بازدید 12346

خانجانی:کابینه‌روحانی‌یک کابینه‌نچسب‌ونامناسب‌است

کد خبر: ۸۸۶۰۹۹
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۵:۲۹ 16 March 2019

دکتر جهانبخش خانجانی از جمله فعالان سیاسی است که تمامی عرصه‌های سیاست ورزی را از دوره دانشجویی تاکنون آزموده است. او که زمانی در دوره اصلاحات پست سخنگویی وزارت کشور را برعهده داشت و فردی بوده که درسال ۱۳۸۴ نام محمود احمدی نژاد را علی رغم تمامی حواشی که درباره انتخابات ریاست جمهوری مطرح بود به عنوان پیروز انتخابات اعلام کرد، حامل کوله باری از خاطرات و تجربه‌های سیاسی است. خانجانی در انتخابات ریاست جمهوری اخیر از فعالین اصلی ستاد انتخاباتی حسن روحانی بود و حرف‌های گلایه آمیزی از آن دوره بر دل و زبان دارد.

خلاصه‌ای از گفتگوی جهانبخش خانجانی با سایت «آزادی» در پی می‌آید:

*یکی از آفت‌های اصلاح‌طلبان این است که این‌ها نگاه عمیقی به مسائل و مباحث جامعه نیانداختند. دیگر این که انتظارات مردم را از این جامعه بیش از حد بالا بردند. ببینیداگر ما اواسط دهه هفتاد را نقطه آغاز فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی بدانیم به نحوی که در آن سال‌ها حجم این نوع فعالیت‌ها به نسبت بیشتر از قبل شد. از آن جایی که اصولا جامعه آرام آرام مسیر رشد را طی میکند و به نوعی باید به صورت فراگیر و عمیق بتواند مباحث اجتماعی و سیاسی را درک کند، خب نتیجه این شد که آقای خاتمی در انتخابات ۷۶ به پیروزی رسید.

*طبیعتاً پیروزی دولت اصلاحات یک فوایدی داشت از جمله باز شدن باب گفتگو در بستر‌های سیاسی و فعالیت‌های اجتماعی سیاسی. اما در جبهه مغلوب، زیان دیدگانی بودند که بر حسب آرای مردم حذف شده بودند. من همان وقت هم در روزنامه ایران در مقاله‌ای تحت عنوان فرا اصلاحات عرض کردم که اصلاح‌طلبان باید زیان زیان دیدگان از این تفکر و انتخاب و مقاومت آن‌ها را در نظر بگیرند. در جامعه‌ای که هنوز فعالیت‌های اجتماعی سیاسی رشد پیدا نکرده و آگاهی‌های سیاسی عمیق نشده شما نباید انتظار داشته باشید که به سرعت به یک دولت توسعه گرای تمام عیاری دست پیدا کنیم که بتواند همه مولفه‌های دموکراسی و دموکراسی‌خواهی را عملی بکند. این آفت اصلاح‌طلبان بود که می‌خواستند بدون توجه به بستر حاکمیتی و اجتماعی موجود به سمت دمکراسی حرکت کنند.

*اصلاح طلبان بدون در نظر گرفتن محدودیت‌هایی که بخش‌هایی از حاکمیت اعمال می‌کردند با سرعت خیلی زیاد در مسیر دمکراسی حرکت کردند. به عنوان مثال زمانی که اصلاح طلبان وارد مجلس شدند و اکثریت کرسی‌ها را از آن خود کردند به نظر من رفتار معقولی پیش نگرفتند. آن‌ها می‌توانستند با در نظر گرفتن عقبه سیاسی و اجتماعی جامعه آرام‌تر مسیر دمکراسی خواهی را طی بکنند. به همین دلیل با مانع روبه رو شدند. بخشی از این مانع از طرف بخش‌های حاکمیت ایجاد شده بود. اما بخش دیگر آن مربوط می‌شد به یک خطای استراتژیک و آن عدم همراهی مردم با آن‌ها بود.

