بازدید 19485

ازدواج و طلاق این دهه هفتادی‌های عجول!

دهه هفتادی‌ها برخلاف شصتی‌ها وقتی با هم آشنا می‌شوند دیگر زیاد موضوع را کش نمی‌دهند، بلکه خیلی زود بساط عروسی را برپا می‌کنند. بویژه آنها که دانشگاهی هستند، همان ترم اول یا نهایتاً ترم دوم!
کد خبر: ۵۵۷۶۱۵
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۹۴ - ۰۹:۲۷ 31 December 2015
داستان ازدواج در جامعه ایرانی که روزگاری جزو ساده‌ترین اتفاقات زندگی یک جوان بود این روزها آنقدر پیچیده شده که خیلی از خانواده‌ها از آن می‌ترسند. حالا دیگر گویا با لباس سفید رفتن و با لباس سفید بازگشتن هم به سرآمده است.

به گزارش ایران، این موضوع البته برای دهه شصتی‌ها بیشتر صادق است. فکر شیرینی لحظه‌های مشترک هم نمی‌تواند خیلی از دهه شصتی‌ها را پای سفره عقد بنشاند. چرا که آنها با سرعت نور از کنار ازدواج فرار می‌کنند. اما در سوی مقابل این روزها دهه هفتادی‌ها هستند که کولاک کرده‌اند، طوری که در همان سنین پایین ازدواج می‌کنند. دهه هفتادی‌ها برخلاف شصتی‌ها وقتی با هم آشنا می‌شوند دیگر زیاد موضوع را کش نمی‌دهند، بلکه خیلی زود بساط عروسی را برپا می‌کنند. بویژه آنها که دانشگاهی هستند، همان ترم اول یا نهایتاً ترم دوم! بعضی از دهه هفتادی‌هایی هم که درس نمی‌خوانند چه خدمت بروند و چه نروند، برای ازدواج اعلام آمادگی می‌کنند. البته به خرج جیب پدر!

در این بین همان قدر که ترفندهای دهه شصتی‌ها برای شانه خالی کردن از بار ازدواج نگران‌کننده است، راه حل‌های دهه هفتادی‌ها هم برای مجاب کردن والدین به ازدواجشان عجیب به نظر می‌رسد. از سوی دیگر وقتی سری به دادگاه می‌زنیم متوجه می‌شویم که همین دهه هفتادی‌ها برای گرفتن طلاق صف کشیده‌اند. خیلی هایشان از این می‌گویند که آتش گرم عشق به دلایلی به سردی نشسته و حالا آمده‌اند تا به زندگی کوتاه یکی دو ساله پایان دهند.

 از طغیان سنی غرایز تا دوراهی والدین


بهرام سازگار، جامعه شناس و استاد دانشگاه درباره موج ازدواج‌های دهه هفتادی می‌گوید: «این مسأله از چند باب قابل بررسی است. اول اینکه باید دید که به طور عرفی و علمی سن بلوغ فکری یک پسر و دختر در شرایط امروز جامعه ایران چند است؟ چرا که با‌وجود گسترش رسانه‌ها و منابع اطلاعاتی به دلیل وابستگی شدید بچه‌ها به والدین خود، رشد فکری باید به شکل دیگری ترجمه شود. نباید فراموش کرد که در سنین 18 تا 24 سالگی درگیری‌های غریزی در وجود یک پسر غوغا می‌کند. به شکلی که بخش قابل توجهی از ظرفیت ذهنی وی در اختیار مسائل غریزی و انتخاب‌های منطبق با این معیار است. به این ترتیب این پسر دچار تناقض‌های عجیبی می‌شود، از یک سو به هزار و یک دلیل نمی‌تواند مشکلات فکری پیش آمده را با والدین مطرح کند و از سوی دیگر طغیان عاطفی و جنسی در وجودش بیداد می‌کند، به این ترتیب تنها راه را در ازدواج می‌بیند.»

این استاد دانشگاه می‌افزاید: «وقتی هم که با والدین خود این مسأله را مطرح می‌سازد، والدین در خلوت خود بر سر دوراهی قرار می‌گیرند. یا باید جوان بی‌تجربه‌ای را که خیلی از امور مهم زندگی‌اش روی زمین مانده روانه دریای زندگی مشترک کنند یا از او بخواهند که غرایزش را سرکوب کند.»

 وابستگی شدید مالی، پاشنه آشیل ازدواج


در این بین مسأله دیگری که خیلی از خانواده‌های دهه هفتادی را با مشکل روبه رو کرده، عدم استقلال مالی آنهاست. به این شکل که این نسل علی رغم اینکه تمایل به ازدواج دارد، بشدت به والدین خود وابسته است از همین رو خیلی از والدین هم توانایی تأمین مالی هزینه زندگی مشترک فرزندان خود را ندارند.

بهرام سازگار، در این باره معتقد است: «وقتی یک پسر دانشجوی کم سن و سال زندگی تشکیل می‌دهد و شخصاً درآمدی ندارد در واقع بار زندگی‌اش را به دوش والدینش می‌اندازد. به این ترتیب اولاً هزینه‌های زندگی برای پدر خانواده دوبرابر می‌شود که این منشأ تنش است. دوم اینکه همسر این جوان که معمولاً کوچکتر و بی‌تجربه‌تر از اوست نسبت به این وابستگی واکنش منفی دارد. بویژه اینکه هر روز این همسر از این جوان بی‌پول خواسته‌های جدیدتری دارد. این منشأ تنش‌های فراوان و طلاق‌های زودهنگام است.» این استاد دانشگاه درباره تبعات این مسأله در ازدواج دهه هفتادی‌ها عنوان می‌کند: پسری که به دلیل نداشتن بضاعت مالی تصمیم به جدایی از همسرش می گیرد پس از طلاق بشدت سرخورده است. چرا که وی احساس حقارت اجتماعی می‌کند و این یعنی شکل‌گیری یک شخصیت جدید در وی با گره‌های روانی پیچیده‌تر!

 روزنه‌ای برای گریز از اختلاف سلیقه با والدین


سارا فرجام، روانشناس و استاد دانشگاه نیز بر این باور است که ازدواج زودهنگام دختران می‌تواند درنهایت به طلاق منجر شود. این استاد دانشگاه عنوان می‌کند: «دختران از لحاظ روانشناسی در سنین پایین بشدت تحت تأثیر محرک های احساسی بسیار قوی هستند. به این ترتیب آنها بشدت به یک تکیه گاه عاطفی نیاز دارند. به همین دلیل هم بدون توجه به هیچ مسأله دیگری چشم‌های خود را می‌بندند و در سن پایین تصمیم به ازدواج می‌گیرند.

بویژه اینکه در این سنین به طور معمول به دلیل تغییرات فرهنگی نسل‌ها در خانواده ایرانی معمولاً تنش‌هایی میان والدین و دختران وجود دارد که این مسأله دختران را به این گونه ازدواج‌ها که معمولاً بدون شناخت هم صورت می‌گیرد بیشتر تشویق می‌کند.

چرا که آنها احساس می‌کنند باید از روزنه‌ای که برایشان به وجود آمده استفاده کرده و از خانه پدری خارج شوند. غافل از اینکه پسر طرف مقابل هم به دلیل سن پایین، تجربه کم و البته وابستگی شدید به والدین خود نمی‌تواند تکیه گاه مناسبی برای همسرش باشد.» این استاد دانشگاه می‌افزاید: اتفاقاتی که در ذهن دو طرف به دلیل ترشح هورمون‌های خاص رخ می‌دهد سبب می‌شود تا این دو احساس کنند که حتماً در این سن به یک فرد از جنس مخالف نیاز دارند. به این ترتیب خانواده‌های خود را برای ازدواج زود هنگام تحت فشار قرار می‌دهند.

 این نسل را با نسل قبل مقایسه نکنید


در این بین اما برخی معتقدند که ازدواج زودهنگام چندان هم بد نیست و البته نسل گذشته هم در همین سنین پایین ازدواج می‌کردند و خیلی از آنها زندگیشان تا به امروز دوام آورده است. سارافرجام درباره این موضوع می‌گوید:< اولاً مقایسه بلوغ فکری این نسل با نسل گذشته کاملاً اشتباه است. چرا که به هر صورت این نسل سبک زندگی متفاوتی دارد که سبب می‌شود آمادگی برای تعهد‌پذیری در اغلب پسران تا سنین 25 یا 26 سالگی ایجاد نشود. ثانیاً اینکه به هر صورت بلوغ اقتصادی روی تصمیمات یک پسر در زندگی مشترک اثر‌گذار است. به این صورت که پسران در صورت داشتن استقلال اقتصادی در رفتارهایشان نسبتاً با ثبات‌تر برخورد می‌کنند.

 موضوعی که در اکثریت پسران جامعه ایرانی با این تب مدرک‌گرایی و علاقه همه به درس خواندن تا سنین بالای 25 سال معمولاً ایجاد نمی‌شود.

یعنی استقلال اقتصادی برای پسران تا چنین سنینی بسیار دشوار خواهد بود.> به عقیده این روانشناس نکته سومی که باید در جواب این افراد که معتقد به ازدواج زودهنگام دهه هفتادی هستند بیان کرد، این است که غرایز آنها در مرحله‌ای از زندگی مشترک فروکش می‌کند و سپس چشم‌های آنان به واقعیت‌های زندگی مشترک باز می‌شود و این آغاز یک بن‌بست است.

 ذهــن صفـــر و صـــد و پیش به سوی طلاق


سـارا فرجــــام، پژوهشگر روانشناسی براین باور است که باید جوانان را از سنین 18 و 19 سالگی در مورد چگونگی برخورد با این غلیان احساسات آموزش داد و این مسأله را منتقل کرد که ازدواج باید در سن مشخصی صورت گیرد. چرا که تا پیش از این معمولاً پسر و دختر آمادگی روانی پذیرفتن مسئولیت را ندارند.

این استاد دانشگاه می‌افزاید: در این سنین ذهن پسران و دختران صفر و صد است و زمانی که با مشکلات چندگانه زندگی مشترک از اقتصادی گرفته تا اجتماعی و فرهنگی و مسئولیتی روبه‌رو می‌شوند نمی‌توانند از لحاظ روانی آن را مدیریت یا حل کنند.

 به این ترتیب بدون توجه به تبعات یک مسأله تصمیم به طلاق می‌گیرند.  حال با این حرف‌ها و نگاههای کارشناسان باید زودتر فکری به حال این ازدواج‌ها کرد. مسأله‌ای که نمای کلی‌اش شگفت‌انگیز به نظر می‌رسد، دهه شصتی‌ها می‌گریزند و دهه هفتادی‌ها بی‌امان به ازدواج یورش می‌برند!
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۴۹
انتشار یافته: ۱۰
والا این ویژگی هایی که گفتین دهه هفتادی ها ندارن، 80-90% مردم ندارن. خیلی ها بخاطر آبرو و حرف مردم زیر یک سقف اند، دوست من از 18 سالگی ازدواج کرده و 4 سال با خوبی مشغول زندگیه بهتره این بندگان خدارو که الان زندگی مشترک دارند، با کلی گویی و یک کاسه کردن همه دهه هفتادی ها، ناراحت و سرخورده نکنیم. دهه هفتادی داریم که قدر تک سلولی نمی فهمد. دهه هفتادی هم هست که هر سوالی کنی 100% پاسخی زیبا و درست می گیری، اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی، علمی و ... . همین در افراد 70 ساله، 80 ساله هم هست. سن ملاک نیست، بلوغ فکری که از آموزش و یادگیری برمی آید نعیین کننده است
این موضوع هیچ ارتباطی به مسائلی روانشناسی و ذهنی نداره یا اگرم داشته باشه بسیار ناچیزه...تفاوت دهه هفتادی و 60ها در این مسئله فقط به زمان و عوامل خارجی مربوط میشه....اقتصاد جامعه و .... و اون چیزی که به عنوان مسائل روانشناسی یا ذهنی باید مورد تاکید قرار بگیره همان عوامل خارجی هستند که بر روی این مسائل تاثیر گذاشته...
این تحلیل ها که دهه هفتادی را جدا از خودتون می بینید منصفانه نیست
دهه هفتادی چه میدونه درس خوندن زیر ترس بمباران هوایی چیه، دهه هفتادی چه میدونه شبها توی پناهگاه خوابیدن چیه، چه میدونه جنس کوپنی و صف نفت چیه! یک مشت آدم ناز پرورده که چشم باز کردن همه چیز آماده بوده رو با دهه شصت و پنجاهی هایی که جنگ بچگی و جوونیشون رو نابود کرده مقایسه نکنید.
کلا دهه شصتی ها در همه موارد مظلوم واقع شدن، من و امثال من خیلی دوست داریم ازدواج کنیم اما از آنجا که شرم داریم به پدر و مادر خود رو بزنیم برای پول ترجیح میدهیم چندین سال با حقوق کم کار کنیم تا اینکه باری به روی دوش خانواده باشیم و بالعکس دهه هفتادی های نونور فقط سربار خانواده ان و علاقه ای به کار و تلاش ندارن البته اکثرشون اینطورن
من بقيه هفتاديا رو نميدونم
من ٧١ ايم از ترماي اول دانشگام كارم ميكردم ، الانم ارشدم رو پاي خودمم وايميستم ، ازدواجم ميتونم بكنم ، البته منم موافقم ك خيلي از هم سن و سالام جز ورق هاي كتاب رنگ چيز ديگه ايو نديدن ك متسفانه به سياست هاي غلط اموزشي كشورمون برميگرده كه ميخواد مردم و فقط دكتر مهندس كنه !!
من فکر میکردم فقط فرزند من این رفتار رو داره .باخواندن این خبر فهمیدم ایراد از فرزند من نیست،بلکه اپیدمی اتفاق افتاده .
واقعا سبک زندگی و شوه تربیتی و رفتار دهه هفتادی ها بزودی بزرگترین بحران های اجتماعی رو بوجوود خواهد آورد. متاسفانه این نسل بی اعتقادتر و جسور تر تربیت شده اند.
آقا من دهه هفتادی ام الان 21 سالمه و میخوام ازدواج کنم.دانشجو هستم و وضعیت مالی پدرم هم خوبه. تابستون هم همراهه پدرم کار میکنم.هم فروشگاه هم تعمیر گاه.حالا یه سوال. اگر بخوام منتظر بشم مدرکمو بگیرم و سربازی برم و کار پیدا کنم میشه در بهترین حالت 27 سالم.شیش سال من توی این شرایط جامعه چجوری تحمل کنم؟این چیزایی که نوشتید از نظره اسلامی کاملا غلطه.ازدواج هر چه زودتر باشه بهتره. همین احساسه نیاز که شکل میگیره باعث میشه زندگی محکمتر بشه.شما هرچقدر سنت بره بالا انتخابه همسر هم واست سخت میشه.چشم باز میکنی میبینی سنت شده چهل
من فردی را دیده ام ازدواج کرد و در آپارتمان 50 متری به همراه پدر و مادرش زندگیش را شروع کرد و یک سال و نیم بعد از هم طلاق گرفتند متاسفانه بعضیها با تمام سختی ها ازدواج می کنند وخیلی تلاش می کنند زندگیشان را حفظ کنند متاسفانه از عهده شان خارج است .
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل