مردي كه از يك سال قبل به اتهام قتل همسرش در بازداشت به سر ميبرد، گفت: از كاري كه كرده پشيمان نيست.
به گزارش جوان، متهم 42 ساله كه جلال نام دارد ابتدا مدعي شد كه همسرش خانه را ترك كرده و گم شده است، اما وقتي به عنوان مظنون بازداشت شد، به قتل وي اعتراف كرد.
جلال خردادماه سال وارد يكي از كلانتريهاي تهران شد و گفت مريم، همسر 35 سالهام از خانه بيرون رفته و ديگر برنگشته است.
جلال توضيح داد: ما چند سال قبل ازدواج كرديم و صاحب پسري 13 ساله هستيم. در اين سالها هميشه با هم اختلاف داشتيم و مدام مشاجره ميكرديم. وقتي دعوايمان بالا ميگرفت از خانه قهر ميكرد و همراه دوستانش به سفر ميرفت. به هر حال تا چند روز در خانه پيدايش نميشد.
چند روز قبل با هم دعوا كرديم و مطابق معمول از خانه بيرون رفت. در اين مدت چند بار با تلفن همراهش تماس گرفتم، اما گوشي او خاموش بود. حالا به اينجا آمدهام تا كمكم كنيد بتوانم او را پيدا كنم.
بعد از مطرح شدن شكايت، مأموران پليس تلفن همراه مريم را رديابي و چند مرد را به عنوان مظنون بازداشت كردند. آنها گفتند قبول دارند كه با مريم رابطه داشتند، اما از ماجراي ناپديد شدنش بيخبرند. از آنجا كه مداركي عليه اين مردان در دست پليس نبود، آنها آزاد شدند و شوهر مريم بار ديگر مورد تحقيق قرار گرفت.
او اين بار به قتل همسرش اعتراف كرد و گفت بعد از قتل جسدش را به جاده چالوس منتقل و در يك دره رها كرده است. با نشانيهايي كه جلال در اختيار پليس گذاشت، مأموران راهي محل شده و بقاياي جسد را كشف و به پزشكي قانوني منتقل كردند.
با كامل شدن بررسيها، جلال به اتهام قتل عمد مجرم شناخته شد و پرونده بعد از صدور كيفرخواست براي رسيدگي به شعبه يازدهم دادگاه كيفري استان تهران ارجاع شد. روز گذشته بعد از اينكه قاضي متين راسخ رسميت جلسه را اعلام كرد، پدر مقتول گفت كه خواستهاش قصاص است و حاضر به گذشت از داماد خطاكارش نيست.
پدر متهم اما به عنوان قيم نوهاش از متهم اعلام گذشت كرد. در ادامه متهم در جايگاه قرار گرفت و اتهامش را قبول كرد. او گفت از كاري كه كردهام پشيمان نيستم؛ چرا كه همسرم مستحق مرگ بود.
او با مردان زيادي رابطه داشت و در اين باره به او هشدار داده بودم، اما به حرفهايم توجه نكرد. من مردي آبرودار بودم و بارها همسرم را نصيحت كردم تا دست از رفتار نادرستش بردارد، اما قبول نكرد. اول اصرار به طلاقش داشتم و موضوع را با خانوادهاش هم مطرح كردم، اما آنها مانع شدند.
متهم گفت يك بار عليه همسرم و مردي كه با او در ارتباط بود، شكايت كردم و هر دو به شلاق محكوم شدند كه سوابق آنها موجود است. انتظار داشتم كه رفتارش را تغيير دهد، اما اينطور نشد. جلال در شرح حادثه هم گفت: آن روز هم سر اين ماجرا با هم مشاجره كرديم. او شروع به جيغ زدن كرد.
من با دست جلوي دهانش را گرفته بودم تا آبروريزي نكند. لحظاتي بعد بود كه متوجه شدم جانش را از دست داده است. مانده بودم كه با جسدش چه كنم، به خاطر همين جسد را با خودروي خودم به جاده چالوس بردم و به درهاي انداختم و به خانه برگشتم. حالا هم از كاري كه كردهام پشيمان نيستم؛ چراكه او مستحق مرگ بود. هيئت قضات بعد از شنيدن آخرين دفاع متهم و وكيل مدافع وي وارد شور شد.