*مانع دیگرنادیده گرفتن هماهنگی‌های درون حزبی و جبهه‌ای بود. در حالی که پیروزی خرداد ۷۶ پیروزی تفکر اصلاح‌طلبی بود و نه یک حزب سیاسی خاص، تقلیل دادن پیروزی دولت اصلاحات به پیروزی یک جریان سیاسی خاص سبب شد که ما از فوایدش کم بهره شویم. خطا‌ها و موانع، تزاحم‌ها، درگیری‌ها و مخالفت‌ها سبب شد که ما گرفتار یک چالش بزرگی شویم. در ادامه برای برون رفت از این چالش، به جای اینکه بیاییم آرام‌تر و کندتر مسیر توسعه خواهی را پیش ببریم آنقدر تند رفتیم که نه مردم با ما همراهی کردند و نه حاکمیت تحمل کرد. حاصل و ثمره آن، شد مجلس ششمی که با رفتار نامعقول مثل همان تحصن بی ثمر که در نهایت منجر شد به جری شدن جریان‌های رقیب؛ و باز هم از دل این رفتار‌ها جریان رادیکالیسم اصلاح طلبی و اصول گرایی به وجود آمدو رشد کرد و در نهایت مسیر دمکراسی و دمکراسی خواهی رسید به تولید اصلاح طلبی ناپخته پوپولیسم.

*به نظر من اصول گرا‌ها از لحاظ حزبی و سیاسی منسجم‌تر هستند و وقتی قدرت را به دست می‌گیرند عقبه اجتماعی و سیاسی خودشان را هم حفظ کنند. اما اصلاح‌طلبان، چون ناب طلب هستند به قدرت که می‌رسند خیلی شایسته سالار و دموکرات می‌شوند و به حفظ عقبه نیرو‌های اجتماعی خودشان فکر نمی‌کنند. ببینید اصلاح‌طلب‌های خیلی زیادی وزیر یا مسئول شدند، ولی از عقبه سیاسی و احزاب سیاسی آن گونه که باید، استفاده و حمایت نکردند. یک حزب تلاش میکند که منویات سیاسی و حزبی خودش را به کرسی بنشاند و به مرحله اجرا درآورد و وقتی به قدرت میرسد باید از نیرو‌های نیرو‌های سیاسی خودش استفاده کند. منظور من این نیست که رقیب را حذف کند، اما باید از نیرو‌های سیاسی خود استفاده کند. اصلاح‌طلبان این عیب را دارند. یا اصلا استفاده نمی‌کنند و یا اگر هم استفاده می‌کنند از نیرو‌های فربه و شایسته خودشان کم‌تر. اما اصولگرا‌ها وقتی به قدرت می‌رسند بدون استثنا از نیرو‌های اصولگرا و طرفدار خودشان استفاده می‌کنند.

*به عنوان مثال در دولت آقای احمدی‌نژاد، وقتی ایشان به پیروزی می‌رسد اولین کاری که می‌کند این است که از حامیان خودش و تمام کسانی که در ستادهایش بودند در سطوح مختلف مدیریتی و غیر مدیریتی استفاده میکند و اصلاح طلبانی که در نهاد‌های اجرایی بودند را به نوعی از عرصه سیاسی حذف می‌کند. خیلی از استانداران و مدیران کل و فرماندار‌های اصلاح طلب در دوره آقای احمدی‌نژاد دچار بازنشستگی خودخواسته شدند. اما همین دولت آقای روحانی با حمایت اصلاح طلبان و اصولگرا‌های معقول به پیروزی رسید، ولی به نوعی واقعاً ناراحت کننده از عقبه سیاسی و از حامیان خودش استفاده نکرد. اما اصولگرایان این توفق فکری را دارند که تلاش می‌کنند تا نیرو‌ها و بدنه اجتماعی خودشان را حفظ کنند. حتی اصولگرایان در حفظ نیرو‌های اصلاح‌طلب هم از اصلاح طلب‌ها بهتر عمل کردند.

*البته با گذشت زمان و بعد از شکست‌هایی که در انتخابات‌های اخیر بر آنان وارد شد، کم کم دارد در صف اصولگرایان پارگی به وجود می‌آید؛ که باید این را به فال نیک گرفت. یعنی نیرو‌های سنت‌گرای کم توسعه یافته و جریان رادیکالشان از جریان معقول دارد فاصله میگیرد. اگر اصلاح طلب‌ها را توسعه‌گرا بنامیم اصولگرا‌ها هم به نوعی دارند توسعه‌گرا و صاحب یک فهم مناسبی از توسعه گرایی می‌شوند. شاخه‌ای از اصول گرایان یک عقبه سنتی تکلیف گرا دارند که فکر و عقل را تعطیل می‌کنند. اعضای این شاخه نگاه می‌کنند ببینند شخصیت بزرگی، مجتهدی، عالمی چه می‌گوید آن را عمل می‌کنند و یک شاخه جریان تند رادیکال که اقتدارگرا هستند. یعنی از رانت اقتدارگرایی خود استفاده می‌کنند. این‌ها توان تشکیلاتی بسیار قوی و حامیان سازمان یافته‌ای دارند، ولی در به دست آوردن آرا در فضای متعارف ناتوان هستند. خوشبختانه به نظر من طیف وسیعی از اصول گرایان دارند به سمت توسعه گرایی و عقل گرایی پیش می‌روند که من آن‌ها را اصول گرایان مقبول و معتدل می‌نامم.

عرض کردم یک اینکه تکلیف گرا هستند، انحصار طلب هستند و وقتی به قدرت میرسند از حامیان خود استفاده می‌کنند. به طور مثال زمانی که اصولگرایان در صدا و سیما بودند و یا در هر نهادی که هستند طیف اصلاح طلبان به طور کل حذف می‌شوند. اینکه گفتم بعضی از اصلاح طلبان را حفظ می‌کنند در سطوح نازل این اتفاق می‌افتد نه در سطوح مدیریتی. مثلا قوه قضاییه در سیطره اصولگرا‌ها قرار دارد ببینید یک اصلاح‌طلب را می‌بینید؟ هر نهاد دیگری که در دست اصولگرایان باشند چهره‌های اصلاح‌طلب نمی‌بینید. اما اصلاح‌طلبان وقتی به قدرت میرسند اصولگرا‌ها را حفظ می‌کند. نمونه اش در زمانی که ما وزارت کشور بودیم تعدادی از معاونین از نیرو‌های اصول‌گرا بودند

*اگر به سال ۹۲ برگردیم با همین شرایط طبیعتاً آقای روحانی را باید انتخاب کنیم، چون به هر حال آن انتخاب، انتخاب عقلانی بود اگر آقای روحانی به وعده و آنچه که گفته بود عمل نکرد به آقای روحانی برمیگردد نه به آن انتخاب عقلانی‌ای که اصلاح‌طلبان داشتند.

*بخشی از عدم تحقق وعده‌های آقای روحانی به خود آقای روحانی بر نمی‌گردد. بلکه به شرایط جامعه، فشار‌های سیاسی و فشار‌های پنهانی که از بخش‌های مختلف حاکمیت وارد می‌شود منجر به عدم تحقق وعده‌ها و برنامه‌های ایشان می‌شود. پس این بخش را نباید به حساب آقای روحانی بگذاریم. نقد ما به بخشی از وعده هاست که ایشان می‌توانست عمل بکند و نکرد، خصوصاً از انتخابات ۹۶ به بعد آقای روحانی می‌بایست به وعده‌هایی که به مردم داده بود عمل می‌کرد. ایشان می‌بایست در ارتباط با عقبه سیاسی خودش کمی عمیق ترو فعال‌تر کار می‌کرد. در انتخابات ۹۶ اصولگرا‌ها، جز یک تعداد خیلی کم از اصولگرایان معتدل و معقول، به ایشان رای ندادند. اصول گرایان منطقی و رادیکال دو کاندیدا داشتند: آقای قالیباف و آقای رئیسی؛ و در نهایت همه آن‌ها از آقای رئیسی حمایت کردند. این اصلاح طلب‌ها و عقبه اجتماعی آن‌ها بود که به روحانی رای داد. اما متاسفانه آقای روحانی در استفاده از ظرفیت‌های اصلاح طلبان به نوعی اغفال گرایانه عمل کرد. به نوعی بی مروتی کرد. به انتظارات حامیان خودش وقعی نگذاشت. من یک مثال از خودم بزنم. من رئیس ستاد خبری دکتر روحانی بودم. آقای شریعتمداری، آقای جنتی و بنده در یک بازه زمانی بسیار کوتاهی حدود ۲۰۰ نفر از مسئولین رسانه‌ها و خبرنگاران و دوستان خودمان که عمدتاً از اصلاح‌طلبان بودند را جمع کردیم و این‌ها برای پیروزی آقای روحانی تلاش کردند. حالا این را مقایسه می‌کنیم با آقای احمدی‌نژاد. آقای شمقدری و آقای کاوه اشتهاردی مسئول تبلیغات و رسانه‌ای آقای احمدی‌نژاد بودند. شما ببینید آقای احمدی‌نژاد با نیروهایش چه کار کرد و آقای روحانی با همراهانش چه کرد؟ یعنی یک بی معرفتی تام. تعارف ندارم، ببینید یک وقت هست شما در مقام رئیس جمهور دارید صحبت می‌کنید طبیعتا ما مکلفیم و وظیفه داریم به رئیس‌جمهور احترام بگذاریم، اما به عنوان ستاد انتخابات آقای روحانی به نظر من مروت لازم در اینجا لحاظ نشد. یعنی احوال هیچ کدام از دوستانمان که در این ستاد خبری فعال بودند بعد از انتخابات پرسیده نشد. شما عین همین را در جامعه می‌بینید. یعنی جامعه سیاسی که در شهر‌های مختلف همراه آقای روحانی بودند تلقی شان این بود که آقای روحانی به آن‌ها پشت کرده و یا به قول عامیانه اش نامردی کرده و این خیلی بد است.
 
*اعتقاد من این است که وقایع پس از انتخابات سال  ۸۸ محصول بی خردی، بی‌تدبیری و خودخواهی دولت وقت بود. ما در کشور خودمان اشکالات زیادی داریم. انتخابات‌های مختلفی داشته ایم. در بعضی از شهر‌های ما درگیری شده است. در بعضی از شهرهامان عده‌ای کشته شده اند. در دوره‌های مختلف درگیری‌های قومی داشته ایم. اما انتخابات ۸۸ حاصل دعوای بین اصلاح‌طلبان و حاکمیت نبود. اگرچه هر دو هم اصلاح طلب‌ها و هم حاکمیت اشتباه کردند. اما عامل اصلی دولت آقای احمدی نژاد، وزیرکشور آقای احمدی نژاد و معاون سیاسی آقای احمدی نژاد بودند که چینش سیاسی اشتباه و غلطی انجام داده بودند. من حاضرم با آن‌ها مناظره کنم و به تک تک آن‌ها بگویم که شما فضای انتخاباتی کشور را به سمتی بردید منجر به تحریک اصلاح‌طلب‌ها شد.
 
* کابینه آقای روحانی کابینه ضعیفی است علتش هم این است که با محدودیت‌ها چیده شده است. من روزی که آقای روحانی پیروز شد ضمن اینکه به ایشان تبریک گفتم یک کلیپی از ورزشگاه آزادی گذاشتم در کانال و گفتم آقای روحانی هر از چند گاهی این کلیپ را نگاه کنید و یک چیزی هم برایشان نوشتم که آقای روحانی مردم کاری ندارند که شما این کابینه را با مشورت رهبری انتخاب کردی یا با اصلاح طلب‌ها یا اصولگرا‌ها یا با سپاه یا با غیر سپاه. مردم از تو انتظار دارند که وزیر قوی معرفی کنی وقتی می‌گویی مشورت کردم در جامعه طوری تلقی می‌شود که ایشان طبق نظرات بعضی از بزرگان کابینه را چیده است. از نظر من قابل پذیرش نیست. آقای روحانی می‌توانست بگردد وزرای قوی تری را انتخاب کند. وزرایی که بتوانند بر حسب ماموریت‌ها و وظایف شان درست و کامل عمل کنند. مشکلی که در دولت آقای روحانی وجود دارد این است که اصلا بین اعضای دولت و شخص رییس جمهور همگرایی وجود ندارد. این را شفاف عرض می‌کنم.

*در بعضی از جلسات و مشورت‌هایی که با ما در ریاست جمهوری انجام می‌شود، گفته ام که در دولت اصلاحات رئیس جمهور و وزرای در یک راستا حرف می‌زدند. وزیر کشورش هم همان حرف را می‌زد و منهم که سخنگو بودم همان حرف را می‌زدم. فرماندار و استاندار هم همان حرف را می‌زد. الان رئیس‌جمهور حرف خوب و مناسبی می‌زند، یکی از وزرا حاضر نیستند بیایند حمایت کنند. این را می‌گویند یک کابینه نچسب و نامناسب
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها