
تبلور عشق واقعی !
کاش یه کم از اون مرام و لوتی گریتون من داشتم کاش...
salam bar shahidan.
kash ma niz be shoma bepeyvandim.
با سلام به ارواح طیبه شهدا بخصوص شهدا عملیاتهای آزادی خرمشهر و آرزوی صحت و سلامت برای جانبازان قهرمان . و شهید موسوی علاوه بر قدرت و توانایی فرماندهی عملیات و سپس فرماندهی فردی نمونه و الگوی اخلاق و بزرگمنشی بود من او را هیچگاه ناامید ندیدم و در اوج فشارهای آن دوران با سعه صدر و خوشرویی بر نمونه بارز یک فدایی امام و انقلا ب بود
سید محسن/آلمان
شهید رضا موسوی وشهید جهان ارا شهید قاسم داخل زاده در مقابل خیانتهای بنی صدر در خرمشهر بچه ها را رهبری میکردند که حماسه ها افریدند روحشان شاد و یادشان همیشه گرامی باد
برادر شهیدم تو شمع شدی و سوختی از نور وجودت پروانه شدم به طواف تو مشغولم.
روحت اشاد و راحت پر رهرو باد.
خیلی خوب بود اجرتان با شهدا
حالا که خوتون واسه مطلب خودتون کامنت می زنی د قشنگتر بزنید. افسوس که شما با نام عزیز شهدا برا خودتو نان و نام کسب می کنید.ای کاش در عمل وفادار اون ها باشید انشا...
تابناك عزيز دستت بي بلا ترا بخدا هر روز يادي از اين ملايك سبكبال را در سايتتان بذاريد . بخدا منكه خيلي شرمنده شانم اميد ما به همين هاست براي روز قيامت
سلام و درود بر سردارشهیدموسوی - یک نکته مهم اینکه او سید نبود گرچه موسوی نام داشت
درودبیکران برشهیدان عزیزمخصوصاشهیدان فتح خرمشهرگرامی میداریم یادشهیدعزیزمحمودرایج شهیدی ازدیارروستای کفشگیری گرگان که درعملیات غرورافرین بیت المقدس درراه ازادی خرمشهرشجاعانه به درجه رفیع شهادت رسید
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان سرو خمیده
در سایه گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده

چه کج‌رفتاری ای چرخ / چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ / نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ
در پي مردان حق سوز ؛ سراپا درد باش / يا مبر نامي ز مردي ؛ يا كه حقيقت مرد باش
رحمه الله علیک یوم ولد ویوم یمیت ویوم یبعث حیا
خدايش ايشان وتمامي شهدا را قرين رحمت كند .شهيدان رفتنند از يارانشان نيز خبري نيست .تصور من اينست خاكريزهاي فتح شده و افتخارات بدست آمده توسط اين شهيدان و شهداي ديگر ودوستانشان توسط عدهاي ديگر كه فرسنگها دورتر مستقر بودنند اشغال شده است .به اميد آزادي دستاوردهاي اين شهيدان
فرزند يكي از همين شهدا-اروميه
ای کاش قدر یک قطره خونشان را بدانیم
بنام خدا . خوشا به حالتان خدا شما را پذیرفت . رفتید و این زمانه را ندیدید . بس که جامعه کثیف و الوده شده کاش شماها بودید دست در دست هم جلوی این همه تجاوز - قتل - عارت و ... رامی گرفتیم . ما به جایگاه شما غبطه می خوریم . با مشاهده جامعه - پارکها - خیابانها و...افسوس روزهای جزیره مجنون و امثالهم را می خوریم .روحتان شاد . ما را از دعای خیرتان فراموش نکنید . التماس دعا .
خدايا ما را شرمنده شهدا قرار مده.
کاش یه کم اون مرام و مردانگی را الان ما داشتیم
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خوب بود تابناک
kojaeed eii shahidane khoda
خرداد ماه را هم با سومش ميشناسيم هم با چهاردهمش و پانزدهمش ؛ از پانزده خرداد چهل ويك آمديم ؛ با نفس مسيحايي مسافر چهارده خرداد 67 در سومين روزش در سال 61 دنيا ديد كه چه كرديم . آهاي ! اهالي ايران! آهاي جمعيت بيست ميليوني سال 61 خرمشهر ! يادتان هست كه در بلند گوي مسجد جامع مرادمان چه گفت : خرمشهر را خدا آزاد كرد. با فرياد رمز ؛ يا ابي ابن ابيطالب ؛ صداي شكستن هيمنه آمريكا و متحدانش راشنيديم. . . امروز ما همان فرزندان روزنامه فروش خرمشهري هستيم كه قدرت ؛ و علي رحيمي را ساخت . ما فرزند همان كارگري هستيم كه سه باكري تربيت كرد. . . نه اصلا ما همه فرزندا ن سيد علي هستيم . حالا جمعيت خرمشهر هشتاد ميليون است كه صدايش در ليبي و شاخ افريقا شنيده ميشود . محمد ؛ ابراهيم ؛ عبد الرضا ؛ احمد ؛ مهدي ؛ نيستيد كه ببينيد و بشنويد صداي خود را از بيسم هاي بحرين ؛ مصر ؛ تونس ؛ ليبي و انشا الله در عربستان .
