بازدید 8435

حقوق‌های نجومی آیینه‌ای از افول ارزش‌ها

دکتر داوود پرچمی
کد خبر: ۶۰۵۳۵۷
تاریخ انتشار: ۲۲ تير ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۵ 12 July 2016
ماجرای پیچیده و چند بعدی دریافت حقوق های نجومی و بازتاب آن در میان افکار عمومی جامعه هنوز هم جنجال آفرین و خبر ساز است. در این بین سئوال نظرسنجی «تابناک» که در آن از خوانندگان پرسیده شد، اگر شما جای مدیران با حقوق نجومی بودید، چه می کردید؟ و پاسخ بیش از 62 درصد بر تکرار چنین رویه ای سبب شد تا برای تحلیل این پدیده نظر دو متخصص مسائل جامعه شناسی اخذ و منعکس شود.
 
با این حال حجم بالا و تنوع نظرات خوانندگان که در پیام های خود ضمن اشاره به چرایی ماجرا از ابعاد دیگری نیز به مسئله پرداختند، سبب شد تا با محوریت نتیجه همان نظرسنجی با دکتر داوود پرچمی جامعه شناس و عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی نیز گفت و گو انجام دهیم و حاصل این گفت و گو برای آگاهی خوانندگان منعکس شود.
 
آقای دکتر پرچمی با سلام، همانطور که بیان شد، نظرسنجی اخیر «تابناک» در رابطه با نحوه برخورد مردم عادی با حقوق های نجومی با نتیجه عجیبی روبه رو شد  و اکثریت اظهار کردند که از دریافت حقوق نجومی در صورت فراهم شدن شرایط خود داری نمی کنند. اگر ممکن است کمی در مورد ابعاد اجتماعی این رخداد نوین صحبت کنید؟
 
بله با سلام و تشکر از شما؛ حاصل یک نظر سنجی درباره پذیرش رویه مدیران در ماجرای فیشهای نجومی و قبول و رد آن توسط مردم که توسط سایت تابناک انجام شده بیانگر آن است که بیش از 60 درصد شرکت کنندگان اظهار کرده اند حقوق‌های نجومی را می پذیرند. سوال اینجاست که با وجودیکه مردم می دانند این دریافتها حداقل غیر قانونی، غیر منصفانه و غیر اخلاقی بوده است چرا اکثریت ابراز کرده اند که اگر آنها هم مدیر بودند چنین حقوقهایی را دریافت می کردند؟
 
در ابتدا باید به این امر توجه داشته باشیم این نتیجه از نظر علمی قابلیت تعمیم به کل جامعه را ندارد، زیرا مشخص نیست که پاسخگویان چه کسانی هستند و دارای چه ویژگیهایی و آیا به واقع از جامعه اماری مورد مطالعه نمایندگی می کنند یاخیر؟ بطور قطع این جامعه، نمونه واقعیِ جامعه ایرانی نیست و چنین ادعایی قابل قبول نبوده و قبول آن نیازمند مطالعات دیگری است. بنابراین با این پیش فرض به بررسی موضوع خواهیم پرداخت.
 
صرفنظر از شدت و چگونگی آن نتایج این نظرسنجی گویای وجود برخی واقعیات در جامعه است. به نظر میرسد که ارزشهای اخلاقی در جامعه افول کرده و این اظهار نظر موید آن می باشد. از آنجا که نگرشها، گرایشات و رفتار افراد علاوه بر برخی ویژگیهای فردی تابع شرایط اجتماعی آنان است لازم است نگاهی به شرایط اجتماعی خود انداخته و سعی در تبیین علمی این پدیده اجتماعی داشته باشیم.
 
آقای دکتر منظور شما از افول ارزش های اخلاقی چیست و اینکه در این حالت چه ارزشی در حال رشد و جایگزین شدن است؟
 
اولین نکته مهم و حائز اهمیت آن است که پول دارای ابعاد اجتماعی و فرهنگی است که اگر مهمتر از بعد اقتصادی آن نباشند کم اهمیت تر نیستند. در دنیای مدرن که اندیشه انسان گرای رفاه طلب مبنای آن قرار دارد پول وسیله ای برای دستیابی به اهداف، رفاه و تعیین کننده طبقه اجتماعی، شخصیت و تشخص است. پول و سرمایه تنظیم کننده رفتار آدمی با دیگران و دیگران با آدمی است.
 
پول یکی از بزرگترین پیشرفت های ذهن انسانی است که به تدریج قابلیت عقلیِ تجریدی یافته و با کنار نهادن کیفیات میان نابرابرترین پدیده ها برابری برقرار نموده و با تجرید کیفیتها، ارزش اشیاء را به صورت عدد و رقم قابل مقایسه در آورده است. پول با وجودی که خودش فاقد ارزش ذاتی است، به عنوان وسیله‌ی اندازه گیری روابط بین اشیاء، وسیله نهایی مبادله و از این رو عینیت بخش ارزشهای ذهنی گردیده است. در جامعه مدرن پول وارد تعاملات اجتماعی شده و وسیله ظهور و بروز ارزشهای ذهنی می گردد. از خصلتهای جامعه مدرن است که کمیت پول معنای کیفی یافته و بر روابط اجتماعی تاثیر گذار شده است.
 این خصلت پول فضاهای اجتماعی را بازار گونه و تعاملات کالایی شده کمّی را معادل و جایگزین روابط کیفی نموده و پول آنرا وسیله تبدیل پذیر و تبدیل کننده سرمایه اقتصادی یعنی ثروت و پول به سایر سرمایه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نموده است.
 
آقای دکتر پولی شدن روابط اجتماعی دقیقاً یعنی چه و نگاه جامعه نسبت به گذشته به آن چه تغییری کرده است؟
 
پولی شدن روابط از خصلت‌های جامعه دوران مدرنیته است که موجب عقلانی شدن ابزاری بدون احساس، ازخود بیگانگی انسان و بی ریشگی و پوچی آن می گردد. انسان مدرن سرگشته و شیدا، با تعهداتی سطحی و گسترده، غریق در پوچی و انسان گرایی سکولار است و با وجود نیاز به هدف غایی مطلق، در فرهنگ تحت سیطره سرمایه‌داری مستکبر تنفس می کند که توان اقناع خود را از دست داده و صورت‌های اجتماعی و فرهنگی مبتنی بر پول هدف و بنام رفاه غایت فرض شده است. نفوذ پول عقلانیت حسابگرانه را ویژگی مدرنیته گردانیده است و پول را معیار سنجش همه چیز گردانیده است. امروز پول دیگر چرک دست نیست بلکه حلال همه مشکلات و معیار ارزشمندی و تشخص است.
 
منظور شما از وجود ارتباط میان پیامدهای مدرنیته در تغییر باور و نگاه مردم نسبت به مسائل مادی چیست؟
 
مواجه با چنین پاسخهایی بیانگر آن است که مدرنیته و پسامدهای آن در جامعه در حال گسترش، تعمیق و بروز و ظهور می باشد. فردگرایی منفی و ترجیح خود به دیگران، سود انگاری و مادی شدن، آنهم در شرایطی که موسسات جامعه پذیر کننده در درونی کردن هنجارها و ارزشهای اخلاقی ضعیف و نامتناسب عمل می کنند، زمینه ای برای پیدایش شرایطی است که پول معنایی اجتماعی خاص یافته وخود تبدیل به هدف گردد. امروز پول در جامعه تعیین کننده تشخص و شخصیت افراد است، درواقع هم هدف است و هم ابزار و وسیله ای برای دستیابی به اهداف دیگر. هر چند این روند پیش روی جوامع است اما انتظار میرود وقوع انقلاب اسلامی رویه دیگری پیش روی ما ودیگران قرار دهد واین مهم مطالعه و شناخت پیدایش چنین شرایطی برای ما مهم و آموزنده می نماید.
 
آقای دکتر فارغ از نقش عوامل بیرونی در تغییر باور مردم، عملکرد مسئولین چگونه در تغییر باورها نقش آفرین بوده است؟
 
نکته دیگر که بسیار مهم است و باید به آن بطور جد توجه کرد آن است که بسیاری از مدیران ما انساهای شریف، دست پاک و دلسوز مردم و کشورند و باید از این صداقت و سلامت نفس و سلامت اداری که دارند تشکر و قدردانی کرد. بدی این ماجرا آنجاست که دانه درشت‌ها دست به این اقدامات زده اندکه باید در حد واندازه خودشان مجازات درشت دریافت کنند و چنین اتفاقاتی هرچند محدود در نظامی که پسوند اسلامی بودن وانقلابی بودن دارند نه برای نظام و نه برای مردم قابل تحمل نیست.
 
در شرایطی که نابرابری اجتماعی در جامعه رو به تزاید است و آسیب‌های اجتماعی ناشی از آن متوجه نادارهاست تلاش برای بهبود و ارتقاء وضعیت طبقاتی امری عقلایی و  طبیعی به نظر می رسد. این نابرابری در شرایطی صورت دهنده رفتارهاست که از یکسو راه‌های مشروع کسب سرمایه های اقتصادی و سیاسی به عنوان دو عامل مهم تعین طبقه بالای جامعه محدود، و از سوی دیگر عبور از راههای غیر مشروع، ممکن، سهل الوصول، مطمئن‌تر و کم هزینه است.
 
در شرایط  اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، که واقعا "پول حلال مشکلات است" و نمایان ترین جلوه های آنرا در تعامل با نظام اداره کشور می توان دید، و سرمایه  اقتصادی به راحتی به انواع دیگر سرمایه ها بویژه سرمایه سیاسی واجتماعی و فرهنگی تبدیل گشته و با انتقال به نسل بعدی و فعال شدن آن در حال ساختی شدن است، عقلانیت ابزاریِ فاقد ناظر درونی عبور از راه‌های غیر مشروع را تجویز می نماید.
 
در شرایطی که قبح چپاول بیت المال مسلمین در اختلاس‌های چند هزار میلیاردی ریخته و امری عادی برای جامعه شده که با فهم غلط از اسلام عرض و آبروی مفسدان که با این پول‌ها برای خود وفرزندان و وابستگان خود سرمایه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیز فراهم آورده اند، مهمتر از عرض و آبروی نظام مقدسی می شود که خون پاکترین جوانان این مرزو بوم برای حفظ آن بر زمین ریخته و به پسوند مقدس اسلامی بودن مزین است، و توسط این بی آبروها مقبولیت و مشروعیت آن کاهش می یابد، شرایطی که کنترل‌های اخلاقی بدلیل مشاهده زی تفاخر جویانه برخی از  مسئولان و افراد بی تعهد نسبت به جامعه سست و کارآمدی خود را ازدست داده است، شنیدن پاسخی غیر آنچه در نظر سنجی گفته شده جای سوال دارد.
 
در شرایطی که متاسفانه مسئولین دولتی بجای گریبان چاک کردن و در مقابل ملت شرمسار باشند این اعمال را توجیه و به گردن دیگری می اندازند و سعی در قانونی و کم اهمیت جلوه دادن آن می کنند، ویا با توجیهه اینکه قبلی ها هم می کردند آنرا موجه و درحد یک اشتباه تقلیل می دهند انتظار پاسخی غیر از این شنیدن جای تعجب دارد.
 
متاسفانه شاهد هستیم برخی از همین مدیران مدعی دست پاکی، اما از همین نجومی بگیرها، فرزندان شان بر کرسی‌های سیاسی همانند نمایندگی مجلس تکیه می زنند، این مصادیق می تواند مواردی از ساختی شدن فساد و نابرابری های ناشی از آن باشد که براحتی تبدیل به اشکال دیگر سرمایه می گردد و چهره ناپاک خود را تطهیر می نماید.
 
 آیا خوش خیالی نیست که جایگاه امروزی فرزندان نشأت گرفته از سرمایه خانوادگی آنان ندانیم و آن را به توانایی و شایستگی آنان منتسب کنیم؟ پدیده فرزندان مسئولین یا آقازاده ها تهدید بسیار مهمی برای کشور است که لازم است برای آن چاره اندیشی شود.
 
آقای دکتر آیا به نظر شما در میان مسئولین همه انتقادات متوجه مجریان و دولتمردان است؟
 
نه بخشی از علل پیدایش این شرایط ناشی از ناکارآمدی دستگاه‌های نظارتی کشور است. امروز قوه قضائیه در آزمونی دیگر در مقابل مردم قرار گرفته و امید است اینبار سربلند و رو سفیدتر از گذشته از این امتحان براید. ملاحظات غیر حقوقی کار را به جایی میرساند که مجرم فاسد مالی و امنیتی برای ورود به زندان همانند یک قهرمان ملی که انگار توسط حکومت ظلم وجور محکوم شده باشد رفتار میکند و این رفتار پوشش رسانه ای داده می شود و متاسفانه برخورد لازم با این افراد و حامیانشان صورت نمی گیرد. این نوع رفتار هزینه تخلف رابرای متخلفان که عمدتا قدرتمند نیز هستند پایین آورده است.
 
قدرتمندانی که هم قوانین را به نفع خود تنظیم می کنند و هم در اجرای همین قوانین اعمال نفوذ می نمایند. بر قوه قضائیه واجب است علاوه بر مصادره اموال چپاول شده مردم، بدلیل آنکه به عزت وآبروی نظام نیز لطمه خورده و موجبات بی اعتمادی و دلسردی و ناامیدی مردم را فراهم شده، آنان را به اشد مجازات محکوم و دیگر سرمایه های آنان بویژه سرمایه سیاسی و اجتماعی آنان را به نفع مردم و نظام مصادره نماید.
 
امروز بر قوه قضائیه فرض است که با تمام کسانی در این گونه تخلفات دست داشته اند و کسانی که در کشف و پیشگیری و ممانعت از این وقایع به وظایف خود عمل نکرده و نمی کنند و دربرخورد با آنان کوتاهی و یا مانع تراشی می کنند نیز برخورد جدی نموده و به جرم خیانتشان به نظام و مردم آنان را معرفی نمایند.
 
پایین بودن شفافیت دستگاههای دولتی و بسته شدن روز افزون آنها بویژه شرکتهای دولتی که حتی اجازه یک تحقیق بسیار ساده در موضوعات اداری را نمی دهند از زمینه‌های دیگر پیدایش فساد و به تبع آثار آن بر شرایط فرهنگی و گرایشان و نگرشهای مردم نسبت به آن است. در حال حاضر دولت و قوه قضائیه موظفند از افشاکنندگان این فیش‌ها که در برخی خبرها از اخراج آن‌ها صحبت شده و رسانه های افشاگر نه تنها حمایت که قدردانی هم به عمل آید. رسانه در کاهش فساد بویژه از طریق تهدید سرمایه اجتماعی خاطیئان نقش بسیار مهم و موثری می توانند داشته باشند.
 
آقای دکتر پرچمی یکی از مواردی که در میان مسئولین باب شده است، بحث عذر خواهی از خطاها است که به آن افتخار هم می کنند. به نظر شما این موضوع کفایت می کند؟
بله در این رابطه باید بگویم، در این شرایط عذرخواهی از مردم، به تقلید از برخی سران کشورهای دیگر نیز دکانی برای پوشش کم کاری و بی دقتی و عدم حساسیت دولتمردان نسبت به این تخلفات شده است. باید یادآور شد عذر خواهی از مردم خوب است اما در غرب که مدل ایده آل برخی برای اداره کشور است و دل در رویای تحقق جمهوریت آن دارند و خواب لیبرال دموکراسی می بینند، در طول حیات یک دولت ممکن است یکبار اتفاقی رخ دهد که اگر لازم باشد معمولا عذرخواهی همراه با استعفاست، متاسفانه تکرار این حرکت آن را طوری لوث کرده که اثر عذرخواهی دربین مردم ازبین رفته و به یک تمسخر وریشخند تبدیل گشته است. لازم است برخی مسئولان اگر اعتماد مردم برای اخذ رای مجدد را لازم دارند به جای عذرخواهی، داوطلبانه نه تنها فیشهای حقوقی بلکه ثروتشان را به مردم اعلان کنند.
 
یکی دیگر از آسیب هایی که متوجه نحوه برخورد با حقوق های نجومی باز می گردد، بحث سیاسی کردن این ماجرا و تقلیل آن در حد دعواهای سیاسی است. نظر شما در این رابطه چیست؟
 
سیاسی کردن هر موضوعی و اتهام سیاسی بودن هر انتقادی و اقداماتی که صداقت عملکرد مسئولان را زیر سئوال می برد شرایطی را فراهم می کند که در دل مردم تردید و نا امیدی ایجاد می کند. برخی نامه نوشتن های مسئولان به رهبری معظم انقلاب از این دست اقدامات  است، در ناراحتی رهبر معظم انقلاب از این موضوعات تردید دارند؟ ایشان که در هر فرصتی همه را به دست پاکی و خدمت صادقانه و خالصانه به مردم و نظام دعوت می کنند و سیره خود و نزدیکانشان نیز اینگونه است.
 
 آیا فکر نمی کنند که این رویه موجب تردید بیشتر مردم نسبت به همه اجزای نظام و نامیدی و اقدام جبرانی و پرخاشگر و شورش آنان بشود؟ آیا این اقدامات با ایجاد ذهنیت در حافظه عمومی جامعه، دامنه تخلف را به دیگر دستگاههای نظام می-کشاند و درفضای مجازی به نهادهای انقلابی نسبت داده میشود و فشار اجتماعی را از آنها کم خواهد کرد؟ هوشمندی اجتماعی مردم در حدی هست که این نوع رفتارها را  به عدم عزم راسخ آنان برای مبارزه با این قبیل اعمال تحویل می کنند. با فرض صحت وجود برخی موارد اولا این مسئولان اگر می دانسته اند چرا تاکنون اقدامی در این زمینه انجام نداده اند؟ واگر چنین مواردی صحت دارد نیازی به نامه به رهبری دارد یا اقدام؟ و اگر اقدام کرده اند و با مانع مواجه شده اند، نمی توانستند محرمانه از رهبری چنین تقاضایی کنند؟ علنی کردن چنین ادعاهایی در صورت واقعیت داشتن هم سیاسی کردن موضوع و عدم تمایل برای برخورد قاطع با این تخلفات را به ذهن مردم متبادر نمی کند؟
 
تلاش برای تضعیف پابندی دینی مردم و ترویج دین خصوصی و ابتر و بی تاثیر بر اداره جامعه نیز از مواردی است که شرایط فرهنگی چنین تحولات ارزشی را رقم می زند. مسئولین بلند پایه اجرایی کشور در مواردی صحبتهایی می کنند که تضعیف کننده تقید دینی و کنترل کننده درونی افراد و تضعیف آمران به معروف است و متاسفانه در تقویت امر به معروف و نهی از منکر، پایبندی به ارزشهای اخلاقی و دینی، ازرشمندی متدینین و افراد ارزشمدار انقلابی کمتر توصیه ای می کنند.
 
آقای دکتر به نتیجه نظرسنجی «تابناک» باز گردیم. به نظر شما دیگر نشانه ها و علائم این موضوع که مردم نیز می گویند اگر جای مسئولین باشند حقوق نجومی می گیرند چیست؟
 
بله مواجه با این نوع پاسخ‌ها و اقدامات متناسب با آن پدیده ای ناگهانی نیست، بلکه نتیجه یک فرایندی است که از بعد از جنگ شروع شده و امروز این چنین به ثمره تلخی را داده است. شروع تحول ارزشی و جایگزین ارزشهای مادی به جای ارزشهای معنوی و انقلابی از دوره سازندگی آغاز شده و اکنون شاخ و برگهای آن نمایان شده است.
 
برازنده نظام اسلامی است که درباره ثروت برخی مسئولان آن شائبه ثروتهای چند هزار میلیاردی وجود داشته باشد؟ چرا برخی مسئولان ثروتهای خود را به قوه قضائیه اعلان نمی کنند و چرا قوه قضائیه در این زمینه اقدامی نمی کند؟ بی تردید اعلان ثروت به قوه قضائیه برای مردم کافی نیست، بی شک جامعه مطالبه میزان ثروت و چگونگی ثروتمند شدن این گونه مسئولین را طلب می کند. این خواست مردم است که مسئولان کشور به جای عذر خواهی از مردم داوطلبانه ثروت خود را به مردم اعلان کنند. شما می توانید این موضوع را به نظر سنجی مردم بگذارید.
 
چنین پاسخی از این پاسخگویان که احتمالا اکثرا از قشر جوان کشور باشند زنگ خطری است که مدتهاست به صدا درآمده لکن برخی افراد نمی خواهند آن را بشنوند، از صدای سوت و کف بیشتر مشعوف می گردند.
 
آقای دکتر پرچمی با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. به عنوان سوال آخر بفرمایید قانونی بودن حقوق های نجومی از منظر دانش جامعه شناسی چگونه قابل تحلیل است؟
 
قانونی بودن حقوقهای نجومی توجیهی است که همیشه در فسادها یک ابزاراست. اما احتمالا از دلائل قبول آن توسط پاسخگویان باشد. ممکن است این عمل ناشایست توجیه قانونی داشته باشد اما حتی اگر قانونی هم بود در شرایطی که عده‌ی زیادی از مردم در تنگنای اقتصادی شدید بسر می برند و رهبر معظم انقلاب از شرمندگی بیشتر نظام در مقابل جوان شرمنده از بیکاری در مقابل خانوده اش صحبت می کنند. این مدیران که افراد عادی جامعه نیستند و از اوضاع اقتصادی مردم خوب خبر دارند و همه از مسئولین رده بالای کشورند، چطور در این شرایط به خود اجازه داده اند که چنین حقوق‌هایی را دریافت کنند؟
وقتی افشا کننده را اخراج می کنند آیا می توان پذیرفت که افراد از غیر قانونی بودن ان مطلع نبوده اند؟
 
در پایان اگر نکته ای در ذهن دارید و احساس می کنید، نیاز به گفتن آن است، بفرمایید؟
 
بله با تشکر از شما در پایان ذکر این نکته ضروری است کخه ضرورت اصلاح نظام اداری نفت محور کشور که بزرگی و رانتی شدن را به جامعه تحمیل کرده، ضرورت تجدید نظر در شرایط احراز پستها و تاکید بر شایستگی های اخلاقی، تعهد و توانمندی افراد به جای وابستگی های سببی و نسبی و حزبی و گروهی از مواردی است که لازم است مورد توجه قرار گیرد. لازم است در اسرع وقت با اقدامی انقلابی اداره تمام شرکتهای دولتی به مردم واگذار شود، دقت شود که فقط اداره آنها واگذارشود و نه مالکیت آنها.  اگر مشکل در بهره برداری است با واگذاری بهره برداری به مردم و بخش خصوصی (بدون پارتی بازی و ویژه خواری)رفع می شود، بعلاوه در تجربه ما واگذاریها خود یکی از مهمترین مصادر تولید فساد بوده، در دوره ای که بسیاری از واگذاریها با روش مذاکره و مزایده صورت گرفته است.
 
در مجوع هر چند این جمعیت نمونه واقعی مردم نیستند و هرچند این مدیران بسیار معدود و کم هستند اما شرایطی در کشور وجود دارد که آبستن بروز چنین پدیده هایی است.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار