به گزارش «تابناک»؛ حوضه آبریز زاینده رود و رود زیبای آن که در پی بی توجهی و عدم بارگذاری صحیح دهههای گذشته به طبیعتی بی آب و علف تبدیل شد، مدتی است به دنبال آغاز اعتراضهای اجتماعی و سیاسی مردم محلی به ویژه کشاورزان شرق اصفهان به دغدغهای بزرگ در فلات مرکزی کشور تبدیل شده است؛ دغدغهای که البته بنا به روندهای موجود، هنوز در مسیر درست قرار نگرفته و روایتگر حکایتی تلخ از تکرار اشتباهات گذشته است.
تمرکز بر منابع آبی خارج از حوضه آبریز زاینده رود، چشم داشتن به منابعی که دسترسی به آن تقریباً غیر ممکن است، عدم اصلاح الگوی کشت و نوع آبیاری زمینهای زراعی، توسعه صنایع مبتنی بر فولاد، انتظار برای تأمین نیاز آبی دیگر حوضهها از این حوضه و... از جمله اشکالاتی است که در گذشته وجود داشت و اکنون نیز به رغم اثبات خسارات برآمده از این عوامل، هنوز محور طرح و برنامههای میلیاردی مدیران و متولیان آب قرار دارند.
بزرگترین اشکال موجود در فرآیند مدیریت بحران آب زایندهرود را میتوان بارگذاری بیش از ظرفیت حوضه در سال و دهههای اخیر و نیز چشمداشت دائمی مدیران این حوضه آبی به منابع آبی دیگر حوضههای آبی قلمداد کرد که زمینه افزایش مصرف آب و عدم ایجاد الگوی بومی محلی مصرف را رقم زد و اکنون نیز چندان توجهی به این اشکال بزرگ نمیشود.
شرایطی که نشان میدهد متولیان آب زاینده هنوز هم تصویر دقیقی از بحران آبی که در سالهای اخیر صدها هزار خانوار کشاورز و دامدار منطقه را دچار بحران معیشتی و اشتغال و شهر زیبای اصفهان را به لحاظ گردشگری دچار خسارات سنگین کرد، ندارند.
پیشتر بسیاری از منتقدان، بخشی از نبود عزم جدی برای حل مشکل و تکرار رویههای غلط گذشته در اصفهان را مربوط به استاندارانی میدانستند که همگی زاده کلانشهر اصفهان بودند و خواسته یا ناخواسته منافع این شهر بزرگ را بر سایر مناطق همجوار ترجیح میدادند؛ روندی که با حضور استان دار جدید و غیر بومی این استان یعنی «محسن مهرعلیزاده»، انتظار میرفت با اصلاح و تغییر الگوها همراه شود، اما از قرار معلوم چنین رخدادی هیچ گاه قرار نیست به وقوع بپیوندد.
بررسی دقیق و موشکافانه طرحهای جدید مطرح در استانداری اصفهان برای حل بحران آب موجود، چندان امیدوار کننده به نظر نمیرسد و گویا همه طرحهای جدیدی که متولیان آب به آن تمسک جسته اند، چیزی جز تکرار مکررات نیست.
این مهم را از آن جهت میتوان مورد تأکید قرار داد که طراحان طرحهای جدید مثل بازچرخانی آب، هنوز در طرحهای خود چشم به منابع آب سایر حوضههای آبریز مثل کارون دارند و با برنامه های آرمانی و غیر عملیاتی با زیرکی هرچه تمامتر راههای گریز مشخصی را برای خود در صورت عدم توفیق طرح هایشان ترسیم کرده اند.
سخن از طرف بازچرخانی آب و بخشهای جداگانه آن است که پس از ماهها مطالعه و بررسی توسط کارشناسان و متولیان استان اصفهان، اکنون در شرف عملیاتی شدن است؛ طرحی که یقیناً برای نگارش و اجرای مطالعاتش صدها میلیون و چه بسا میلیاردها تومان هزینه شده و جزئیات آن عاری از هر گونه دستاورد جدید و مفید به نظر میرسد.
محمد نبویان پور، مدیر عامل شرکتی که طرح مطالعاتی و اجرای بازچرخانی آب را در حوضه آبریز زاینده رود را بر عهده گرفته است، در مورد جزئیات این طرح به رسانهها گفت: اگر اضافه شدن تونل اول و دوم کوهرنگ نبود در دهه ۶۰ به مشکل امروز برمیخوردیم، با توجه به رشد جمعیتی که داشتیم نیاز به تأمین منابع آبی جدید هستیم، از طرفی رودخانه زایندهرود باید ساماندهی شده، مدیریت مصرف باید انجام شده و روی برداشتها نظارت انجام شود، ایجاد جریان دائمی زایندهرود و نجات گاوخونی همگی جزو طرح هفتگانه آبی استان است.
وی با تأکید بر ضرورت تکمیل طرح تونل سوم کوهرنگ که از سالها پیش در حال انجام بوده است، افزود: انتقال آب به سد چم آسمان مهم است که پیشبینی شده ۲۵۰ میلیون متر مکعب آب منتقل شود، انتقال آب از خلیج فارس به مرکز اران از جمله اصفهان به ظرفیت ۲۰۰ میلیون مترمکعب از برنامههای پیش روست، این طرحها امکان ایجاد منابع آبی جدید به اصفهان را دارند.
وی با بیان این که محصولاتی که آب مجازی زیادی را صرف میکند، باید از کشورهایی که آب زیادی دارند وارد کنیم، گفت: کشاورزان ما باید محصولاتی را بکارند که نیاز به آب کمتری دارد، در ساماندهی رودخانه به اصلاح بازههای آسیبپذیر رودخانه، تعریض، تثبیت دیواره و سنگ چینی توجه شده است.
نبویانپور ادامه داد: پیشبینی شده آبی که کشاورزان حدفاصل سد چم آسمان تا سد نکوآباد احتیاج دارند توسط لوله به آنها تحویل داده شود، پیشبینی شده حداکثر آبی که کشاورزان نیاز دارند توسط این سیستم تحویل کشاورزان شود، این قسمتی جزیی از طرح لولهگذاری است و لولهگذاری صرفا از حد فاصل سد چم آسمان تا سد نکوآباد انجام میشود و هدف تأمین آب اراضی است و بقیه آب در بستر طبیعی رودخانه زایندهرود جاری میشود و با این کار از برداشت غیر مجاز جلوگیری میشود.
مدیرعامل شرکت مجری در بخش دیگری از سخنانش با بیان این که مدیریت پساب از جمله طرحهای مطرح است، خاطرنشان کرد: با استفاده از تصفیه پساب، میتوان آن را در اختیار صنایع قرار داد و در ازای آن، آب خام مورد نیاز را از آنها گرفت؛ آب خامی که مورد استفاده از کشاورزی و شرب است، استفاده از پساب در شهرکهای گلخانهای نیز امکانپذیر است، نزدیک به ۳۴۰ میلیارد تومان برای انجام این فرایند پیشبینی شده است.
نبویانپور افزود: وقتی از آب زیرزمینی برداشت میکنیم، فرونشست زمین رخ میدهد در حالی که بارندگی نیز نشده است تا آب خوانها نیز احیا شود. اگر انتقال آب تا ۳ متر مکعب باشد و این آب در حوالی باغ پرندگان رها شود، نیمی از آن جذب آب خوانها میشود و حرکت خوبی است، اگر طرحهای بالادستی انجام شود، امکان تأمین این ۳ مترمکعب آب وجود دارد و مابقی در سد آبشار به سمت تالاب حرکت میکند، اما اگر این ۳ متر مکعب آب تأمین نشود با طرح بازچرخانی آب رودخانه جریان خواهد داشت.
وی در بخش پایانی سخنان خود نیز گفت: در صورت نیاز در داخل شهر نیز لولهگذاری میشود. با تکمیل همه مراحل، آب قطعا به تالاب گاوخونی خواهد رسید. اگر بین ۳۰ میلیون تا ۱۰۰ میلیون متر مکعب آب به تالاب برسد، بخش عمده مشکلات حل خواهد شد؛ هرچند ظرفیت تالاب بیشتر است.
همان طور که از سخنان مدیر عامل مجری طرح بازچرخانی آب برای احیای زاینده رود برمیآید، در این طرح همچنان چشم امید مدیران به منابع آب خارج از حوضه آبریز زاینده رود است و این بار مدیران، پای را از منابع آب کارون فراتر گذاشته و حتی در پی انتقال آب از خلیج فارس نیز هستند؛ ایدههایی که مرور زمان غیر عملیاتی بودن آنها را برای بسیاری از افراد متخصص و کارشناس اثبات کرده است و تکرار این موارد در طرحهایی که برای نجات زندگی میلیونها شهروند گفته میشود، جای سؤال دارد.
در این طرح انتقال آب از خلیج فارس بدون اشاره به شرایط جغرافیایی و توپوگرافی فلات مرکزی کشور و هزینههای سنگینی که اجرایی کردن چنین طرحی به کشور تحمیل خواهد کرد، در حالی مطرح شده است که از هم اکنون باید شکست این طرح را اعلام و تأکید کنیم کرد مدیران مجری طرح بنا دارند با طرح چنین ایدههای بلندپروازانهای برای آینده توجهیات مناسب مبنی بر چرایی عدم توفیق برنامه هایشان داشته باشند.
در این طرح، در حالی به مسأله تأمین آب از طریق طرحهای انتقال آب با هدف تغذیه آبخوانها اشاره شده که از آن سو، مدیران اجرایی کشور از جمله رئیس جمهور، تأکید فراوانی بر انتقال آب تنها با هدف تأمین آب شرب، آن هم در مواقع اضطرار دارند.
در این طرح از سویی نیز در حالی بر لزوم تصفیه آب و بهره برداری از منابع آب و فاضلاب تأکیده شده که برای اجرایی کردن چنین طرحهایی اعتبار چندانی در نظر گرفته نشده است.
بسیاری از موارد اشاره شده در طرح بازچرخانی مثل لزوم تغییر الگوی کشت، جلوگیری از برداشت اضافه از آب زاینده رود و... در حالی بیان میشود که این امور از جمله بدیهیات مدیریت صحیح منابع آب است و مشکل اجرایی شدن یا نشدن آن نه طرحهای گذشته بلکه نوع تعامل مسئولان با مردم بوده است.
بنابر این میتوان گفت، آنچه در طرح بازچرخانی آب برای احیای زاینده رود مورد تأکید است، از یک سو تکرار اصول و مقرراتی است که در گذشته به آنها اشاره شده بود و از سوی دیگر، ناظر بر طرحهایی است که اجرایی شدن آن نه تنها توجیه مالی ندارد، (انتقال آب خلیج فارس) بلکه در آینده نزدیک نیز عملیاتی نخواهند شد.
با این شرایط، شاید بهترین نتیجه گیری آن باشد که هنوز بحران آب حوضه آب زاینده رود، به رغم تغییر رویکردهای مدیریتی با بحران مدیریتی رو به روست و هنوز روشهای دقیق و معقول حل این بحران در سایه طرحهای پر طمطراق و ناممکن نادیده گرفته شده اند؛ اتفاقی که شاید برای مدیران و مجریان چنین طرحهایی آورد مالی و اسمی خوبی داشته باشد، اما برای میلیونها شهروند ساکن در حاشیه زاینده رود اتفاق مبارکی را در پی نخواهد داشت.