اف بر انانی که به خون شهدا خیانت کردند و میکنند
درود و سلام خداوند بر شهداي مظلوم 8 سال دفاع مقدس
آنچه این شهید بزرگوار را ممتاز و برجسته میسازد ، ادب و تواضع ایشان بود در بین دانشجویان و جوانان هم دوره.
زنده نگهداشتن یادشهدا کمتر ازخود شهادت نیست بیایم با ذکر چنین موارد زیبا ذکر شهدا را بیش از بیش زنده نگاه داریم.
دلم برای همه تان تنگ است رهایم کنید از این زندان و شفیع ما باشید که دنیای ما تنگ و تاریک است و قبر شما فراخ و روشن خوش به سعادتتان
سلام بر شهیدان دفاع مقدس بویژه شهیدان خرمشهر، شهر پایداری و استقامت. لیکن در ادامه ضمن عرض احترام به شهیدانی همچون جهان آرا و موسوی باید خاطر نشان سازم که این دشت خونین، لاله های دیگری نیز دارد که متأسفانه در هیاهوی برخی نامها مظلوم واقع شده اند. بدون شک هیچیک از سرداران شهید دفاع مقدس راضی نیستند که تمامی رشادت ها، پایداری و استقامت ها در خرمشهر به آنها خلاصه شود و نام و یادی از پاکی و خلوص دیگر شهیدان و یا گمنامانی که در مزار شهیدان خرمشهر آرمیده اند به میان نیاید. بدانیم و آگاه باشیم که خرمشهر شهر شهیدان و سروقامتانی بود که هیج گاه نامی از آنها به میان نمی آید مگر در مواقعی که نیاز به پر کردن سطور گزارشات هفته دفاع مقدس و یاآزادسازی خرمشهر است.
با تمامی وجود نثار روح تمامی شهیدان کم آوازه و گمنام انقلاب اسلامی و دفاع مقدس عرض ارادت و احترام دارم. بطور یقین عنایت سرور شهیدان و آزادگان عالم آنها را بس است.
برادر کوچک شما
سلام.واقعا حضور چینین افرادی الان خیلی احساس میشه."کجایند مردان بی ادعا"روحشون شاد.
سلام باز هم به معرفت شما یادی از کسانی کردید که بزرگ بودند نه دیگر مانند انها هست و نه خواهد بود بر روان پاک انان صلوات
جوکار-لامرد فارس
امروز خیلی به این مردان بی ادعا نیاز داریم
درود خدا برتابناک خواهشمند است ادامه انتشار اینگونه مطالب جهت یادآوری غبرت ومردانگی مردان مرد این مملکت ادامه یبد
باسلام به ارواح تمام شهداازصدراسلام تاکنون ایکاش بعضی ازسران وتازه به دوران رسیده ها کمی اززندگی نامه های شهیدان را می خواندند.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد و یادشان گرامی باد سالروز آزادی خرمشهز گرامی باد
خدا ما را با شهدا محشور فرماید.
خوشا آنان که جانان می شناسند
حدیث عشق و ایمان می شناسند
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان
شهیدان را شهیدان می شناسند
شهدا التماس دعا
خدا رحمت كنه همه شهيدان رو.ولي واقعا كسي ميفهمه بعداز اين شهيدان بر سر زن وبچه هاشون چي اومده.مطمئنا نميدونيد.دعا مي كنم همچين بلايي هيچ وقت سرتون نياد .آمين
تاآخرین نفس از خون پاکتان حفاظت و حراست خواهم کرد ای عرشیان لاهوتی!
سلام بر یاران غریب و برتمامی عزیزانی که نفیسترین ارزشهای بی ریا را میخوانند من افتخار این را داشتم در رکاب انها باشم و من هم ارزو داشتم که مثل اونها باشم لحظاتی من را به به سی سال پیش برد بغض گلویم را داشت خفه میکرد چون من امروز با این تصاویر سلام کردم دیدم خیلی از این عکسها بوی یاس میده بوی صداقت بوی عشق پاک بوی زلال و ... میداد پاسدار ذخیره بودم و اخیرن کسی که کنارم شهید شد شهید تقی محسنی فرد شهید کریمپور شهید کیانی سلام و درود بر جهان ارا بر موسوی بر برادران ارجعی برادران نورانی
یاد شهیدان همرزم سخت انسان را متاثر می کند . شاید این تاثر وتاسف ازبابت جدایی از آنان باشد . هر بار این تصاویر را می بینم سختی آن را با تمام وجود حس می کنم از خود می پرسم چرا خدا ما را همراه آنان نبرد . قطعا لیاقت نداشته ایم ولی همچنان باید حسرت بخوریم
خوشا بحالشان که با شهادت رفتند که اگر الان این دوروئی ها ونفاق ها را میدیدند ، از غصه دق میکردند0
كجاييد اي شهيدان خدايي / بلاجويان دشت كربلايي/كجاييد اي سبكباران عاشق / پرنده تر زمرغان هوايي
همه ما به وجود فرزندان غیور خرمشهر افتخار می کنیم. شاید اگر هر کجای ایران بدین گونه مورد هجوم دشمنان قرار می گرفت، چنین رشادتهایی از مردمانش نمی دیدید.
مردان پاک رفتند و.... ماندند
شهیدان زنده اند الله اکبر
خداوند دری از بهشت را به روی خوبانش باز کرد تا زودتر به او برسند. امیدوارم ما نیز به آنان ملحق شویم. اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی