بازدید 7941
۱

تحلیلی روانشناختی درباره حادثه سیرجان

سیامک افلاطونیان*
کد خبر: ۸۶۸۲۳۹
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۳۹۷ - ۱۳:۵۱ 09 January 2019

مدتیست ماجرای دختر نوجوان و ۲ پسر سیرجانی خبر ساز شده است. این رویداد را می‌توان از چندین نگاه مورد بررسی و تحلیل قرار داد. نگاه اول در سطح فردی و اینکه شکنجه گر دچار چه اختلالی می‌باشد و محرک و انگیزه از انجام چنین کاری چه چیز‌هایی می‌تواند باشد و یا اینکه دختر نوجوان به چه علت اغوا شده و مسائلی از این قبیل که نیازمند یک مصاحبه بالینی روانشناختی دقیق می‌باشد تا بتوان ریشه‌های فردی را شناسایی کرد و اقدامات لازم جهت درمان صورت پذیرد. در نگاه دوم این اتفاق یک فرایند اجتماعیست و باید از رویکردی کلان‌تر مورد بررسی قرار گیرد که به لحاظ جمعی چه محرک‌ها و نیاز‌هایی در جامعه امروز ما وجود دارد که تجمیع این محرک‌ها منجر به اتفاقی این چنینی می‌شود. با نگاه کلان می‌توان الگوی منجر به فاجعه را شناسایی کرد و با دیدن نشانه‌ها اقدامات پیشگیرانه صورت پذیرد.
آسیب ایجاد شده پس از واقعه می‌تواند به قدری زیاد باشد که به سختی قابل درمان یا حتی غیر قابل درمان باشد و هزینه‌ای به مراتب سنگین‌تر برای جامعه و فرد خواهد داشت و پیشگیری بهترین گزینه برای مقابله با این آسیب است که نیازمند یک پیشبینی مناسب است. اگرقادر به رصد کردن نشانه‌های یک فاجعه قریب الوقوع باشیم بسیار کم هزینه‌تر و سریعتر می‌توان اقدام کرد و جامعه و فرد و خانواده متحمل هزینه‌های وحشت ناک پس از حادثه نشوند. در ادامه به برخی از این نشانه‌ها اشاره خواهم کرد.

۱- اعتیاد و مسمویت هیجانی:
اعتیاد هیجانی یا مسمومیت هیجانی یک اصطلاح روانشناختیست به این معنی که فرد مداوما نیازمند تزریق هیجان می‌باشد و تنها در صورت وجود این هیجان احساس خوبی خواهد داشت. هیجان معمولا با میزان خطر رابطه مستقیم دارد و رفتار‌ها و اعمال ممنوعه معمولا از هیجان بسیار بالایی برخوردارند. اعتیاد هیجانی الگویی مانند هر اعتیاد دیگر دارد و با هر بار تجربه هیجان، فرد نیازمند تجربه هیجانی بیشتر در اتفاق بعدیست و یک هیجان ثابت دیگر برایش ارضا کننده نخواهد بود. به همین دلیل ممنوعیت‌های کوچک دیگر هیجان لازم را ندارد و نیازمند انجام کاری با حاشیه خطر بیشتر و در این مورد خاص یک ممنوعیت بزرگتر است. تامین نیاز هیجانی نیز مانند تمام نیاز‌های دیگر انسان هم راه سالم دارد و هم راه‌های نا سالم و از فردی به فرد دیگر متفاوت. زمانی که مسیر تخلیه هیجانی سالم محیا نباشد، فرد برای هیجان خواهی خود به راه‌های نا سالم روی خواهد آورد. این تخلیه هیجان میتواند از فحاشی در یک فضای مجازی شروع شود و به حضور تنهای یک دختر ۱۶ ساله در خانه باغی در ناکجا آباد با پسری که تا به حال او را ملاقات نکرده و شناخت کافی ندارد ختم شود.

۲- تمایل به خشونت آشکار و دریافت نوازش منفی:
در فایل تصویری منتشر شده چیزی که در نگاه اول مورد توجه قرار میگیرد کلیت داستان است. داستانی که در آن دختر به عشق پسر توهین کرده و پسر برای انتقام نقشه میکشد تا دختر نوجوان را تنبیه کند. اما این تنها لایه سطحی ماجراست و این اتفاق نشانگر یک فرایند عمیق‌تر است. ماجرا فقط یک خشونت و انتقام ساده نیست. یک پرخاشگری و انتقام میتواند به شکل مخفی‌تر و هوشمندانه تری انجام شود و پسری که توانسته یک برنامه ریزی دقیق برای فریب دادن دختر نوجوان از فاصله حدود هزار کیلومتر داشته باشد و موفق شود، آدم کم هوشی نیست که نتواند انتقام خود را بگیرد بدون آنکه اثری از خود بجای بگذارد. در اینجا تمایل به خشونت آشکار وجود دارد. یک رفتار نمایشی که در آن همه بفهمند که او کیست و چرا این کار را انجام می‌دهد بدون ترس از قانون و مراجع قضایی. در واقع خشونتی که می‌تواند عواقب سنگینی برای پسر به همراه داشته باشد، اما پی داستان را به تن خود مالیده است. در اینجا ما با پدیده نوازش منفی روبرو هستیم. یعنی جلب توجه، اما نه با استفاده از دستآورد‌ها یا خصوصیات مثبت بلکه با پرخاشگری و رفتاری ضداجتماعی. دقت کنیم که او در نهایت توجه به دست خواهد آورد و دیده خواهد شد. زمانی که توجه مثبت وجود نداشته باشد و فرد در محیط پیرامون خود از نوازش مثبت محروم باشد تمایل شدید به دریافت نوازش منفی ایجاد می‌شود برای جلب توجه منفی فرد نیازمند عده‌ای تماشاگر است که بعد از ابراز خشونت آشکار دقیقا همین اتفاق هم می‌افتد و این یک الگوی مخرب اجتماعیست که افراد تمایل بیشتری به تماشا و دنبال کردن اتفاقات دردناک اینچنینی یا وقایع عجیب و غریب خارج از عرف و چارچوب‌های معمول دارند و دلیل آن را میتوان عدم آموزش صحیح و محدودیت‌های نا سالم و غیر علمی در جامعه دانست که هیولای وحشتناک تری را در اعماق روان افراد جامعه پرورش داده و افراد نمی‌توانند با خاموشی در مقابل چنین وقایعی رفتار‌های نمایشی مخرب را خاموش کنند بلکه هیزم بیشتر در آتش می‌ریزند. به همین دلیل نمایش خشونت از خود خشونت هم مهمر می‌شود حتی اگر فرد هزینه سنگین بابت رفتار خود پرداخت کند. در چنین شرایطی تنبیه و مجازات و قانون به تنهایی نمی‌تواند ابزاری برای عدم رفتار‌های ضد اجتماعی در فرد شود و پیشگیری و درمان نیازمند یک رویکرد عمیق‌تر و تخصصی در سطح جامعه می‌باشد.

۳- گروه حمایتی و ارتباط موثر:
انسان ذاتا یک موجود اجتماعیست و در هر مقطع از زندگی خود نیاز دارد در گروه‌های اجتماعی پذیرفته شود که این گروه‌ها هر کدام به شکلی در واقع یک سیستم حمایتی برای فرد محسوب می‌شوند که اولین و مهمترین آن خانواده می‌باشد. در سن نوجوانی گرایش فرد برای پذیرفته شدن به سمت گروه همسالان متمایل می‌شود، اما سیستم حمایتی فرد معمولا یک هسته مرکزی دارد که فرد کنار این حلقه مرکزی امنیت کامل احساس می‌کند و زمانی که دچار بحران یا آسیب می‌شود، میداند که همیشه یک ساحل امن برای ترمیم زخم‌های خود خواهد داشت که این دایره امن باید در بستر خانواده فراهم شده باشد. در غیر این صورت فرد برای تامین امنیت به دنبال یک منبع خارجی می‌گردد که اولین گروه در دسترس در نوجوانی گروه همسالان است و در اینجا قوانین عضویت و پذیرفته شدن توسط آن گروه مشخص می‌شود. زمانی که هیجان خواهی فرد بالا باشد گرایش هم به سمت افراد هیجان انگیز خواهد بود و قانون عضویت در این گروه این است "هر کی کار‌های خفن‌تر بکنه پذیرفته شده تره" و از همه مهمتر این گروه در صورت آسیب هرگز حمایت لازم برای التیام فرد را در اختیار او قرار نخواهد داد و در صورتی که دایره امن در خانواده هم وجود نداشته باشد، نوجوان کاملا آسیب پذیر خواهد بود و در صورت بروز آسیب هیچ سیستم حمایتی برای بازگشت ندارد. ایجاد این سیستم حمایتی نیازمند ارتباط درست و موثر با نوجوان و شناخت کافی از دنیای مدرن اوست و اگر این ارتباط وجود نداشته باشد احتمال آسیب به شدت بالا می‌رود

سه مورد بالا زمانی که در کنار هم قرار بگیرند وقوع فاجعه این چنینی دور از ذهن نیست و به جرات می‌توان گفت که این آسیب از یک بستر نا مناسب اجتماعی و عدم آموزش صحیح خانواده در فرزند پروری و ارتباط موثر با کودک و نبودن توجه و نوازش مثبت شکل گرفته است. من مقصر اصلی را پسر سیرجانی یا دختر نوجوان ۱۶ ساله نمی‌دانم و سهم اصلی این واقعه بر گردن جامعه و سیستم آموزشیست.

 

*کارشناس ارشد روانشناسی بالینی کودک و نوجوان

 

سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
تحلیلی کوتاه بر تحلیل روانشناختی درباره حادثه سیرجان:
بعنوان یک دانشگاهی نظر من این است که نتیجه گیری از بحث این کارشناس محترم با سه تحلیل داخل متن تعارض آشکار دارد. اگر جامعه و سیستم آموزشی عامل این رفتار ضد اجتماعی باشند، قاعدتا همه یا اکثر دانش آموزان باید مثل پسر سیرجانی رفتار ضد اجتماعی داشته باشند. این کارشناس عزیز تازه کار احتمالا درسش را خوب نخوانده است و هنوز زود است که تحلیلی بدهد که غیرعلمی و اصطلاحا آبکی باشد. اینگونه رفتارها اصولا چند علتی(Multicasual) هستند و ویژگیهای شخصیتی افرادی که مرتکب این کار میشوند، عامل اصلی است و با ارزیابی بالینی دقیق احتمالا اختلال روانشناختی با تشخیص اولیه اختلال شخصیت (بویژه ضداجتماعی یا خودشیفه) قابل تصور است.
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هفدهم رمضان