با آغاز دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، کسی به عنوان قدرتمندترین فرد ایالات متحده در موضع ریاست جمهوری نشسته است که بیش از هر زمان دیگری، ابهام را وارد فضای سیاست خارجی این کشور و روابط آن با دیگر بازیگران کرده است. اظهارنظرهای اغلب متناقض و در هر حال، جنجالبرانگیز ترامپ در طول دوران انتخابات، سیاستگذاران و تحلیلگران را در سرتاسر دنیا و از جمله ایران در یک فضای عدم قطعیت، پیچیده، متغیر و مستعد تنش احتمالی قرار داده است. در متنی که در ادامه خواهید خواند، «
اینترنشنال» این موضوع را در گفتگو با دکتر ناصر هادیان، استادیار دانشگاه تهران و تحلیلگر مسائل بینالملل به بحث نشسته و به ویژه، آینده رابطه ایران و ایالات متحده در دوران ترامپ را بررسی کرده است.
دیدگاه کلی شما در مورد ترامپ و ریاست جمهوری وی در آمریکا چیست؟
هادیان: می توان ترامپ را با سه p توضیح داد:people-policy- personality .
«سیاستها»ی ترامپ مشخص نیست و بسیاری از صحبتهای ترامپ در فضای انتخاباتی و بر مبنای انتخاب نشدن صورت گرفته است. بر این اساس نمیتوان دقیقا گفت که کدام یک از این اظهارات به سیاست تبدیل میشود.
اگر جنبۀ دیگر روی کار آمدن ترامپ، یعنی «افراد»ی که او در کابینۀ خود دارد مورد توجه قرار دهیم، برای ایران امیدوار کننده نیست و تیم ترامپ کسانی هستند که دیدگاه منفی نسبت به ایران دارند. با این حال اینکه آیا این اشخاص دیدگاههای بیرونی خود را در مقام دولتی نیز حفظ می کنند، هنوز مشخص نیست. چرا که نهادهای سیاسی دولتی دارای بدنه کارشناسی هستند که نظر متفاوتی با عمده مقامات دولت ترامپ دارند. ولی در مجموع ترکیب مقامهایی که توسط ترامپ منصوب شده است پیام مثبتی برای ایران به همراه ندارد.
شخصیت ترامپ نیزهمزمان دارای نکات مثبت و منفی است. جنبه مثبت شخصیت ترامپ این است که وی انسان ایدئولوژیکی نیست و پراگماتیک به شمار میآید. انتظار میرود وی بر اساس موقعیتهای زمانی و مکانی مختلف و نه بر اساس یک سری اصول و ایدئولوژی خاص، تصمیمهای خود را منطبق با منافع خود و آمریکا اتخاذ کند. همچنین وی شخصیتی تاجرپیشه داشته و اهل معامله است؛ با این حال مسئله این است که همیشه خواستار آن است که در معامله دست بالا را داشته و از موضع بالا با طرف مقابل برخورد کند که این به معنی دادن حداقلها و گرفتن حداکثرهاست. ایشان در جایگاه رئیس جمهور میتواند از موضع بالا صحبت کند و از بقیه بازیگران امتیاز کسب نماید. از ویژگیهای شخصیتی دیگر ترامپ این است که وی از هوش نسبتاً بالایی برخوردار و در تجارت و مبارزات انتخاباتی موفق بوده است و این موفقیتها اعتماد به نفس بالایی را به ایشان داده است. اعتماد به نفس بالا و دانشِ کم، ترکیب بسیار خطرناکی است. همچنین به نظر می رسد وی حوصله یادگیری مباحث عمیق و پیچیده برای اشراف پیدا کردن بر سیاستها را هم ندارد و این ویژگی نیز خطرناک به نظر می رسد. در نتیجه احتمالاً وی در درجه اول مستعد اقدام و عمل و محاسبه برای مرحله بعد از اقدام است. لذا ما نباید خود را در موقعیتی قرار دهیم که وی ابتدا عمل کند و بعد محاسبه نماید. بر این اساس در خصوص حوادثی مانند نزدیک شدن قایقهای تندرو به ناوهای آمریکایی باید محاسبات متفاوتی نسبت به دوره اوباما داشته باشیم. چرا که اوباما ابتدا فکر می کرد و بعد وارد عمل میشد.
اگر بخواهیم به صورت موردی در مورد سیاست خارجی ترامپ صحبت کنیم چه پیشبینیهایی را میتوان مورد توجه قرار داد؟
هادیان: نخستین مسئله «گرانفروشی امنیت» است. به نظر میرسد ترامپ احتمالا چند موضوع را مورد توجه قرار خواهد داد. می توان حدس زد که ترامپ امنیت را کالایی خواهد کرد و بهای پرداختی بازیگران مختلف برای امنیت را نیز افزایش خواهد داد به این ترتیب، بقیه کشورهای جهان مانند عربستان، کره جنوبی، ژاپن و نهادهایی چون ناتو نیز مجبورند تا قیمت بالای امنیت را پرداخت کنند.
دیوارکشی ناموفق مسئله مهم دیگر به شمار میآید که ناظر بر دیدگاهای حمایت گرایانه (protectivism) ترامپ است. در برخی مقاطع امریکا خواستار حذف دیوارها بود و به خصوص ریگان از گورباچف میخواست که دیوار برلین را پائین بیاورد. اما اکنون ترامپ به دنبال دیوارکشی است. با این حال به نظر می رسد این دیدگاه و سیاست ترامپ حتی در حد یک مُسکن موقتی هم پاسخگو و کارساز نیست؛ چرا که نیروهای جهانی شدن به اندازهای قدرتمند هستند که این راهحلها چاره ساز نیستند. بنابراین، ترامپ بر خلاف عرصه نخست یعنی فروش امنیت با بهای بالا که در آن موفقیتهایی خواهد داشت، در این عرصه موفق نخواهد بود.
در مورد ایران چه میتوان گفت؟
هادیان: در خصوص ایران اظهارات متناقضی از سوی ترامپ ذکر شده است. تأکید ترامپ بر عدم تمرکز بر تغییر رژیم و تغییرات اساسی درون کشورها نکته مثبتی برای ایران است. همچنین تأکید ترامپ بر مبارزه با داعش و رادیکالیسم اسلامی و همچنین عدم اتخاذ موضع در قبال ایران در این حوزهها نیز نکات مثبتی در مورد ایران محسوب میشوند. این بدین معنی است که رئیس جمهور امریکا هنوز به جمعبندی روشن و نهایی در مورد ایران نرسیده است. به علاوه، نکته مهم این است که میزان نزدیکی امریکا به عربستان سعودی یا اسرائیل در دوره ترامپ هنوز مشخص نیست. همچنین ادعای ترامپ در خصوص برجام و پاره کردن این توافق هنوز عملی نشده است. در مجموع هنوز سیاست واضحی از سوی ترامپ در خصوص ایران نمی توان ترسیم کرد.
با توجه به این ابهام استراتژیک در خصوص سیاستهای ترامپ چه حدسهایی در مورد روند روابط ایران و امریکا می توان داشت؟
هادیان: ترامپ شخصیتی بسیار غیرقابل پیش بینی است و با سایر رؤسای جمهور امریکا تفاوت زیادی دارد و بنابراین، امکان پیش بینی مسیر و سیاستهای ترامپ بسیار دشوار است. ولی در صورتی که بخواهیم بر مبنای سه شاخص مطرح شده پیشبینیهایی را در مورد سیاستهای ترامپ داشته باشیم، نمی توان در مورد رابطه ایران و امریکا خوش بین بود. لذا ایران باید در چهار سال آینده آماده بوده و ملاحظات مختلف را مد نظر قرار دهد . ضمن اینکه ترامپ و سیاستهای وی را نمیتوان صرفاً براساس محاسبات ژئوپلیتیک، استراتژیک و چارچوبهای مرسوم روابط بینالملل تحلیل کرد. چرا که ایران با بازیگران و گروههای مخالفی در واشنگتن مواجه است که سعی در اعمال نفوذ بر سیاستهای ترامپ دارند که از جمله آنها لابیهای اسرائیل و عربستان و مجاهدین هستند. هر چند میزان تاثیرگذاری گروهها و لابیهای مخالف ایران بر سیاستهای ترامپ مشخص نیست، اما هر گز نمیتوان بر عدم موفقیت این گروهها در تأثیرگذاری بر ترامپ تکیه کرد. مشکل اصلی این است که نیروی مخالف و توازن بخشی در مقابل این نیروهای ضد ایرانی در واشنگتن وجود ندارد. لذا ممکن است ایران به عنوان موضوع یا حوزهای که هم جمهوریخواهان و هم دموکراتها در مورد آن اتفاقنظر دارند تبدیل شود. چرا که سیاست خصمانه در قبال ایران هزینه ای ندارد و مجموعهای از ساختارهای پاداش دهی برای ضدیت با ایران در واشنگتن، ریاض و تلاویو به وجود آمده است که روابط خصمانه را پاداش می دهد و برعکس روابط دوستانه با ایران را تنبیه میکند. بنابراین چون ساختارهای تنبیهی مشابهی در سویۀ متقابل وجود ندارد، احتمال زیادی وجود دارد که این روابط خصمانه برقرار شده یا شدت یابد. لذا نیروهایی که به دنبال کاهش خصومت و تنش هستند باید خود را متشکل و سازماندهی نموده و در مقابل جریان مقابل ایستادگی کنند.
در خصوص برجام، در وهلۀ نخست نیروهای ضد ایرانی به رغم تمامی تلاشها شکست خوردند که به دلیل موافقت اوباما، جان کری و کاخ سفید با توافق بود و سازماندهی نیروها از آنجا صورت می گرفت. اما الان چنین شرایطی در کاخ سفید وجود ندارد و ترامپ حداکثر بازیگری بیطرف و خنثی خواهد بود و امکان بیطرفی آن هم اندک است. لذا ایران باید با اروپاییها، چین ، روسیه و حتی برخی گروههای ضد جنگ درون امریکا ارتباط ایجاد نموده و آنها را برای مقابله با سیاستهای خصمانه ضد ایرانی سازمان بدهد.
به این ترتیب شما سناریوی تشدید تنش و حرکت روابط به طرف خصمانهتر شدن و منازعه بیشتر را محتملتر میدانید، به نظر شما چه نیروهای این سناریو را محتمل می کند؟
هادیان: نیروهای مخالف و ساختارهای پاداشدهی اصلیترین عوامل پیشبرندۀ این سناریو هستند. این نیروها بسیار قدرتمند هستند و احتمال موفقیت آنها بالاست. البته ایران می تواند در مقابل این نیروها ایستادگی کند، اما نادیده گرفتن چنین نیروهایی ممکن نیست.
با توجه به نظرات مطرح شده در مورد رویکرد ضد نخبگی و ضد ساختاری ترامپ آیا وی می تواند این رویکرد را ادامه دهد؟
هادیان: ترامپ مجبور است که با کنگره همکاری نماید و الان برای تدوین بسیاری از قوانین نیازمند مراجعه به کنگره است. همچنین، با وجود اینکه ممکن است ترامپ بتواند نخبگان فکری را تا حدی نادیده بگیرد، اما این نخبگان و رسانه های جریان اصلی علیه ترامپ موضع گیری خواهند کرد و وی را تحت فشار قرار خواهند داد. مهمتر از همه ساختارهای کارشناسی هستند که درون همه وزارتخانه ها قرار دارند. این ساختارها نگاه مثبتتری به ایران دارند و به دنبال منازعه با ایران نیستند. ولی برآیند این نیروها و اتخاذ تصمیمات عقلانی هنوز مشخص نیست. لذا نوع رفتارهای ما و حوادث احتمالی تاثیرگذاریهایی اساسی بر وضعیتهای احتمالی دارند. مثلا در مورد برخورد احتمالی قایقهای تندرو ایران با ناوهای آمریکایی یک برخورد کوچک بدون برنامه و طراحی ممکن است در دوره ترامپ به جنگی بزرگ تبدیل شود.
شما در حالی سناریوی محتمل را منازعه می دانید که وضعیت ابهامِ موجود پیش بینی را دشوار میکند.
هادیان: در مجموع این موضوع صحیح است و نکتۀ کلیدیِ موجود، فقدان شرایط برای پیش بینی است. ولی در صورتی که بخواهیم پیش بینی انجام دهیم توسعه منازعه به عنوان سناریوی محتملتر مطرح می شود.
اما توصیه شما بر اساس پیش بینی یا سناریوی محتمل تر مورد نظر ارایه می شود؟
هادیان: مسئله مهم این است که در صورتی که این پیش بینی صحیح نباشد هزینه زیادی در پی ندارد. ولی در مقابل در صورتی که این پیش بینی درست باشد و آمادگی لازم نیز وجود نداشته باشد، هزینه های کشور بسیار زیاد خواهد بود. هزینه های مورد نظر برای سناریوی منازعه در مجموع می تواند معقول و مورد پذیرش باشد و در شرایط خاص هزینهای است که برای مقابله با شرایط و هزینه های بیشتر پرداخت میشود. اما در مقابل اگر این هزینه را پرداخت نکنیم و به صورت ناگهانی با چنین سناریو یا وضغیتی روبرو شویم، هزینههای آن برای کشور سرسام آور و غیرقابل مقایسه خواهد بود. پس در مجموع توصیههای من توصیههایی عقلانی است که بر احتیاط و مراقبت بیشتر کشور تأکید دارد. مثلا در مورد رخدادهای نظامی در خلیج فارس باید بسیار مراقب بود و برای حوادث تصادفی قواعد و کدهایی را پیش بینی و طراحی نمود که تأسیس خط داغ ارتباطی (Hot Line) بین مقامهای مربوطه در منطقه، به ویژه نیروهای دریایی طرفین و نیز در وزارت خارجه برای جلوگیری از تصاعد بحران از این جمله است. موضوع دوم این است که نباید به اقدامات غیرمقبول و غیرمشروع مانند دستگیری افراد دارای تابعیت دوگانه مبادرت کرد. چرا که حتی مخاطبین ایران و مؤتلفین بالقوه ایران نیز نسبت به این حوادث بدبین هستند. مسأله دیگر تشکیل مرکز یا کمیتهای ملی برای طراحی و بررسی سناریوهای احتمالی گسترش تنش بین ایران و امریکا است. همچنین سازماندهی و بسیج نیروهای ضد جنگ، از جمله در ایالات متحده نیز میتواند در قالب چنین کمیتهای انجام شود.
اگر بخواهیم روی دیگر ماجرا را مورد بحث قرار دهیم، به نظر شما ریاست جمهوری ترامپ چه فرصتهایی برای جمهوری اسلامی ایران به همراه دارد؟
هادیان: این موضوع به میزان تبدیل شدن صحبتهای ترامپ به سیاست بستگی دارد. در صورتی که ترامپ به ایجاد تنش در روابط امریکا با چین یا اروپا مبادرت کند این برای ایران فرصت محسوب میشود. این مساله فرصتی را برای نزدیکی ایران به این کشورها فراهم می کند که البته این موضع به اهداف بلندمدت ایران نیز بستگی دارد. به نظر من در چنین شرایطی همه بازیگران از جمله ایران، اروپا، چین و روسیه به دنبال یارگیری خواهند رفت. این وضعیت گزینه هایی برای یارگیری ایران نیز فراهم خواهد کرد. در این شرایط اروپا نیروی مهمی برای تعامل خواهد بود و چین را نیز نمیتوان به عنوان یک قدرت در حال ظهور نادیده گرفت. ضمن اینکه میتوان به مناسبات عملگرایانه با روسیه نیز ادامه داد. همچنین ایران باید مسائل و چالشهای خود در منطقه را نیز مدیریت و حل و فصل نماید تا هزینهها کاهش یافته و منافع کشور تأمین شود.