بازدید 4473
نجف دريابندري؛

دور از هياهوي ديگران

محسن آزموده
کد خبر: ۸۸۳۹۲۰
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۲:۰۷ 08 March 2019

به لحاظ موضوعی و محتوایی مجموعه آثار تالیفی و ترجمه‎ای نجف دریابندری را می‎توان با تسامح در دو دسته کلی قرار داد: اول ادبیات(و هنر) و دوم فلسفه(و تاریخ). نقطه تلاقی و حلقه واسط این دو احتمالا سیاست است، چنان که در شرح خاطرات او می‎‎خوانیم که در زندان به فلسفه علاقهمند شده ، در حالی که پیش از آن(1333) به در زمینه ادبیات کار کرده است و برای نمونه ترجمه «وداع با اسلحه»( ارنست همینگوی) را در سال 1332 منتشر کرده است. به عبارت دیگر به نظر می‎رسد اصطکاک دریابندری در مقام یک شیفته ادبیات و نویسنده‎ای خوش‎ذوق با عینیت قدرت، او را به فلسفه و تفکر مفهومی سوق داده است.

علاقه‎مندان به ترجمه‎های دریابندری، در حوزه فلسفه عمدتا ترجمه‎های او را می‎شناسند، آثار خواندنی و ارزشمندی چون «تاریخ فلسفه غرب» و «عرفان و منطق» و «قدرت»(هر از سه از برتراند راسل) و «افسانه دولت» و «فلسفه روشن‎اندیشی»(هر دو از ارنست کاسیرر). وجه مشترک این آثار در دو چیز است. نخست در ترجمه روان و شیوا و بدیع آقای دریابندری در مقام مترجمی حاذق و چیره دست که ویژگی عموم آثار این نویسنده برجسته و تواناست و دیگری در زمینه موضوع. این آثار فلسفی، عمدتا جنبه آموزشی دارند، در زبان اصلی نیز توسط نویسندگانی(راسل و کاسیرر) گرانمایه و ادیب نوشته شده‎اند و زبان آنها(هم در اصل و هم در ترجمه) روشن و واضح و متمایز است، بر خلاف بسیاری از آثار فلسفی که به زبانی مغلق و پیچیده نوشته شده‎اند. به عبارت دیگر نجف دریابندری در ترجمه آثار فلسفی به نوشته‎هایی روی آورده که نویسندگان آنها بیش از آن که دغدغه نظریه‎پردازی‎های غامض و پیچیده و فلسفهورزی‎های مبهم و تودرتو داشته باشند، کوشیدهاند ایده‎های فلسفی خود و دیگران را با زبانی سرراست و روشن توضیح دهند.

نکته دیگر این که هم برتراند راسل(1872-1970 م.) فیلسوف بریتانیایی و از بنیانگذاران فلسفه تحلیلی و هم ارنست کاسیرر(1874-1945 م.)، تاریخ‎نگار فلسفه و فیلسوف نوکانتی آلمانی ، به رغم اختلاف نظرها و تعلقشان به دو سنت فلسفی متفاوت، هر دو به آرمان‎های روشنگری معتقد هستند و متفکرانی خردباور و مدافع تجدد و دستاوردهای آن تلقی میشوند و در نتیجه گزینش این آثار از سوی مترجم متفکری چون نجف دریابندری نشان‎دهنده اهداف و رویکرد او در ترجمه است.

اما گذشته از این ترجمه‎ها، دریابندری در زمینه فلسفه یک کتاب تالیفی نیز دارد که به رغم اهمیتش، در سالهای اخیر، بسیار ناشناخته مانده است: «درد بی‎خویشتنی» عنوان یک تکنگاری درخشان نوشته دریابندری است در «بررسی مفهوم الیناسیون در فلسفه غرب». این کتاب نخستین بار در سال 1369 توسط نشر پرواز منتشر شد و خوشبختانه در سال 1396 نشر نو آن را بار دیگر منتشر کرده است. این کتاب چنان که از عنوانش بر می‎آید، درباره یکی از مفاهیم محوری در فلسفه جدید به ویژه در تفکر مارکسیستی یعنی «الیناسیون» است. ایدهای که عمدتا(همان طور که در یادداشت نویسنده ذکر شده) آن را «از خودبیگانگی» ترجمه میکنند و دریابندری آن را «بی‎خویشتنی» خوانده است.

آشنایان به ادبیات روشنفکری و فلسفی دهه‎های 1340 تا 1360 در ایران و آثار نویسندگان سرنمون این دو دهه یعنی آل احمد و شریعتی و شایگان و آشوری و نصر و نراقی و فردید و ... می‎دانند که مضمون «بی‎خویشتنی» از مفاهیم رایج در آن دوران بود، چنان که این روشنفکران عمدتا با گرایشها و معناهای متفاوت اعم از مارکسیستی یا ناسیونالیستی یا اگزیستانسیالیستی یا مذهبی یا تجددستیزانه یا ... به «بازگشت به خویشتن»، فرا می‎خواندند. از این حیث کتاب دریابندری را باید کوششی تلقی کرد، در راستای دقت‎بخشی مفهومی و متکی به خاستگاه اصلی، به مضمونی که در ادبیات روشنفکری ایران در آن دههها مدام و به معانی گوناگون بر سر زبان‎ها تکرار میشد. دریابندری در این کتاب، به شیوهای کاملا دانشگاهی و با تکیه بر متن یا ترجمه‎های انگلیسی آثار اصلی فیلسوفانی چون هگل، کانت، مارکس، هیوم، راسل، مکاینتایر، کاسیرر، مارکوزه، هیپولیت، کارل لوویت و چارلز تیلور تلاش کرده با زبانی روشن و دقیق، نخست زمینه‎های مفهومی پیدایش ایده «بی‎خویشتنی» را طرح کند و سپس آن را در اندیشه دشوار و پیچیده هگل نشان دهد. او در این کتاب به«بی‏خویشتنی» در اندیشه مارکس تنها به اختصار(در یک فصل) اشاره میکند و آن را به مجلدی دیگر(که متاسفانه تا به امروز به نگارش درنیامده یا منتشر نشده) وا می‎گذارد.

به زعم نگارنده آنچه این کتاب را به رغم گذشت قریب به سه دهه از نگارشش برجسته و ممتاز می‎سازد، غیر از ارزش‎ انکارناپذیر خود کتاب به عنوان یک تک‎نگاری شسته و رفته و خواندنی درباره مفهوم «الیناسیون»، در دو نکته است: نخست روش‎مندی کتاب و شیوه نگارش آن که در عین بی‎ادعایی(هم در ارجاع به منابع و هم در تحلیل‎ها) و ایجاز، بسیار روشن و دقیق و آموزنده است و شیوه و روش نگارش و بحث کردن و سازمانش می‎تواند برای خیل عظیم پژوهشگران و استادان و نویسندگان و مترجمان فلسفه در روزگار ما به عنوان کتابی آموزشی مورد توجه قرار گیرد. به عبارت دیگر امروز چند نفر از لشکر عریض و طویلی که ذکر کردیم، قادرند با همه مدارک دانشگاهی که دارند یا زبان‎های متعددی که مدعی دانستنش هستند، کتابی چنین روش‎مند، جمع و جور و در عین حال پر محتوا، با زبانی روشن و دقیق بنویسند؟ نکته دوم و مهم‎تر اما، تعهد و مسئولیتپذیری دریابندری در مقام روشنفکری پژوهشگر و دلسوز است. در زمانهای که مفهوم «الیناسیون»(از خودبیگانگی یا «بی‎خویشتنی») به عنوان کلید‎واژه‎ای برای نفی تجدد و دعوت به «خویشتنی» که نمی‎دانستیم چیست، از همه سو مطرح می‎شد، دریابندری نشان داد که این مفهوم(الیناسیون) دقیقا از کجا برآمده و خاستگاه نظری‎اش در اندیشه جدید، منازعات فکری و فلسفی و صد البته سیاسی و اجتماعی و اقتصادی سده‎های متاخر است. دریابندری بدون درگیر شدن در هیاهوی رایج دیگران در تخطئه شرق و غرب و بازگشت به گذشته‎های موهوم، بدون این که از مراکز تحقیقاتی رایج سفارش بگیرد، خود احساس مسئولیت کرد و آستین همت بالا زد و عالمانه در این زمینه ادای سهم(contribute) کرد. این می‎تواند درسی باشد برای کسانی که این روزها مضامین و مفاهیمی چون «ناسیونالیسم»، «نئولیبرالیسم»، «ایرانشهری» و ... را مثل نقل و نبات استفاده می‎کنند، اما گامی در ایضاح این اصطلاحات بر نمی‎دارند.

این مطلب نخستین بار در روزنامه اعتماد منتشر شده است.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل